(روزنامه شرق - 1396/09/11 - شماره 3024 - صفحه 19)
خیلیوقت بود که همه منتظر واکنش آیتالله بودند؛ منتها او سکوت را ترجیح داده بود. بهندرت در این سالها سخنی در نقد احمدینژاد از او شنیده شده است. روز گذشته یکی از همان روزهای نادر بود که مصباحیزدی در پایان مراسم سالگرد ارتحال علامه طباطبایی(ره) در قم، به خبرآنلاین گفت: «اعمال و رفتار امروز احمدینژاد را تأیید نمیکنم؛ چون اکنون یک حالت انحرافی در او میبینم».
در ادامه این گفته مصباحیزدی، قاسم روانبخش، عضو ارشد حزبی که آیتالله مصباحیزدی پدرمعنویاش است، درباره احمدینژاد گفته است: «به نظر من رئیس فرقه انحرافی، آقای مشایی، توانست احمدینژاد را به زمین بزند و از حیز انتفاع خارج کند. به نظر من احمدینژاد از زمان خانهنشینی ١١روزه از مدار ولایت خارج شد و در انتخابات اخیر با شکستن عهد ولاییخود، به اوج خود رسید. حرکتهای اخیر او نیز بیش از گذشته حقایق را روشن میکند».
روزگار سپریشده
رابطه رئیس مؤسسه امام خمینی(ره) و رئیس دولتهای نهم و دهم مدتهاست شکراب شده است؛ شاید آخرینباری که عدهای تلاش کردند بین این دو صلح ایجاد کنند، اسفند ٩١ بود؛ غلامحسین الهام و همسرش «فاطمه رجبی»، تلاش زیادی کردند تا نظر آیتالله به احمدینژاد تغییر کند. زن و شوهر یک روز میهمان آیتالله بودند و ساعتها با او حرف زدند. نتیجه این دیدار را از این گفته «امیر محبیان»، روزنامهنگار و تحلیلگر اصولگرا، میتوان دریافت که همان زمان گفت: «شنیدهام آخرین تلاشها برای آشتی میان احمدینژاد و آیتالله مصباح، شکست خورده است». عامل دلخوری آیتالله از احمدینژاد، شبیه دلخوری دیگر اصولگرایان است؛ حلقه یاران احمدینژاد یا همانها که نامش را جریان انحرافی گذاشتهاند.
بااینحال، بعید است کسی تعابیر و توصیفات آیتالله مصباح درباره احمدینژاد را فراموش کند؛ تعابیری که نه سکوت و نه انتقادهای گاهبهگاه سالهای بعد، مانع ماندگاری آن نخواهد شد. رئیس مؤسسه امام خمینی(ره)، تابستان ٨٨، درباره احمدینژاد گفت: «وقتی رئیسجمهوری از سوی رهبری نصب و تأیید میشود، به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده میشود. وقتی ریاستجمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد، اطاعت از او نیز مانند اطاعت از خداست».
مصباحیزدی در این سالها همواره با این پرسش مواجه بوده که چرا زمانی آنچنان دربست از احمدینژاد حمایت کرد که بعدا در چرخشی ١٨٠درجهای، مجبور به نفی آن شود. پاسخ آیتالله هم شبیه پاسخ دیگر اصولگرایان است؛ آنها معتقدند تا پیش از رخدادن ماجرای موصوف به جریان انحرافی، هیچ انحرافی در عملکرد و برنامههای رئیس سابق دولت وجود نداشت. مصباحیزدی گفته است: «ما هرکسی را تا مادامی که در مسیر اسلام کار میکند، حمایت میکنیم؛ طرفداریاش میکنیم؛ هر وقت منحرف شد، ما هم از او جدا میشویم».
پیش از این نیز گفته بود: «اینکه برخی میگویند نباید آن روز حمایت میکردیم، چنین انتظاری مبتنی بر اصول نیست؛ اما هرجا انسان متوجه شد این فرد پایش را از اصول و مبانی کج گذاشته، باز تکلیف دینی و عقل میگوید که باید برای جلوگیری از انحراف در برابرش ایستاد تا اصول حفظ شود». مصباح در ادامه به نکته جالبی اشاره کرده بود. صحبتش حامل این مفهوم بود: «حمایت از افراد باید محتاطانهتر صورت گیرد». او گفته بود: «ممکن است آنوقت که حمایت کردم، بیجا بوده باشد؛ ولی الان میفهمم نباید حمایت کنم. شاید هم آن شخص تغییر کرده، مگر ما در تاریخ کم داریم اشخاصی که یک دورانی را با یک روش صحیحی زندگی کردند، بعد منحرف شدند».
وقتی ذخیره خداوند بود
از همان ابتدای رویکارآمدن دولت نهم، همه از پیوندهای او با آیتالله مصباحیزدی و جمع یاران او سخن میگفتند؛ برخلاف دولت قبل که آیتالله مصباح با آن زاویههای تندی داشت. در همان روز اعلام پیروزی احمدینژاد، پروین (خواهر رئیس دولت)، «عشرت شایق» و «فاطمه آلیا» با مصباح دیدار کردند. مصباحیزدی در آن دیدار احمدینژاد را ذخیره خداوند برای امروز ما توصیف کرد و گفت او تنها کاندیدایی بود که طرح دولت اسلامی را مطرح کرد. بعد از گذشت یک هفته از انتخابات نهم نیز خود محمود احمدینژاد به دیدار آیتالله رفت تا سخنان او را رودررو بشنود. مصباح این رأیآوردن را نتیجه توسل به حضرت ولیعصر دانست و حتی در برابر انتقادهای برخی کاندیداهای ریاستجمهوری از نحوه تأمین هزینه تبلیغات انتخاباتی احمدینژاد، گفت: «برخی پولهایی قرض کردند تا بتوانند خرج ستادهای احمدینژاد را بدهند».
مصباح در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات، گفت: «آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و ازاینرو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت».
هفتهنامه «پرتو سخن» به صاحبامتیازی مؤسسه امام خمینی(ره) پنج روز پس از انتخاب احمدینژاد در مطلبی با عنوان «درسها و نکتههایی از انتخابات در سخنان آیتالله مصباحیزدی در جمع اعضای کانون طلوع مطرح شد»، بهنقل از مصباحیزدی نوشت: «خانمی را سراغ دارم که برای پیروزی آقای احمدینژاد، نذر کرده ٤٠ زیارت عاشورا، ٤٠ زیارت جامعه کبیره، ٤٠ زیارت آلیاسین و ١٤ ختم قرآن کریم بخواند. چند نفر از خانمها ١٤٠هزار صلوات نذر کردند و چقدر تضرعات، گریهها، زاریها و توسلات عجیبوغریب تا اینکه یک کسی پیروز شود... دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه، نقل کرد: قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات، به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم، ایشان گفت نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود. ایشان گفته بود شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمهشب به خواب میرود، در خواب به او ندا میشود که بلندشو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم».
هیپنوتیزم شده یا سحر است؟
ماجرای موصوف به جریان انحرافی که از سوی اصولگرایان درباره حلقه یاران احمدینژاد طرح شد، آیتالله مصباح یزدی هم کمکم تغییر موضع داد. آن روزها برای او بیشتر این مشایی بود که محل سؤال و پرسش بود. او گفته بود: «هنوز هم برای بنده این معما است که اینچنین آدمی با این فراست، با این هوش و با این کارآمدی، چطور شیفته یک نفری میشود که از خودش ضعیفتر است و صدها نقطهضعف در آن قابل رؤیت است. برای بنده هنوز این معما باقی است». وقتی هم که مشایی از «مکتب ایرانی» سخن گفت، بیشترین واکنش را آیتالله مصباح از خود نشان داد و بعدها گفت: «شعار ایران، شعار بهاییهاست».
انتخابات ٩٢ که نزدیک میشد، مصباحیزدی گفت: «باید مراقب باشیم؛ چراکه باید کسانی سرکار بیایند که اولویتشان اسلام باشد نه ایرانیبودن. اینکه شعار ایران بدهند این شعار بهاییها هم هست». ماجرای مرگ چاوز و حضور احمدینژاد در مراسم خاکسپاری رئیسجمهوری ونزوئلا با آن پیام و حاشیهها که رخ داد، مصباحیزدی را بیشتر عصبانی کرد و گفت: «برخی دنبال حکومت صالحان هستند؛ اما هوگو چاوز را امثال آن میدانند. مراقب باشید حرفهای غلط نگویند، نیایند بگویند از حکومت صالحان حرف میزنیم و رئیسجمهور ونزوئلا را مطرح کنند. ما در یک کلام قائل به اسلام، احکام اسلامی و در عمل به نایب امام زمان(عج) که همان ولیفقیه است، هستیم».
٢٤ اردیبهشت ٩٠ مصباحیزدی گفت: «یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند؛ مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند... عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضان است؟ بنده اینجور چیزها را بلد نیستم؛ ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئلهدار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش است».
برایشان اهمیتی نداشت
آن اندازه که مصباح یزدی از احوالات احمدینژاد شوکه شده بود، خود احمدینژاد نگران ازدستدادن حمایت مصباح نبود. برایش هم اهمیتی نداشت که آیتالله مصباح یک زمانی اطاعت از او را اطاعت از خدا دانسته بود.
همان زمان بهمن شریفزاده، روحانی حامی مشایی، در پاسخ به این سؤال که آیا حمایت احمدینژاد از مشایی سبب نمیشود، تا او از حامی اصلی خود، یعنی آیتالله مصباحیزدی، دور شود گفته بود: «پایگاه آقای مصباح در بین مردم چقدر است؟ احمدینژاد فردی است که رأی بالایی آورده و این رأی بالا به وساطت ایشان نبوده است. از نظر شخصیتی ایشان شخصیت برجستهای هستند، اما قشری که به احمدینژاد رأی دادند بهخاطر خودشان رأی دادند. اکنون نیز جداشدن از احمدینژاد وجود ندارد؛ چراکه ایشان نامزد انتخابات نیستند. مهم آرای نامزدهاست که در این آرا آقای مصباح وجود ندارد؛ چراکه تکیه بر آرای مردم است مگر اینکه مخالف جدی داشته باشد». دیروز هم بعد از انتشار سخنان آیتالله مصباحیزدی، حامیان احمدینژاد در شبکههای اجتماعی شروع به انتقاد و اعتراض به آیتالله کردند.
چرا سکوت کردهاند
روزنامه کیهان که در این مدت در برابر رفتارهای احمدینژاد و یارانش سکوت کرده بود و حتی سخنان سخنگوی قوه قضائیه در واکنش به احمدینژاد را در صفحه اول روز چهارشنبه خود بازتاب نداده بود، در آخرین شماره خود نوشت: «شأن قوه قضائیه بالاتر از آن است که در جدال لفظی با متهمان قرار گیرد، خاصه عدهای که تلاش دارند تا با هوچیگری و هیاهو در مسیر دادرسی اختلال ایجاد کرده و آن را به بیراهه ببرند».
کیهان همانند بسیاری از اصولگرایان و رسانههایشان در برابر پدیدهای که خود مسئول برآمدنش بودند و سالها در برابر آن سکوت کردهاند، استراتژی «شتر دیدی ندیدی» را در برابر احمدینژاد در پیش گرفته و در واکنش به این اعتراض نوشته است: «در این بین موضعگیری برخی در جریان مدعی اصلاحطلبی و روزنامههای زنجیرهای نیز قابلتوجه بود که بیشترین تلاش را کردند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند و برخی ادعاهای باطل خویش را دوباره مطرح کنند. این جماعت با اشاره به اقدامات اخیر حلقه انحرافی زمزمهای را آغاز کردند مبنیبر اینکه آنچه آنها در سال ٨٨ میگفتند درست بوده است! در پاسخ به اینها باید گفت همانطور که امامخمینی(ره) فرمودند ملاک حال فعلی افراد است».
محمدنبی حبیبی، دبیرکل مؤتلفه، هم در واکنش به اینکه چرا اصولگرایان با توجه به گفتار و رفتار اخیر احمدینژاد، سکوت اختیار کردهاند، به ایلنا گفته است: «معتقد به سکوت نیستم، بلکه معتقد به بیاعتنایی اصولگرایان نسبت به احمدینژاد هستم؛ یعنی تذکر اصولگرایان را خیلی مفید تلقی نمیکنم، چون آقای احمدینژاد ثابت کرده است که هرچه خودش به نظرش میرسد آن را حق مطلق میداند و تذکر و اظهارنظر خیلی در ذهن ایشان مؤثر نیست. بنابراین سکوت اصولگرایان مطلقا نباید علامت رضایت از موضعگیریهای احمدینژاد تلقی شود.
دبیرکل حزب مؤتلفه در پاسخ به اینکه آیا ممکن است سکوت اصولگرایان نسبت به اظهارات احمدینژاد علیه لاریجانی این باشد که نسبت به ائتلاف او با اعتدالگرایان و اصلاحطلبان موضع دارند و موافق حذف لاریجانیها هستند، اظهار کرد: «اینکه حرفهای احمدینژاد مورد تأیید کامل همه اصولگرایان باشد، اینگونه نیست و در مواردی هم که برخی از اصولگرایان تشخیص میدهند در مورد اظهارنظر یک شخصیتی سکوت کنند، این بههیچوجه علامت رضا نباید تلقی شود. در مواقعی برخی از اصولگرایان مانند حزب مؤتلفه اسلامی لازم نمیبینند خیلی اظهارنظر کنند، اما این معنایش تأیید مواضع احمدینژاد نیست».
http://www.sharghdaily.ir/News/147316
ش.د9603654