(روزنامه وطن امروز – 1396/09/05 – شماره 2314 – صفحه 12)
مبانی نظری
1- مفهوم عملیات پنهان
مفهومی است در ارتباط با سازمانهای نظامی و سیاسی با هدف عملیات مخفیانه در جمعآوری اطلاعات در ارتباط با جرائم سازمانیافته و گروههای سیاسی و مذهبی که در جبهه مقابل این سازمانها قرار دارند (Wikipedia,2014).
عملیات پنهان کوشش دولتی است برای تحت تاثیر قرار دادن رویدادها در کشور یا قلمرویی دیگر بدون نشان دادن نشانههای دخالت (Gedsen,1981). در انگلستان از «عملیات پنهان» همواره به عنوان «اقدام سیاسی ویژه» نام برده میشود که دارای ارتباط مستقیم با راهکار سیاسی است. «استاینر» عملیات پنهان را حساسترین راهکار برای اجرای خطمشی امنیت ملی معرفی میکند (Steiner,2006) و در قانون امنیت ملی آمریکا از آن بهعنوان وظایف و ماموریتهای دیگر یاد شده است. اواسط سال 1948 «جرج کنان» سندی را مورد تصویب قرار داد که عملیات پنهان را جزو فعالیتهایی میدانست که طوری طراحی و اجرا میشود که مسؤولیت دولت در قبال افراد غیرمجاز مشخص نیست و اگر هم عملیات افشا شود، دولت آمریکا میتواند از زیر بار مسؤولیت آن شانه خالی کند.
عنصر اصلی در عملیات پنهان، مخفی بودن آن است؛ به 2 دلیل:
1- آگاهی از کارفرمای عملیات که ممکن است اجرای آن را با مخاطره روبهرو کند.
2- جلوگیری از اجرای عملیات انتقامی و اوج گیری وضعیتهای مخاطرهآمیز (Berkowitz,1998).
بنابر نظر برخی صاحبنظران به نظر میرسد ماهیت عملیات پنهان به عنوان یک گزینه سیاست خارجی مطرح باشد تا یک فعالیت اطلاعاتی (Johnson,2013).
بر اساس سند شورای امنیت ملی آمریکا در دوران زمامداری «آیزنهاور» عملیات پنهان شامل موارد زیر بوده است:
انجام اقداماتی از قبیل تبلیغات، اقدامات سیاسی، جنگ اقتصادی، گریز و طفره و تخلیه و خرابکاری علیه کشورها و گروههای دشمن شامل کمک به نهضتهای زیرزمینی، چریکها و گروههای پناهنده آزادیخواه، پشتیبانی از عناصر بومی و ضدکمونیست در کشورهای جهان آزاد که مورد تهدید قرار دارند، طرحها و عملیات فریب و آنچه در رابطه با این بخشنامه برای انجام موارد بالا لازم است (Johnson,2007). با عنایت به تفاسیر مختلف از عملیات پنهان، یک مفهوم ثابت و خدشهناپذیر در آن متجلی است که عبارت است از تاثیرگذاری سری روی رویدادهای خارج از کشور در راستای پشتیبانی از سیاست خارجی کشورها که نحوه بهرهگیری از آن، ارتباط نزدیکی با سیاست خارجی کشور مذکور در آن مقطع زمانی دارد.
2- سیر تحولات تاریخی عملیات پنهان در جهان
عملیات پنهان بعد از جنگ دوم جهانی به خاطر برخی موفقیتهای چشمگیر به یکی از ابزارهای اصلی سیاستمداران برای اعمال نفوذ در حوزههای رقیب تبدیل شد. از طرفی با توجه به تغییرات وسیع در معادلات جهانی و بروز و عدول قدرتهای منطقهای و بینالمللی و... که منجر به تغییرات سریع محیط تهدید شده، کارکردها و فرآیندهای اجرایی عملیات پنهان نیز همواره به دنبال نوعی تطابق ساختاری با این محیط بوده است. از این رو شاهد نوعی روند تحولی در این حوزه هستیم که در این بخش بدان میپردازیم. صاحبنظران روندی 5 مرحلهای را در نظر گرفتهاند.
2- 1- بعد از جنگ دوم جهانی تا سال 1970
به علت نقش موثر اقدامات اطلاعاتی در کنار توان فناورانه در برتری منازعات جنگ دوم جهانی این 2 قابلیت در اولویت کشورهای پیروز میدان قرار گرفت؛ طوری که سازمانهای اطلاعاتی در ارکان قدرت سیاسی حکومتها جایگاه ویژهای یافتند. هراس از توسعه کمونیسم نیز تاثیر بسیار زیادی بر توسعه این نگاه داشت. به علت برخی پیروزیهای منتج از عملیات پنهان (آژاکس و نیکاراگوئه) این ابزار با هدف تداوم برتری مورد توجه جدی قرار گرفت. برابر آمار تا نیمه 1960، 60 درصد بودجه سیاسی به عملیات پنهان تخصیص یافته بود. با فرارسیدن سال 1953، سیا به طور جدی در 48 کشور در حال انجام عملیات پنهان بود (Johnson,2007).
2- 2- شکست برخی عملیاتها و انجام اصلاحات تا 1979
در دهه 70 شاهد شکست برخی عملیاتهای پنهان در سطح جهان بودیم که سیاستمداران کشورها را با بحرانهای عدیدهای مواجه کرد، نظیر عملیات خلیج خوکها. این امر همزمان شد با توسعه موج جهانی شدن و توسعه دموکراسی غربی در جهان، اعمال نفوذهای خصمانه و رادیکالی مورد نفرت و بدبینی نسبت به غرب. لذا این امر سبب ورود نهادهای مدنی و حقوقی به پروندهها، بررسی سوابق و اقدامات صورت گرفته در سرویسهای اطلاعاتی شد. بسیاری از اقدامات تقبیح، تعدادی از کارمندان اخراج و نفراتی نیز بازنشسته اجباری شدند. این تغییر نگرش منجر به قانونمند شدن اینگونه اقدامات و صدور احکام قانونی با هدف نظارت بیشتر بر این فعالیتها شد. از آن جمله تصویب قانون آزادی اطلاعات در سال 1967. شاید این دوره را بتوان ورود اخلاقیات به فرآیند عملیات پنهان نامید.
2- 3- تجدید حیات تا پایان جنگ سرد
2 حرکت در آن زمان سبب جان گرفتن مجدد عملیات پنهان از سوی غرب شد؛ انقلاب اسلامی ایران و حمله شوروی به افغانستان در سال 1979. این سبب شد در دولت ریگان مجدداً سیا و عملیات پنهان به عنوان نیرو و ابزار راهبردی در اولویت سیاست خارجی آمریکا درآیند. سیا تحت ریاست «ویلیام کیسی» بسیاری از ماموران عملیات پنهان پیشین را به خدمت بازگرداند. برآوردها حاکی است سیا تعداد زیادی عملیات پنهان در کشورهای آمریکای جنوبی، آنگولا، لیبی، ایران، اتیوپی، افغانستان و کامبوج با هزینه تقریبی 5 میلیون دلار انجام داد (Johnson,2007).
دولت ریگان برای توسعه عملیات پنهان چند اقدام اساسی را در این مقطع صورت داد (Johnson,2006):
1- بسیاری از موانع بر سر راه عملیات پنهان در داخل آمریکا را مرتفع کرد.
2- سامانه امنیتی سری بین جامعه اطلاعاتی و دولت را بازنگری کرد که امکان دسترسی مردمی را کاهش داد.
3- در مقابل نظارت کنگره بر جامعه اطلاعاتی، موانعی ایجاد کرد.
2- 4- بعد از جنگ سرد تا رویداد 11 سپتامبر
پس از فروپاشی شوروی، منازعات قبلی مفهوم خود را از دست داده و بسیاری از ظرفیتهای اقدامات اطلاعاتی که با هدف مقابله با توسعه کمونیسم ایجاد شده بود، عملا تعطیل شد تا آنجا که بسیاری از تحلیلگران پایان عمر سیا را پیشبینی میکردند. برای خروج از این بحران، سیا کارکردهای جدیدی از جمله مبارزه با مواد مخدر، اطلاعات اقتصادی و عملیات ضدتروریسم را به وظایف خود افزود.
2- 5- بعد از رویداد 11 سپتامبر تاکنون
رویداد 11 سپتامبر مجددا جان تازهای به سیا بخشید. مجددا سازمان جایگاه مهم خود در تغییر معادلات را بازیافت.
بودجه سیا به رقم 44 میلیارد دلار افزایش یافت (Johnson,2013). تهدیدات بینالمللی نظیر عراق و القاعده به خروج از روند افول سیا کمک کرد.
البته تفاوت این مقطع زمانی با بند 3 (تجدید حیات تا پایان جنگ سرد) در چند محور به شرح زیر قابل بحث است:
1- تمرکز آن از سازمانهای اطلاعاتی خارج شده است.
2- عموما ماهیت آشکار به خود گرفته است.
3- نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی (نظامی) دوشادوش هم در مقام عمل حضور دارند.
4- دکترین جنگ نرم تسلط کامل بر این عملیاتها دارد.
5- اصلیترین و اولین ابزار، رسانه است.
6- و از همه مهمتر اینگونه عملیاتها با دکترینهای نوین عملیاتی آمریکا قرابت تنگاتنگ دارد.
3- تغییر ماهیت در عملیات پنهان
با تحلیل روند بسیاری از عملیاتهای پنهان صورت گرفته در گذشته و نتایج آتی آن، شاهد نوعی پارادوکس هستیم. در گذشته زمان عملیات پنهان و پر اهمیت خیلی زود و حتی قبل از خاتمه عملیات مورد آگاهی عموم قرار میگرفت. به عنوان مثال عملیات واترگیت (Johnson,2006). گویی برخی تصمیمگیرندگان سطوح بالا خود رغبت به افشای ماهیت آنها دارند. تا جایی که برخی صاحبنظران قائل به سری ماندن ماهیت عملیاتهای پنهان نیستند و گرایش به سمت رویکرد آشکار را پیشنهاد میکند (Johnson,2007). البته عملیات آشکار نیز نمیتواند به طور قطع جایگزین مناسبی برای عملیات پنهان باشد، زیرا این رویکرد نیز تبعات و محدودیتهای خاص خود را داراست.
علل و عواملی را که منجر به بروز این طرز تفکر شده میتوان به شرح ذیل عنوان کرد:
1- به روایت تاریخ بسیاری از اهداف اینگونه عملیاتها از موارد مشابه در آینده بالنسبه از تهدید کمتری برخوردار بودند. به عنوان مثال مقایسه مصدق و حضرت امام(ره) در ایران (Johnson,2007).
2- اواخر دهه 90، شاهد تغییر ماهیت در عملیاتهای پنهان به سبک گذشته بودیم. عمدتا این عملیاتها ماهیت سری نداشته و به صورت عملیات پنهان «آشکار» مطرح بودند. به عنوان مثال عملیاتهای انجام شده در کامبوج و افغانستان (Pateman,2003).
3- بیشتر عملیاتهای پنهان نه تنها سری نیستند، بلکه نوعی عملیات شبهنظامی در راستای پشتیبانی از عملیات نظامی گسترده هستند نظیر عراق (Lowenthal,2003).
4- نتایج منفی بسیاری از عملیاتهای پنهان در حین اجرا (عملیات خلیج خوکها) یا تاثیرات منفی آن در سالهای آتی (عملیات آژاکس) که دارای تبعات سیاسی و امنیتی فراوانی بوده، سازمانهای اطلاعاتی را در معرض اتهامات عدیدهای قرار داده است. لذا سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان کشورها اصرار به آگاهی از اینگونه عملیاتها از ابتدای امر دارند.
5- ماهیت اینگونه عملیاتها با گفتمان سیاسی و فرهنگی حاکم بر دنیا در تناقض است. دخالت در امور کشورها، تغییر و تضعیف دولتها و... با گفتمان دموکراسی، استقلال کشورها، آزادیخواهی و... در تناقض جدی است.
6- افزایش آگاهی مردم، توسعه ابزار رسانهای و شناخته شدن شیوه و شگردهای اینگونه عملیاتها، معمولا محدودیتهایی را در اجرای آنها ایجاد میکند.
7- پیچیدهتر شدن شرایط محیط راهبردی و لزوم مدیریت متغیرهای محیطی بسیار زیاد و متنوع، بعضا سرویسهای اطلاعاتی را از پیشبینی دقیق فرآیند عملیاتهای پنهان عاجز میکند؛ نظیر جریان فتنه 88 ایران.
8- جهانی شدن و افزایش منافع مشترک میان کشورها. بر این اساس هر تهدید علیه کشوری منافع کشور مهاجم را نیز به خطر میاندازد.
4- مفاهیم و رویکردهای متأثر بر دکترین عملیاتی نوین دشمن
سرهنگ «واردن» طی جنگ اول خلیجفارس (آزادسازی کویت) نظریهای را تحت عنوان «دشمن به عنوان یک سیستم» ارائه داد که پایه و اساس عملیات تاثیرمحور امروزی شد (Graves,2006).
او معتقد بود جهان واقعی را میتوان با یک تقریب خوب به صورت یک مدل 5 حلقهای، به ترتیب از بزرگ به کوچک، شامل «سازوکار جنگی»، «جمعیت»، «زیرساختها»، «ارکان حیاتی» و «رهبری» در نظر گرفت. در داخل هر حلقه زیرسیستمهای حیاتی وابسته به هم یا مراکز ثقل وجود دارند که اگر هدف قرار گیرند بر دیگر مراکز ثقل و در نهایت بر کل سیستم اثراتی خواهند گذاشت (نگاه سیستمی)، با در اختیار داشتن فناوریهای پیشرفته، تقریبا میتوان به طور همزمان به این مراکز ثقل یورش برد (حملات موازی) (Warden,2000).
در این حالت، عملیات به جای تمرکز بر اهداف یا تخریب فیزیکی، بر ایجاد اثرات مطلوب متمرکز میشود (هدفیابی موثر) (Batschelet,2002). از نظر او پیروزی همواره از آن طرفی خواهد بود که بتواند به شیوهای خلاقانهتر اندیشیده و سپس بر اساس آن به سرعت عمل کند. از نظر او هدف «رهبری ذهن دشمن» است و باید فرآیند تصمیمگیری او را مختل کرد (Jobbagy,2003). نتیجه این نظریه، ظهور عملیات و رویکرد تأثیرمحور بود (Graves,2006) این نظریه توسط فرماندهی نیروی مشترک آمریکا توسعه یافت و برخلاف مراکز ثقل واردن، علاوه بر محیط عملیاتی، سیستمهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ایدئولوژیک و دیگر سیستمهای توانمندساز را نیز در بر گرفت (Usjfcom.2005).
در این نگاه جدید که یک دیدگاه کلنگر است، دشمن بهعنوان یک سیستم پیچیده مرکب از سیستمهای بههم وابسته سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی و زیرساختی (PMESII)(نگاه سیستمی شبکهای پیچیده انطباقپذیر) و خودیها بهعنوان مجموعهای از بازیگران دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی (DIME) (کنش و همکاری بین تمام سطوح و بازیگران) در نظر گرفته میشوند. (Usjfcom,2005). درک این سیستمها، کنش آنها و تغییر در روابط بین آنها نخستین قدم در رسیدن به تاثیرات مطلوب و دستیابی به اهداف راهبردی است. رویکرد تاثیرمحور امکان طرحریزی همافزا و اقدام همزمان DIME را به منظور ایجاد تاثیرات مطلوب علیه سیستم پیچیده PMESII داخل محیط عملیاتی فراهم میکند (بهکارگیری تمام ابزار قدرت) (Usjfcom,2005). دونالد رامسفلد، وزیر اسبق دفاع آمریکا (2003) در اینباره میگوید: «توانایی متمرکز کردن ابزار قدرت ملی نظیر فشارهای دیپلماتیک، اقدام قانونی، تحریم اقتصادی و تضمین اجرای قانون، به منظور اثر گذاشتن بر تفکر دشمن، برای امنیت و موفقیت آینده آمریکا حیاتی است.
این رویکرد به آمریکا اجازه خواهد داد به جای آنکه رویکرد واکنشی و انفعالی داشته باشد، محیط عملیاتی و محیط امنیتی جهان را مطابق میل خود شکل دهد».(Henningsen,2002). اصل محوری عملیات تاثیرمحور، شکل دادن کنش بازیگران در محیط امنیتی به منظور ایجاد رفتار مطلوب در فرد یا افراد است (Smith,2002). به همین دلیل، میتوان عملیات تاثیرمحور را بهعنوان مجموعهای هماهنگ از اقدامات به منظور شکل دادن رفتار دوستان، دشمنان و بیطرفان در زمان صلح، بحران و جنگ در محیط پیچیده تعریف کرد(Smith,2002).
با توجه به اصول و ویژگیهای بیان شده، میتوان مدلی ارائه کرد که در این مدل، آمریکا و نیروهای ائتلاف با تمام ابزار قدرت ملی و بینالمللی بر تمام ابزار قدرت ملی طرف مقابل به طور همزمان یورش برده و اهداف حیاتی آن را هدف قرار میدهند و تأثیرات مطلوب خود را بر آنها میگذارند. این کار، موجب ناپایداری کل نظام طرف مقابل شده به گونهای که مجبور میشود تغییر رفتار مورد نظر آمریکا را در خود ایجاد کند. از مطالب فوق میتوان به چند اصل و ویژگی مهم رویکرد تأثیرمحور، به شرح جدول شماره یک اشاره کرد.
نتایج پژوهش
با عنایت به فرآیند تحقیق و تحلیلهای صورت گرفته در پژوهش مورد بحث، نتایج نهایی حاصل از اقدامات مورد اشاره به شرح جدول شماره 2 ارائه میشود. البته لازم به ذکر است تفکیک رویکردها در 3 سطح راهبرد، طراحی و اجرا به معنای نگاهی سلسله مراتبی نبوده بلکه رویکردی متداخل و پیچیده در این رویکردها در تمام مراحل اصلی عملیات (طراحی، اجرا و ارزیابی) مدنظر است.
نتیجهگیری
به علت تغییرات گسترده محیط راهبردی (داخلی و بیرونی) عملکرد سرویسهای اطلاعاتی، بهرهگیری از ابزار عملیات پنهان تغییر و تحولاتی پیدا کرده است. دیگر مانند دسترسی فوری به اهداف با بهرهگیری از این ابزار عملا امکانپذیر نبوده و متغیرهایی بعضا غیرقابل پیشبینی در حین کار سر برمیآورند که رهبران عملیات را مستأصل میکند. لذا لزوم بازنگری در ابعاد مختلف عملیاتهای پنهان ضروری به نظر میرسد. از طرف دیگر رصد رویکردها و تفکرات حاکم بر سیاستمداران حاکم بر حوزه حریف به عنوان کارفرمایان اصلی اینگونه اقدامات، در طراحی ظرفیتهای پدافندی برای جامعه اطلاعاتی بویژه بخشهای پدافندی آن اهمیت ویژهای خواهد داشت.
از طرف دیگر از ابزار عملیات پنهان در راستای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در حوزههای حریف با هدف ضربهزنی و مقابله با دشمن (و نه استعمارطلبی و مداخلهگری) میتوان بهره برد. با عنایت به فلسفه حاکم بر بهرهگیری از این ابزار که همان بسط استثمارطلبی و به بردگی کشیدن ملتهاست، لزوم طراحی مدل بومی شده که منطبق بر روح آزادگی، عدالت و مقابله با ظلم ستمکاران و بندگی ملتهاست، از ضروریات جامعه دینی، سیاسی و اطلاعاتی کشور و از ضروریات اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
منبع: فصلنامه پژوهشهای امنیتی، شماره 14
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2314/12/184944/0
ش.د9603853