(روزنامه آسمان آبي – 1396/09/07 – شماره 121 – صفحه 12)
دستگاه دیپلماسی ایالات متحده هیچگاه بهاندازه 10 ماهی که از ریاست جمهوری دونالد ترامپ میگذرد، بلاتکلیف و سردرگم نبوده است. مداخله ترامپ حتی در جزئیترین تصمیمات رکس تیلرسون، وزیر خارجه، اعمال فشار برای کاهش بودجه و تعداد پرسنل و دیپلماتها در مقاطعی صدای اعتراض تیلرسون را بلند کرد و صحبت برکناری او از وزارت خارجه در رسانهها مطرح شد. حال در آستانه یک سالگی دولت ترامپ برخی دیپلماتهای سرشناس آمریکایی خواستار کنارهگیری تیلرسون در اعتراض به مداخلههای ترامپ شدند.
سرشناسترین دیپلمات معترض ریچارد هاس، مشاور کالین پاول وزیر خارجه پیشین آمریکا و رئیس فعلی اندیشکده پرنفوذ شورای روابط خارجی است. هاس در توضیح حمایت خود از کنارهگیری تیلرسون میگوید: «مجموعهای از تحولاتی که خارج از اراده تیلرسون و از سوی ترامپ رقم خورد در کنار بازی ناپخته و نادرست در میدان دیپلماسی مهمترین دلایلی است که حکایت از موثر نبودن حضور تیلرسون در وزارت خارجه دارد.» آخرین نمونه تقابل ترامپ و تیلرسون را درمورد کرهشمالی شاهد بودیم. وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده بود ایالات متحده کانالهای ارتباطی مستقیمی با پیونگ یانگ دارد. اظهار نظر تیلرسون این گمانه را در رسانهها مطرح کرد که پشت پرده اقدامات و اظهارات تهدیدآمیز مقامهای دو کشور، ممکن است آمریکا و کرهشمالی بر سر پرونده هستهای و موشکی این کشور در حال مذاکره باشند. یک روز بعد از این اظهارات تیلرسون، ترامپ خطاب به وزیر خارجه «شگفتانگیز» خود در توئیتر نوشت: «انرژی خود را هدر نده و وقت خود را به تلاش برای مذاکره با کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی تلف نکن. آنچه باید را انجام میدهیم. سیاست فعلی ایالات متحده در قبال کرهشمالی طی 25 سال گذشته نتیجهای در بر نداشته است. چرا اکنون این سیاست باید نتیجه بخش باشد؟»
ریچارد هاس از سال 2001 تا 2003 مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه کالین پاول در زمان ریاست جمهوری بوش پسر بود و جالب اینکه ترامپ بارها ریچارد هاس را «یکی از معدود دیپلماتهای قابل تحسین آمریکایی» نامیده بود. منتقدان سرشناس دستگاه دیپلماسی ایالات متحده تنها به ریچارد هاس محدود نمیشود.
باربارا استیونسن، رئیس انجمن خدمات خارجی ایالات متحده بهتازگی گزارشی از وضعیت دستگاه دیپلماسی این کشور طی 10 ماه اول ریاست جمهوری ترامپ منتشر کرد: از 20 ژانویه که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شده، وزارت خارجه حدود 60 درصد دیپلماتهای فعال خود را از دست داده است. خروج تعداد زیادی دیپلمات با تجربه از وزارت خارجه تاثیر فوری و مخربی بر ظرفیتهای ایالات متحده بر شکلدهی به تحولات جهانی خواهد داشت، اما قرار است آشفتگی و بههمریختگی در سیاست خارجی وخیمتر از وضعیت فعلی شود. ترامپ به وزیر خارجه دستور داده تا حدود 10 میلیارد دلار از هزینههای وزارت خارجه بکاهد و این به معنی خروج 2300 کارمند و دیپلمات دیگر از وزارت خارجه ایالات متحده خواهد بود. اخیرا ترامپ در واکنش به سوال خبرنگاران درمورد کمبود دیپلمات باتجربه در وزارت خارجه گفت: «وزارت خارجه نیازی به حضور این افراد نداشت. آنها تاثیری در سیاست خارجی آمریکا ندارند. آنکه بیش از همه وجودش مورد نیاز است خودم هستم. درنهایت من هستم که باید تصمیم نهایی را اتخاذ کنم.»
به این ترتیب در غیاب دیپلماتهای مجرب، ترامپ بهراحتی در کار وزارت خارجه مداخله میکند و مدیریت پروندههای دیپلماتیک را با مشاوران و خانواده خود برعهده میگیرد. به این ترتیب و در غیاب دستگاه دیپلماسی و دیپلماتهایی قدرتمند، سیاست خارجی ایالات متحده تحت مدیریت ترامپ پر آشوبترین دوران خود را سپری میکند.
شعار «اولویت با آمریکا»
«اولویت با آمریکا» مهمترین شعار انتخاباتی دونالد ترامپ بود. این شعار نهتنها با حمایت هواداران و نزدیکان ترامپ روبهرو شد، بلکه بخشی از مخالفان او را نیز به وجد آورد. این دسته از مخالفان معتقد بودند واشنگتن و نخبگان سیاست خارجی این کشور بسیار بهتر و موثرتر از کارگران و طبقه متوسط آمریکا به جهان خدمت کردهاند. آنها انتظار داشتند سیاست خارجی قاطع آمریکا که طی دو دهه اخیر نقش خود را بهخوبی در جهان ایفا کرد باید فرصتی هم برای سیاست داخلی این کشور فراهم سازد تا طبقه متوسط و کارگران آمریکایی نیز به تاثیرگذاری همتایان خود در دیگر نقاط جهان برسند، اما آنچه طی 10 ماه اخیر انجام شده هیچ نشانی از احیای قدرت اقتصادی ایالات متحده را همراه ندارد.
تارون چابرا، تحلیلگر اندیشکده بروکیگز با اشاره به کارنامه 10ماهه دولت ترامپ مینویسد: «ترامپ در عمل به آنچه وعده داده بود هم موفق نبود. او قبل از انتخابات از جنگ تجاری با چین سخن میراند، اما اکنون میدان را به رقیب قدرتمند آن سوی اقیانوس آرام واگذار کرده است. از سوی دیگر خروج از توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) هم هیچ نفعی برای اقتصاد آمریکا ندارد. این اقدامات برخلاف سیاست جهانیسازی واشنگتن است که از دهه 1990 تاکنون و با هدف مقابله با فقر گسترده از سوی تمام روسای جمهوری پیگیری شده است.» امروز دیگر «اولویت با آمریکا» تنها یک شعار است و هیچ اقدامی برای عملی کردن آن انجام نمیگیرد. امروز اما مشاوران ترامپ از جمله هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی ترامپ تعریف دیگری از شعار «اولویت با آمریکا» ارائه میدهند. به اعتقاد مک مستر «احیای نقش رهبری آمریکا در جهان، تقویت امنیت و افزایش نفوذ ایالات متحده چیزی است که در مسیر تحقق آن حرکت میکنیم.»
اما دشوار بتوان تصمیمات و اقدامات ترامپ را در راستای تامین این هدف قلمداد کرد. ترامپ علاوه بر کوتاه آمدن در برابر چین، در قبال بحران کرهشمالی نیز سیاستی مشخص در پیش نگرفته است. هنوز ساعاتی از تهدید ترامپ به «واکنش خشمگینانه و آتشین» ایالات متحده در قبال اقدامات تحـــریکآمیـــز کرهشــــــمالی نگذشته بود که وزرای خارجه و دفاع آمریکا، رئیس ستاد مشترک ارتش و حتی استیو بنن مشاور افراطگرای ترامپ به سرعت اقدام به اصلاح و حتی تکذیب اظهارات ترامپ پرداختند. کمی بعد از این اظهارات هم رژیم کیم جونگ اون اقدام به آزمایش موشکی دیگر در شبه جزیره کره کرد.
خاورمیانه کلکسیون اشتباهات
مهمترین نمونههای سردرگمی و آشفتگی در سیاست خارجی آمریکا را در خاورمیانه میتوان مشاهده کرد. از زمانی که ترامپ به جای دیپلماتهای مجرب سکان سیاست خارجی را در اختیار گرفته، تنش هستهای واشنگتن با تهران شدت یافته است. ترامپ توافق هستهای با ایران را بدترین توافق تاریخ آمریکا میداند و با اعلام اینکه حاضر نیست در هر دوره سه ماهه تعلیق تحریمهای ایران را تمدید کند، در آخرین اقدام خود، تصمیمگیری در این مورد را به نمایندگان کنگره سپرده است. این در حالی است که تمام متحدان واشنگتن از این توافق حمایت کردهاند و خواستار پایبندی ایالات متحده به توافقی هستند که 6قدرت بینالمللی با ایران امضا کردهاند. اما همین موضوع توافق هستهای ایران یکی از مهمترین نقاط تنش میان ترامپ و تیلرسون شد. تیلرسون خواستار تایید پایبندی تهران به این توافق بود. بااینحال ترامپ با وجود امضای آن، حتی تا مرز برکنار کردن وزیر خارجه خود پیش رفت.
جالب آنکه تیلرسون خواستار احیای سیاست «تغییر آرام حکومت در ایران» شده است، اما مقامهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا اظهارات وزیر خارجه این کشور را تکذیب کردند. در این میان دیپلماتهای سرشناس سابق آمریکایی ادامه رویکرد چندگانه و متشتت در قبال ایران را زمینهساز انزوای ایالات متحده نزد متحدان خود دانستهاند. اشتباهات و سردرگمیهای دولت ترامپ در خاورمیانه تنها به ایران ختم نمیشود.
گراهام لنک تری، تحلیلگر خاورمیانه در «نیوزویک» با اشاره به رابطه دولت آمریکا با اعراب حاشیه خلیج فارس مینویسد: «واکنش دولت ترامپ به تنش میان عربستان و قطر کاملا ناپخته بود. دولت ترامپ از یک سو از اتحاد کشورهای عربی و ارتقای شورای همکاری خلیج فارس به یک ناتوی عربی حمایت کرد، اما از سوی دیگر پس از بروز تنش میان عربستان و قطر بهگونهای موضعگیری کرد و در جبهه عربستان قرار گرفت که باعث دو دستگی میان کشورهای عربی شد و قطر را به سادگی در جبهه ایران و ترکیه قرار داد. این ماجرا میتواند آغازی بر پایان شورای همکاری خلیج فارس باشد.
دولت ترامپ باید توضیح دهد چگونه میخواهد منافع آمریکا در خاورمیانه را رهبری کند درصورتیکه میدان را به رقبای منطقهای خود واگذار کرده است. اخیرا پوتین میزبان بشار اسد بود و پس از آن هم ایران، ترکیه و روسیه گردهم آمدند تا طرح آینده سیاسی سوریه را ترسیم کنند. آمریـکا بهعنوان تاثیرگذارترین نیروی خارجی طی حدود سه دهه اخیر غایب بزرگ این نشست بود. تنها اقدام واشنگتن که البته بسیار دیرهنگام و بینتیجه است، اعلام قطع حمایت نظامی از کردهای شمال سوریه بود که به نظر میرسد بیشتر با هدف جلب رضایت ترکیه صورت گرفته باشد. با نگاهی به انفعال آمریکا در تحولات سوریه و عراق انتظار میرفت آینده این کشورها پس از داعش بدون حضور آمریکا و با ابتکار عمل روسیه بهعنوان قدرت جدید منطقه ترسیم شود.»
https://asemandaily.ir/post/8327
ش.د9603676