تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۶ - ۰۷:۴۴  ، 
کد خبر : ۳۰۷۷۳۵

تروریسم اسلامی فرزند نامشروع تروریسم آمریکایی است

پایگاه بصیرت / عبدالحی زلوم/ مترجم: سیدمحسن ساری

(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1395/12/22 ـ شماره 10831 ـ صفحه 12)

سخنرانی دونالد ترامپ در کنگره، آشکارا بر تحقق موارد زیر تاکید داشت:

- تامین منافع صنایع نظامی آمریکا

- ایجاد آرامش در امر امنیت ملی

- تجدید ساختار دریافت مالیات‌ها به سود طبقه فرادست

همه تصمیم‌های اتخاذ شده، در واقع دادن رشوه به گروهی است که دونالد ترامپ را به کاخ سفید رساند. او ادعا کرده بود که با فساد نهادها در واشنگتن مبارزه خواهد کرد!!

بدین ترتیب می‌توان گفت که آمریکائی‌ها گرگی را انتخاب کردند که از گوسفندان محافظت کند. سخنرانی ترامپ که پس از ایراد یک مقدمه نفاق برانگیز در مورد افزایش روند نفرت از یهودیان بوده بر موارد زیر تاکیدی جدی داشت. گفتنی است که مبارزه انتخاباتی دونالد ترامپ، ساختاری مبتنی بر ایجاد نفرت داشت:

1) دروغ بزرگ «تروریسم اسلامی»

غرب و سازمان‌های اطلاعاتی و همراهانش، تروریسم اسلامی را از مجاهدین در افغانستان آغاز کرد و تا حمایت از داعش، ادامه‌دار شده است.

آیا مجاهدین واقعاً تروریست هستند یا کسانی که آنها را تشویق کرده، گذرنامه‌های مختلف به آنها دادند و نه فقط هزینه بلیط آنها را پرداختند که مسئولیت عبور آنها را از مرزها برای جنگیدن نیز تقبل کردند. افزون بر آن حقوق ماهانه برایشان تعیین کردند و علاوه بر تسلیح نظامی، آنها را از نظر اطلاعاتی و لجستیکی مورد حمایت قرار دادند. آیا واقعاً تروریست چه کسی است؟ نفاق دیگر بس است!!

دروغ بزرگ تروریسم اسلامی، دستورالعمل جدید نومحافظه کاران برای سلطه بر جهان و مصادره منافع جهانی خصوصاً در جهان اسلام است. طبق گفته پروفسور "فورد" استاد علوم سیاسی دانشگاه، "سوداگران جنگ‌های ایالات متحده آمریکا از تاریخ 11 سپتامبر و طی جنگ‌های این کشور در عراق، افغانستان، سوریه و پاکستان، سودی بالغ بر 5 تریلیون دلار(5 هزار میلیارد دلار) به جیب زدند".

دلایل جنگ تروریستی آمریکا علیه جهان اسلام موارد زیر هستند:

- جهان اسلام در بزرگراه تلاقی سه قاره واقع شده است.

- دو سوم نفت جهان که موجب تحرک ارتش و صنایع و حتی تمدن غرب است در جهان اسلام نهفته است.

- غرب بر این باور است که جهان اسلام، استحقاق چنین وضعیتی را ندارد و نفت، یک تصادف ژئولوژیکی است که نصیب جهان اسلام شده است.

- جهان اسلام از دوران بدوی به دوره انحطاط رسیده بدون اینکه از مرحله تمدن و فرهنگ گذر کند.

- جهان اسلام، یک چهارم کل جمعیت جهان را شکل می‌دهد و بر این باور است که «ربا» حرام است، بنابر این باید کاری کرد که «ربا» رنگ ببازد زیرا باید چرخه اقتصاد «وال استریت» به خوبی بچرخد.

- در نهایت باید گفت ملت‌های جهان اسلام باید نقطه نظرات ما را بپذیرند زیرا هر کس به ما نباشد علیه ماست.

2) استعمار از زمان کریستف کلمب تا زمان ترامپ براساس تروریسم، بردگی و جنگ شکل گرفت و پرورش یافت.

کریستف کلمب پس از رسیدن به سرزمینی که تصور می‌کرد، هندوستان است به کسانی که ناوگان او را برای رسیدن به آمریکا یاری کردند چنین نوشت: «بزودی برای شما طلا و برده به اندازه‌ای که خواستار باشید خواهم فرستاد. خداوند، کسانی را که از راهش پیروی می‌کنند، کمک خواهد کرد».

کریستف کلمپ از مقرش که «هائیتی» امروزی است دستور داد همه ساکنان آنجا را دستگیر کنند و به همه افراد بالاتر از 14 سال دستور داد که طی سه ماه، مقدار معینی طلا جمع آوری کنند. پس از گذشت سه ماه به همه کسانی که توانسته بودند مقدار طلاهای مورد نظر را جمع آوری کنند یک قطعه برنز داد که به سینه خود آویزان کنند ولی کسانی که نتوانسته بودند ماموریت خود را به انجام برسانند، دستور داد دست‌های آنان بریده شود تا اینکه بر اثر خونریزی جان سپارند.

راهب ایتالیائی به نام "بارتالامدلاسا"که در دوره کریستف کلمپ می‌زیست، چنین نوشت: «میان سال‌های 1494 تا 1508در نتیجه جنگ‌ها، بردگی و دیگر اعمال شاقه، بالغ بر سه میلیون نفر به قتل رسیدند». وی در ادامه می‌گوید: «در آینده چه کسی این را باور خواهد کرد زیرا من که در این دوره زندگی کردم هنوز باورش برای من سخت است».

"ساموئل ویلوت موریون" تاریخ نگار دانشگاه هاروارد می‌گوید: «سیاستی که کریستف کلمب آغاز کرد و کسانی را که دنباله سیاست او را گرفتند در نهایت به کشتار و پاکسازی قومی منتهی شد».

پروفسور "رونالد دیویس" از دانشگاه ایالت کالیفرنیا در «نورث ریدج» چنین می‌گوید: «بی مبالغه باید اعتراف کرد سودی که از سال 1600 تا 1860 از نظام و تجارت برده‌داری به دست آمد تا حد زیادی این اجازه را داد که غرب اروپا و ایالات متحده آمریکا به عنوان نیروهای سلطه گر جهان، قدرت روزافزونی یابند».

سوداگران تجارت سیاه و برده داری، یک سوم بردگان را به دلیل بیماری و یا سرکشی به دریا پرتاب می‌کردند.

پاسخ مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه پیشین آمریکا به پرسش زیر مبنی بر اینکه آیا محاصره عراق، که به مرگ نیم میلیون کودک عراقی منجر شد، ارزش و بهای لازم را برای شما تامین کرد، اوج تفکر وحشیانه یک انسان می‌تواند تلقی شود.او گفت: "بله هم ارزشش را داشت و هم سود لازم را به دست آوردیم!"

آیا تروریسمی بزرگ‌تر از این گفته تروریستی وجود دارد؟!

شاید پاسخ مادلین آلبرایت با توجه به خاستگاه تمدن غربی او مطرح شده باشد. به عبارتی روشن‌تر می‌تواند این چنین باشد: «نیم میلیون کودک عراقی و از بین بردن 20 میلیون از ساکنان اصلی آمریکا و 70 میلیون انسان که بیشتر آنها از مسیحیانی بودندکه طی دو جنگ اول و دوم جهانی کشته شدند، بسیار کم ارزش‌تر از خون 6 میلیون یهودی است».

هر دو جنگ اول و دوم جهانی جنگ‌هائی از نوع سرمایه‌داری آنگلو ساکسونی و سرمایه‌داری آلمانی برای سلطه بر ثروت‌های دیگران و به سرقت بردن آن بود. آیا این بدترین نوع تروریسم نیست؟ اما آنچه اکنون تروریسم اسلامی نامگذاری شده در واقع فرزند نامشروع کشورهای متمدن غرب به رهبری آمریکا و سگ نگهبانش، اسرائیل است.

دین سرمایه‌داران آنگلو ساکسونی، پول است زیرا آنها نه مسیحی و نه پیرو ادیان دیگر هستند. در کتاب مقدس مسیحیان چنین آمده: «هیچ صلحی بدون عدالت محقق نخواهد شد. و در ده فرمان نیز چنین آمده است: «دزدی و آدمکشی نکنید زیرا دزدی و آدمکشی ستون‌های نظام را متزلزل می‌سازند».

3) تنش‌افزایی علیه ایران

دولت فعلی آمریکا، صهیونیست‌ترین، نژادپرست‌ترین و خطرناک‌ترین دولت در تاریخ نوین آمریکاست.

این دولت زمانی زمام امور را دردست گرفت که خود دولت به دو دسته محافظه کار افراطی و محافظه کار بسیار افراطی که حمایتگران نتانیاهو آنرا مدیریت می‌کنند و ایران را به عنوان دشمن اصلی جهان اسلام معرفی می‌کنند، تقسیم شده است.

این که این تعداد ژنرال‌های با افق دید محدود و تنگ نظرانه همچون وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی در این دولت به قدرت برسند کاملاً بی‌نظیر است.

اجازه دهید نگاه مختصری به این افراد داشته باشیم:

- "جیمز ماتیس" وزیر دفاع: مایل است که دوستانش او را «سگ دیوانه» خطاب کنند. گرچه او عملاً چنین است که بلافاصله پس از انتصاب فریاد برآورد: «ایران سرچشمه تهدید دائمی برای صلح و ثبات خاورمیانه است».

در نشریه «واشنگتن پست» 2017/1/12 آمده: "منابع اسرائیلی بر این باورند که ماتیس زمانی که در دوره باراک اوباما فرمانده نظامی منطقه میانی بود، آماده به کارگیری قدرت و زور علیه ایران بود."

نیویورک تایمز در 2017/1/12 نوشت: "ماتیس به نیروی دریایی آمریکا فرمان داد که یک کشتی بازرگانی ایران که در آبهای بین‌المللی حرکت می‌کرد را متوقف سازند زیرا تصور می‌کرد که حامل اسلحه برای حوثی‌ها باشد ولی کاخ سفید با این ادعا که این اطلاعات لو رفته است، فرمان ماتیس را لغو کرد."

کارشناسان می‌گویند اگر کشتی متوقف می‌شد، برخورد میان دو کشور، به امری واقعی تبدیل می‌شد. اجازه دهید ارزیابی‌های دو کارشناس آمریکایی و یک ایرانی در صورت بروز برخورد میان دو کشور را بررسی کنیم:

«ویلیام هارتونگ» مدیر پروژه تسلیحات و امنیت مرکز سیاست بین‌المللی کارتر به شبکه تلویزیونی «دموکراسی ناو» در مورد بودجه 55 میلیارد دلاری پنتاگون چنین گفت: «این مبلغ با کل بودجه دفاعی انگلستان در همه زمینه‌ها برابری می‌کند. و در ادامه این پرسش را مطرح ساخت:‌"این همه بودجه علیه چه کسی به کار گرفته خواهد شد؟"

هارتونگ در ادامه می‌گوید: «بودجه دفاعی تعیین شده در دوره اوباما حتی از بودجه دفاعی در زمان جورج بوش پسر عظیم‌تر بود". وی در پاسخ به پرسش فوق می‌گوید: «اگر مسلح شدن برای رویارویی با ایران باشد باید گفت که جنگ آمریکا با عراق در مقام مقایسه با این جنگ همانند رفتن به پارک شهربازی است». وی می‌افزاید: «در نیمه زمان جنگ آمریکا علیه عراق ماتیس قصد حمله به ایران را داشت».

پروفسور "جفری ساکس" از دانشگاه کلمبیا می‌گوید:‌ «600 میلیارد دلار اعلام شده، نمایانگر کل بودجه وزارت دفاع نیست زیرا بودجه‌های مخفی در دیگر وزارتخانه‌ها همچون وزارت انرژی و دیگر بودجه‌های مخفی مربوط به دستگاه‌های امنیتی وجود دارد که کل مبلغ یاد شده را به 900 میلیارد دلار می‌رساند».

وی در ادامه می‌گوید: «وجود چنین مبلغی در دست چنین دولتی کار را به جایی خواهد رساند که آینده نامعلوم و خطرناکی را رقم خواهد زد».

سید حسین موسویان عضو پیشین شورای امنیت ملی ایران می‌گوید: «متوقف ساختنن کشتی بازرگانی ایران کوتاه‌ترین راه برای ایجاد درگیری نظامی بود».

4) آیا هشدار "اریک هابسن" مبنی بر فرار رسیدن دوران بربریت آمریکا به واقعیت می‌رسد!!

این تاریخ نگار مشهور جهانی در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد به تاریخ 20 اکتبر 2006 چنین گفته بود: «چه بسا امپراطوری آمریکا به جای حفظ صلح و نظام جهانی، بربریت و بحران و آشوب را موجب شود».

او گفت: «این امپراطوری حتماً شکست خواهد خورد». وی در ادامه افزود: «آیا ایالات متحده آمریکا از عاقبت امپراطوری انگلستان پند خواهد گرفت یا اینکه تلاش خواهد کرد وضعیت نابسامان فعلی را با اتکا به نظام سیاسی شکست خورده و قدرت نظامی که برای انجام ماموریت‌های جدید تعیین شده فاقد قدرت می‌باشد، حفظ کند و نکته مهم این است که باید بدانیم دولت جدید برای تکمیل همین برنامه، قوام یافته است!"

آیا زمان بربریت فرا رسیده و یا اینکه اصولاً پیشتر از آن ما به این وضعیت رسیده ایم؟!

آیا اکنون در عصر سرنگونی، همانند دوره پر از ضعف سلاطین به سر می‌بریم؟ و آیا در دوره جدائی طائفه‌ای، نژادی و مذهبی غرق خواهیم شد؟!

* منبع: رای الیوم

http://jomhourieslami.net/?newsid=127905

ش.د9504878

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات