(روزنامه جوان - 1396/09/12 - شماره 5250 - صفحه 5)
دولت ايالات متحده امريكا در حالي نقشهايي از فصل سريالهاي ضدايراني خود را به اتحاديه اروپا و بهويژه فرانسه واگذار کرده و همزمان منتظر نظر کنگره درباره توافق هستهاي با ايران است که نشانههاي متقني وجود دارد که نشان ميدهد اين کشور دشمني با جامعه ايراني در قالب تشديد فشارها در قالب تحريم - تهديد را کماکان داراي اثرات گسترده ميداند.
دونالد ترامپ و مقامات ارشد دولت او پس از سخنراني وي درباره ايران و اعلام عدم پايبندي كشورمان به توافق هستهاي و ارجاع پرونده به كنگره اين كشور تلاش كردهاند بر اساس تاكتيكي فراگير از شدت مواضع ضدايراني ماههاي نخست روي كار آمدن دولت ترامپ پرهيز کنند و مشغول بررسي و رايزني با اعضاي كنگره درباره چگونگي اتخاذ روش و رويكرد در قالب « تصميم كنگره درباره برجام» شوند.
از روز سخنراني ترامپ درباره ايران كه با حجم انبوهي از اتهامات جديد عليه ايران نظير « فعاليت در جهت بيثباتسازي منطقه غرب آسيا » همراه بود تا به امروز نقش فرانسويها در مواجهه با ايران و اتخاذ مواضع ضدايراني بسيار پررنگ شده است تا جايي كه رئيسجمهور اين كشور و وزير امور خارجه آن در مواضعي جديد مدعي شدهاند آزمايش موشكي كشورمان مغاير متن قطعنامه 2231 بوده و فعاليتهاي كشورمان در قالب توسعه صنعت موشكي با امنيت منطقه در تقابل است!
شايد يكي از دلايل تعديل موقت مواضع ضدايراني توسط مقامات ارشد كاخ سفيد، دريافت پالسهاي انتقادآميز از سوي جريان غربگراي داخلي بوده است، به طوري كه پس از تصميم دونالد ترامپ انتقادات بسياري عليه وي مطرح شد كه محور بخش قابل توجهي از اين انتقادات بر پايه اين استدلال بود كه با افزايش رويكرد ضدايراني دولت جديد امريكا، جريان خوشبين به غرب در داخل ايران قدرت چانهزني خود را براي كشاندن ايران به پاي ميز مذاكرات موشكي يا حقوق بشري از دست میدهد و در حالت انزوا قرار ميگيرد.
منتقدان به تصميم دونالد ترامپ معتقدند رويكرد بيرحمانه در قبال ايران تمام تلاشهاي چهار سال گذشته مبني بر «به باور رساندن جامعه ايراني در این باره كه ميتوان با امريكاييها كنار آمد و با كاستن از ميزان انقلابيگري در حوزه سياست خارجه، از فشارهاي اقتصادي به مردم كاست» را به بنبست خواهد كشاند و منجر به همگرايي بيشتر مردم با حاكميت اسلامي خواهد شد.
تلاش فرانسه براي ترميم يک تئوري
رهبران و تئوريسينهاي جريان غربگراي داخلي معتقدند تظاهر دونالد ترامپ به ايرانستيزي گستردهتر - بر خلاف باراك اوباما كه در لفافه حجم وسيعي از رويكردهاي ضدايراني را به كار گرفته بود – مسير طرح مباحثي مانند «لزوم مذاكرات موشكي» را روي رسانههاي متصل به اين طيف بسته و احاله ديرهنگام چنين نقشي توسط امريكا به فرانسه نميتواند ضربات وارده بر پيكره جريان غربگراي داخلي و خردهگفتمانهاي آنها كه محور آن «ضرورت تعديل رويكرد انقلابي در مقابل غرب» را ترميم و آلام ناشي از آن را مداوا كند چراكه اثرات منفيای كه از نقضهاي مكرر برجام توسط امريكا و توهينهاي مكرر مقامات ارشد اين كشور به ايرانيها روي افكار عمومي داخلي بر جاي مانده به اين آساني قابل رفع نیست و سرمايهگذاري كلان اين طيف داخلي كه با ادبيات غلوآميز از توافق هستهاي توانسته بود در ميان بخشهايی از جامعه احساس خوشبيني در مواجهه با امريكا بهوجود بياورد را براي مدتهاي مديدي به كما برد.
از جمله مؤلفههاي مهم عمليات رواني جريان غربگرا و غربباور داخلي جهت آسانسازي«عاديسازي روابط ميان تهران – واشنگتن»، ترساندن حاكميت اسلامي با ابزار «دوقطبي سازي» بود، به گونهاي كه شخصيتها و رسانههاي اين طيف تلاش کردند با خوشبين كردن بخشي از جامعه به مذاكره مستقيم با امريكا به واسطه شعارهاي پررنگ و لعابي كه سر داده ميشود، آن را به عنوان اهرم فشاري براي تن دادن حاكميت به خواستههاي حزبي اين جريان در عرصه سياست خارجه تبدیل کنند چراكه هيجاني كردن بخشي از جامعه با شعارهاي پوپوليستي ميتواند آنها را در مقابل ساير اقشار جامعه قرار دهد و با ايجاد يك فضاي دوقطبي (مخالفان برجام – موافقان برجام) حاكميت را وادار به تن دادن به تعديل انقلابيگري و خواستههاي صرفاً جناحي اين جماعت كند، در چنين وضعيتي باروركردن هيجانات در بخشي از جامعه ميتواند نقش فشار از پايين را نيز براي رهبران اين جريان بازي كند.
بارقههاي اميدي که از دست رفته است
از دست رفتن اميدهاي طيف داخلي مورد اشاره را نيز ميتوان از تحليل اخير روزنامه نيويورك تايمز مشاهده كرد كه بيان ميكند: «ايرانيان اگر چه مدتها اختلاف داخلي داشتهاند اما اكنون در برابر ترامپ و سعوديها در يك موج مليگرايي متحد شدهاند.»
توماس اِردبرينك در اين مطلب با درج تصويري از نصب ديوارنگاره شهيد حججي در ميدان وليعصر مينويسد: «بعد از سالها بدبيني، مقابله يا سياسيديدن همه چيز، طبقه متوسط شهري در ايران همه رويكردهاي گذشته را به نفع يك موج مليگرايانه كنار گذاشته است. اين تغيير رويكرد، اگر چه آنی ايجاد نشده و مقدمات آن در سالهاي گذشته فراهم شده، اما بيش از هر چيز ناشي از دو مؤلفه مرتبط است؛ انتخاب ترامپ به رياستجمهوري امريكا و اوجگيري رقابت با عربستان سعودي براي تسلط بر منطقه.»
اما آنچه مهم مينمايد اين مسئله است كه با تعديل كوتاهمدت مواضع ضدايراني توسط مقامات كاخ سفيد، دولت دوازدهم ارادهاي براي پيگيري نقض برجام در فرايندهاي حقوقي ندارد و همچنان اصرار دارد راهكارهاي منسوخ شده در عرصه سياست خارجه را كه در چهار سال اخير فاقد دستاورد بود به کار گيرد؛ رويكردي كه عنصر اصلي آن «علاقه نداشتن به برجسته كردن دشمنيهاي مستمر امريكا در قبال جامعه ايراني است.»
اين رويكرد در حالي همچنان گزينه متبوع در داخل است كه يكي از انديشكدههاي مطرح غرب در تحليلي به صورت تلويحي اشاره ميكند احاله نقش امريكا به فرانسه درجهت مقابله با ايران كوتاهمدت بوده چراكه دشمني امريكا با ايران تاريخ انقضاي معيني ندارد.
«جان گلاسر» مدير مطالعات سياست خارجي انديشكده كيتو در واشنگتن پست مينويسد: «هدف امريكا از بزرگنمايي تهديدهاي ايران ايجاد بهانه براي لغو برجام است و هيچ كدام از سياستهاي ايران مصداق تهديد جدي عليه امنيت داخلي امريكا يا منافع ملي كليدي امريكا نيست و نيازي نيست توافقي در زمينه منع اشاعه (برجام) را به هم زد.»
سوزان مالوني كارشناس انديشكده بروكينگز نیز در مصاحبه با وب سايت وكس با بررسي شرايط موجود ميان امريكا و ايران مينويسد: «ايران براي اينكه احساس تهديد كند، با توجه به اقدامات سعوديها و سازش ميان آنها با امريكا و حتي اسرائيل، دلايل كافي دارد. آنچه ما از سازوكار امنيتي ايران ميدانيم اين است كه آنها معتقدند بهترين دفاع، حمله است.» وي ميافزايد: «فكر ميكنم احتمال جنگ ميان ايران و امريكا در اين 25 سالي كه رابطه دو كشور را بررسي ميكنم در بالاترين نقطه خود قرار دارد. هيچ كدام از طرفين نميخواهند با سرعت به سمت درگيري بروند، اما آنها در شرايطي ناپايدار قرار دارند و انسجام سياسي در دو طرف ديده نميشود. مشخصاً شرايط خطرناكي است.»
تقلا براي ترفند موشکي با ترميم يک تئوري
آنچه مهم مينمايد اين نكته است كه ضربات وارده بر پيكره جريان غربگرا و غربباور داخلي بعد از چهار سال تلاش براي عاديسازي روابط ميان تهران – واشنگتن بسيارعميق و غيرقابل ترميم است و نقشگيري فرانسه در جهت حمايت از جريان متبوع داخلي آنها نميتواند كارگر باشد.
به بيان بهتر اين تغيير بازي و دگرگوني نقشپذيري براي كشاندن ايران به ميز مذاكرات جديد كه ميتواند با رايزني برخي از كانالهاي محرمانه داخلي با لابيهاي غربي صورت گرفته باشد نيز كورسوي اميد را براي تدبير و اميد باقي نگذاشته است.
ش.د9603631