در شرکت مناطق نفتخیز جنوب همه «سیدعلی» را میشناسند. مردی 67 ساله،
میانه قد با سر و سبیلی سفید و هیکلی توپر که روزهای بازنشستگیاش را
میگذراند. اما هنوز هم وقتی چاهی آتش بگیرد، چارهای نیست جز اینکه بگویند
عموعلی لباس کارش را بپوشد، مثل چاه «147 رگ سفید» گچساران که چند وقتی
است میسوزد. وقتی به او گفتند رگ سفید آتش گرفته، خانه و زندگی را رها کرد
و آمد گچساران. او جزو چند هدایتگر «اتی واگن» یا دستگاه ویژهای است که
به دل آتش میزند.
عمو علی، مرد پرانرژی و شوخی است. سعی میکند به آنهایی که برای خاموش
کردن آتش آمدهاند روحیه بدهد. او تاریخ شفاهی چاههای آتش گرفته جنوب را
ازبر است: «سال 54 استخدام شرکت نفت شدم. نخستین باری که چاه، آتش گرفت چاه
شماره یک رگ سفید بود. خارجیها آمدند و خاموشش کردند. آن زمان آنقدرها
وارد نبودیم ولی چند سال بعد که چاه نفتی دهلران آتش گرفت، با خارجیها
همکاری کردیم اما بعد از انقلاب، خودمان تیم تشکیل دادیم و از هیچ شرکت
خارجی هم کمک نگرفتیم.
وقتی ارتش بعث به کویت حمله کرد و چاههای نفت را آتش زد، امریکاییها
آنقدر وقت تلف کردند که کویت از کشورهای دیگر خواست کمک کنند. از ایران هم
هر 28 روز چند تیم میرفت. من 2 بار برای خاموش کردن چاههای نفت رفتم
کویت.»
ارتش بعث عراق، سال 1990 در کمتر از چند ساعت کویت را اشغال کرد و پس از
آن نیروهای ائتلاف به سرکردگی امریکا برای بیرون راندن بعثیها وارد عمل
شدند و 4 روزه موفق به بیرون راندن آنها شدند ولی این پایان ماجرا نبود
چراکه بعثیها هنگام خروج 737 حلقه چاه نفت را در میدانهای مختلف کویت به
آتش کشیدند و برای اینکه کسی نتواند نزدیک شود، بیش از 10 هزار مین در
اطراف چاهها کار گذاشتند. بعد از این حادثه روزانه بیش از 6 میلیون بشکه
نفت در آتش سوخت و با توجه به انفجار خطوط لوله انتقال، نزدیک به 50 میلیون
بشکه نفت خام هم وارد خلیج فارس شد که به گفته کارشناسان محیط زیست این
اقدام بعثیها یکی از بیسابقهترین جنایات در حق حیات وحش و محیط زیست
بود.
برای اطفای این آتشسوزیهای گسترده 11 شرکت تخصصی بینالمللی وارد عمل
شدند و 8ماه بهطور شبانهروزی مهندسان و تکنیسینها و آتشنشانان متخصص با
آتش جنگیدند. به گفته خودشان درون جهنمی بودند که بازگشت از آن کار دشواری
بود.
کارشناسان امریکایی تخمین زده بودند که خاموش کردن چاههای نفت کویت در
کوتاهترین مدت حداقل به ۲ سال زمان نیاز دارد و سعی داشتند که مقامات
کویتی را ترغیب به پذیرش این زمان کنند تا بتوانند بدون مشارکت سایر کشورها
اقدام به خاموش کردن چاههای نفت کویت کنند. با این حال بهدلیل نگرانی
سایر کشورها از حجم گسترده آلودگی که در آب، هوا و خشکی پراکنده شده بود،
شرکتهایی از سراسر جهان به دولت کویت پیشنهاد مشارکت دادند و با اعتراض
مردم کویت به عملکرد کند شرکتهای امریکایی، وسعت خرابیها و اعمال فشار
مقامات کویتی بر شرکتهای امریکایی، آنها در نهایت مجبور به همکاری با سایر
شرکتها و متخصصان شدند.
سیدعلی حیدری از آن زمان و حضورش در کویت میگوید: «برای خاموش کردن
چاههای نفت کویت، اولش فقط امریکاییها اجازه فعالیت داشتند ولی توی چند
ماه، فقط 160 چاه را خاموش کردند. وقتی دولت کویت از متخصصان کشورهای دیگر
خواست برای کمک بیایند، نخستین تیم ما بودیم که 13 مردادماه وارد کویت
شدیم. با این همه چند روز ابتدایی چاهی در اختیارمان قرار نمیدادند تا
اینکه با رایزنیهایی که انجام شد، بخصوص پیگیریهای مهندس حیدر بهمنی که
مسئول تیمهای ایرانی بود، خاموش کردن چاه نفتی «بورگان» که یکی از
بزرگترین مخازن نفت جهان است به ما سپرده شد. هوای منطقه بهخاطر فصل
تابستان و از طرفی حرارات آتش چاهها، آنقدر زیاد بود که پیش خودمان گفتیم
الان است که از گرما ذوب شویم. چاه شماره 180 توی آتش میسوخت و باور
نمیکنید با توجه به اینکه امریکاییها تجهیزات مناسبی به ما نمیدادند،
ولی ما موفق شدیم در کمتر از 24 ساعت این چاه را خاموش کنیم و همین کارمان
مثل توپ صدا کرد.
برای خاموش کردن چاههای نفت کویت، تیمهای زیادی از کشورهای دیگری آمده
بودند که هر کدام از تکنیک و تاکتیکهای متفاوتی برای خاموش کردن چاهها
استفاده میکرد. مثلاً امریکاییها از مواد منفجره مثل تی ان تی استفاده
میکردند و مجارستانیها هم از موتور جتهای میگ ولی در بین تمامی این
تیمها، عملکرد بچههای شرکت ملی حفاری ایران خلاقانهتر و کم خطرتر بود.»
در آن روزهای پر التهاب کویت، یک عکاس برزیلی در پوشش نظامیان امریکایی،
قاچاقی خود را از عربستان سعودی به کویت رساند و موفق به ثبت تصاویری تکان
دهنده از شرایط سخت و غیر قابل باور عملیات اطفای حریق چاههای نفت کویت
شد. او در خاطرات خود و در توصیف صحنههای دلهرهآوری که بزرگترین شرکتهای
مدعی اطفای حریق و مهار چاههای نفت جهان در کویت با آن مواجه شده بودند،
چنین نوشت: «کار کردن در وسط چنین جهنمی واقعاً غیرعادی بود. یکی از لنزهای
من در اثر حرارت، آب شد و برای من تنها دو لنز ۳۵ و ۶۰ میلیمتری باقی
ماند. همین مسأله مرا مجبور میکرد برای اینکه بتوانم تصاویر خوبی از
بزرگترین و خطرناکترین عملیات اطفا و مهار چاههای نفت در جهان بگیرم،
همواره در نزدیکی کارگرانی که مشغول به کار بودند، باقی بمانم. در نتیجه
سراسر وجود من هم مملو از نفت شده بود و بشدت درگیر کار سخت، زیبایی عجیب
محیط و شرایط خطرناکی شده بودم که در مقابل من در حال رخ دادن، بود.»
به گفته عموعلی پس از 8 ماه کار شبانهروزی و خاموش شدن همه چاهها، مردم
کویت چند روزی به شادمانی مشغول بودند و از طرف امیر کویت به همه کسانی که
در این عملیات شرکت داشتند یک ساعت ارزشمند و یک سگک کمربند با نقش مردانی
در حال خاموش کردن چاه نفت هدیه داده شد.
تجربه حمله به آتشهای مرگبار
چاه نفتی که آتش گرفته چطور مهار میشود؟ حتماً این سؤال در ذهن شما هم
هست و پاسخش هم نزد حیدری: «وقتی چاه به هر علتی آتش میگیرد، نخستین کار
ساخت چند لوکیشن برای حفاری چاه افقی و عمودی و محل ذخیرهسازی آب برای
حمله به آتش است. در مرحله بعد باید محوطه چاه و دور دهانه آن را تمیز کنیم
و هیچ چیزی دور و برش نباشد. بعد نوبت به اتی واگن و کار گذاشتن استینگر
میرسد. من هدایتگر اتی واگن هستم و باید با حمایت کسانی که با پاشیدن آب
به آتش دما را کمی پایین میآورند به چاه نزدیک شوم و استینگر را که
لولهای نسوز است روی دهانه چاه بگذارم. وظیفه استینگر این است که شعله آتش
را مستقیم و نازک کند. اگر برای یک لحظه که در حال کار هستیم آب قطع بشود،
من داخل کابین ذوب میشوم.
بعد از اینکه استینگر کار گذاشته شد، حمله بعدی صورت میگیرد. در این
مرحله سیمان و مواد دیگری با سرعت بسیار بالا به چاه تزریق میشود تا آتش
را خفه کند و همزمان تزریق دیگری از چاه افقی برای اطمینان از خفه کردن آتش
صورت میگیرد. این عملیات معمولاً بین 20 روز تا دو ماه طول میکشد و کار
بسیاری دقیق و البته خطرناکی است.»
سیدعلی حیدری در طول38 سال فعالیت در شرکت مناطق نفتخیز جنوب و شرکت ملی
حفاری در 28عملیات درون و برون مرزی شرکت داشته و در همه آنها موفق بوده
است. او عملیات اطفای چاه 50 کریت اهواز را مشکلترین عملیات میداند.
چاهی که 25 بهمن ماه سال 71 توسط گروهک تروریستی منافقین به آتش کشیده شد:
«هیچ آتشی را مثل آتش چاه کریت ندیدهام. جلوی چشمهای خودم یکی از
کارکنان سپاه که با ما همکاری داشتند، شهید شد. چاه مکش کرد و این بنده خدا
را بلعید. چاه 50 جزو مادرچاهها بود و فشار بسیار زیادی داشت. آن زمان
خیلیها اعتقاد داشتند که نمیتوانیم آن را خاموش کنیم ولی موفق شدیم طی
38 روز بهطور کامل خاموشش کنیم. هیچ آدم خوشبینی باور نمیکرد موفق شویم.
اما آخرین چاهی که پیش از بازنشستگی در عملیات اطفای آن حضور داشتم یکی از
چاههای نفت شهر بود. آتش چاه 24 نفت شهر در قصر شیرین خیلی به رگ سفید
شباهت دارد. ما با تلاش شبانهروزی آن چاه را 35 روزه خاموش کردیم.»
سیدعلی حیدری 6 سال پس از بازنشستگی، هنوز هم سرحال و قبراق است و آماده
برای اینکه به او بگویند برود توی کابین اتیواگن و مثل سیاوش بزند به دل
آتش./روزنامه ایران