(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1394/11/10 ـ شماره 53 ـ صفحه 1)
* جناب آقای موسوی! با حمله به سفارت عربستان؛ روابط ایران و کشورهای خاورمیانه دچار تغییراتی شده است. برخی فعالان سیاسی معتقدند، قطع رابطه با کشورهای خاورمیانه چندان تأثیری بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی ما ندارد، چون ما نیازی به این ارتباطها نداریم. این رویکرد را در سیاست خارجی قبول دارید؟
** در یک تعریف کلی، همگان به درستی میدانند، داشتن روابط خارجی با دیگر کشورها جزء جداییناپذیر حیات سیاسی کشورها در محیط بینالملل است. اگر به سوابق کشورها و حکومتها مراجعه کنیم به درستی متوجه خواهیم شد، این کشورها ناچار به برقراری ارتباط و بهرهمندشدن از روابط خارجی هستند. بهویژه که درحالحاضر مقوله مهمی همچون امنیت، حتما یک امر منطقهای است و هیچ کشوری در داخل مرزهای خودش امن نیست. تجربه آمریکاییها در سال2011 و آنچه در یازده سپتامبر در نیویورک اتفاق افتاد، نشان داد حتی قدرتمندترین کشور دنیا در هزاران کیلومتر آن طرفتر هم امن نیست و درست مانند افغانستان سلولی به نام القاعده میتواند امنیتش را به خطر بیندازد، بنابراین مطلب بسیار بدیهی است که ما هم مشابه سایر کشورها و حکومتها از رابطه دوجانبه بهره ببریم و اصلا نشانه عقلانیت نیست که خودمان را از این امکان محروم کنیم. برای اینکه ما میخواهیم روزبهروز وضعیت بهتر و امنیت بهتری داشته باشیم و در مقابل تهدیدهایی که روزبهروز افزایش پیدا کردهاند ادامه حیات بدهیم و رفاه و آسایش ملت هم در رأس برنامههای حکومت باشد.
* پس رویکردی که برخی دارند و حتی بیان میکنند، ما نیازی به رابطه نداریم، چه میشود؟ برای مثال کسانی مسخره هم میکنند و میگویند که ما نیازی به رابطه با کشورهایی همچون جیبوتی و سودان و... ، نداریم.به نظر شما این حرفها براساس چه رویکردی است؟ بههرحال آنها فعال سیاسی هستند؟
** همه کشورهای دنیا درجات یکسانی از اهمیت ندارند و این درجات از اهمیت در عرصههای مختلف تعاریف مختلف دارد. ممکن است ما درزمینه تجارت و بازرگانی با جیبوتی کار چندانی نداشته باشیم و در جای دیگر یعنی با چین روابط تجاری بالایی داشته باشیم اما این همه مطلب نیست. باید در نظر داشته باشیم در مجمع عمومی سازمان ملل، چین و جیبوتی هر دو یک رأی دارند و چین 10 هزار رأی ندارد. بههرحال ما بر حسب ضرورت، عضو جامعه بینالملل هستیم و ناچار به حضور در مناسبات جوامع هستیم. شرکتکردن و رأیدادنها و رأیگرفتنها و. . . همه اینها جزء ضرورتهای دنیای حاضر است و ما هم بخشی از آن هستیم. آرای تمام این کشورها برای ما مهم است و شاید این نمایندگان اطلاع نداشته باشند هر زمانی که به رأیگیری برسد، نمایندگان ما در دیگر کشورها و وزارت خارجه ما چقدر تلاش میکنند بتوانند رأی را پشت سر ایران بیاورند. ما اگر در شرایط امنی، زندگی میکنیم ماحصل تلاش و فعالیت جماعتی است که در حوزههای مختلف کار میکنند که یک آن بخش حوزه سیاست خارجی است. نظر بنده این است که این افراد باید مطالعاتی داشته باشند که قطعا براساس آن خواهند فهمید، ما برای بسیاری از امور باید روابط خارجی داشته باشیم.
* لطفا از دیدگاه یک دیپلمات بفرمایید، اگر اتفاقی که برای سفارت عربستان در ایران افتاد، برای سفارت ایران در عربستان میافتاد ما چه اقداماتی انجام میدادیم؟
** قطعا از همه ظرفیتهای خود برای حمایت از منافع ملی کشور دفاع میکردیم. مراجعه به مجامع بینالملل، دستگاههای حقوق بینالمللی که به همین منظور ایجاد شدهاند، اعتراضات به دولت طرف مقابل، توجیه نمایندگان در کشورهای مختلف، نوشتن مقالات و توضیح به نهادهای غیردولتی در سایر کشور و همچنین ریشهیابی این مشکلات که ببینیم چرا این اتفاق روی داده؟ و اینکه ببینیم آیا میتوانیم این مشکلات را حل کنیم؟ تا باز هم این اتفاق تکرار نشود.
* اما رویکرد عربستان مقابل نظرات شماست و عربستان یک نوع گروکشی را در منطقه آغاز کرد و برای نشاندادن قدرت خود در منطقه به سراغ همپیمانانش، مانند اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس و... رفت و از آنها خواست سفارتخانهها را در ایران تعطیل کنند. در مقابل ایران چه کاری میتواند انجام دهد؟
** سؤال پیشین در یک فضای فرضی بود و طرح سؤال کنونی، مستلزم تشریح یک فضای واقعی است. وقتی در یک فضای واقعی قرار میگیریم، ما ناچار هستیم به پیشینه قضیه رجوع کنیم. مسئله سفارت زمانی پیش آمد که اعدام عدهای ازجمله شیخنمر در عربستان اتفاق افتاد. پیش از آن شاهد تقابل ایران و عربستان در قضیه عراق، بحرین سوریه و یمن بودیم. اینها ریشههای قضیه است که باید در تحلیلهای ما توجه شود. عکسالعمل عربستان در این قضیه در بازی قرار میگیرد که بازی اختلاف و دشمنی نامیده میشود و در جهت منافع خودش گام برمیدارد. این موضوع برای ما خوشایند نیست، عربستان به سراغ همپیمانانش میرود و از این فرصت به سود خودش استفاده میکند. حمله به سفارت عربستان در ایران بهترین فرصت ممکن را برای عربستان ایجاد کرد که جنایت اعدام شیخنمر را بپوشاند و دیگر اینکه در مجموعه مسائل و اختلافاتی که با ایران داشت، دست بالاتر را در موضعگیریها بگیرد و بتواند از موجی که علیه این اشتباه در ایران و جهان شکل گرفته، بهره ببرد. به تعبیری دیگر عربستان سوار موجی از این اشتباهات شد. ما اطلاع دقیقی نداریم برنامه بعدی دولت سعودی برای اختلافافکنی چیست.
* آینده روابط ایران و عربستان را چگونه میبینید؟
** افق روشنی نمیبینم اما شخصا اعتقاد دارم باید از تمام لوازم و ظرفیتها استفاده کنیم که این مسائل و مشکلات را پشت سر بگذاریم. اعتقاد دارم، دشمنی میان ایران و عربستان سم مهلکی برای کل منطقه است. طرفین ظرفیتهای خوبی برای همکاری در کل جهان اسلام دارند. من اعتقاد دارم محور اصلی باید همکاری باشد و در قدم اول هم حفظ امنیت منطقه باشد. اگر هر دو در مجموعه مباحث امنیتی منطقه همکاری کنند، میتوانند قدمهای بلندی بردارند و از رقابت و دشمنی فاصله بگیرند.
* واقعیت این است که هر دو طرف منافع ملی مختلفی دارند که در تقابل با یکدیگر است. برای مثال در قضیه سوریه، عربستان به جد معتقد است، دولتی به غیر از دولت بشار اسد روی کار بیاید اما ایران از دولت اسد حمایت میکند و معتقد است، اینها نماینده مردم هستند. در این شرایط و با این منافع غیرهمسو چطور میتوانند با هم همکاری کنند؟
** هیچ دو کشوری نیستند که منافعشان صدردرصد همسو باشد. بیگمان هر دو کشور بخشی از منافع آنها همسو با یکدیگر است. ما در بعضی جریانات در منطقه میتوانیم منافع همسویی داشته باشیم. بین ایران و آمریکا در مسئله داعش نیز نوعی همسویی وجود دارد، پس این موضوع مطلق نیست. ما اگر پایه روابط را برروی مشترکات بگذاریم و نه افتراقات، میتوانیم به سوی کاهش افتراقات حرکت کنیم اما دراینجهت حرکت نشد. همینطور که درباره سوریه اشاره کردید، حمایت از بشار اسد در سوریه مطابق منافع سعودیها نبوده است. آیا میتوان نقطه اشترکی در سوریه هم پیدا کرد؟ من یقین دارم میشود. کسی در دنیا نمیتواند مخالف این باشد که دولتها نمایندگی ملتها را داشته باشند. این موضع ایران درست است اما به نظر من میتوانیم قدمهای بلندی را برای بهدستآوردن راهحل و همچنین یک نقشه راه برداریم.
* اگر مردم سوریه بخواهند یا این راهکار مطرح شود که سوریه تجزیه شود، آیا ایران از این راهکار حمایت میکند؟
** هر آنچه مردم سوریه بخواهند، چه این دولت بماند، چه اینکه سوریه تجزیه شود، چه بخواهند با آمریکا رابطه داشته باشند، چه نداشته باشند، ایران به خواست مردم دیگر کشورها احترام میگذارد. ملتها خودشان تصمیم میگیرند. اگر ملت سوریه در چارچوب عقل و منطق تصمیم بگیرد فرضا که کشورشان تجزیه شود ما مخالفتی با این موضوع نداریم. ممکن است که در ارتباط با سوریه و دولت اسد منافعی داشته باشیم، ولی قطعا در دولتهایی که در سوریه تشکیل میشود، منافعی نخواهیم داشت. این دولت چه به شکل یک دولت واحد باشد و چه به شکل چندین دولت، قطعا حاکمیت و نظر مردم سوریه برای ایران محترم است. بخش دوم این است که ما یک اصولی داریم، آن اصول تعریف شده است. ما موافق اینکه هیچ کشور اسلامی تقسیم شود، نیستیم. آیا ما برای اینکه این اصل را حفظ کنیم دخالت میکنیم یا حمله نظامی میکنیم؟ ما هیچوقت این کار را نکرده و نمیکنیم و این موضوع به عهده مردم سوریه است. خودمان درباره تجزیه سوریه و عراق و کشورهای دیگر حرکتی نمیکنیم. حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی هر یک از کشورهای اسلامی برای ما اصول است. ضرورت مداخلهنکردن هم از اصول است.
* برخی معتقدند، ما در این چند سال درباره روابط دیپلماتیک در منطقه ضعیف عمل کردهایم. حتی برخی معتقدند ایران در این بازی سیاسی در مقابل عربستان ضعیف عمل کرده است؟
** به نظرم در کشور نیاز به بازخوانی برخی مسائل و روشها - نه اصول - درزمینه دیپلماسی و سیاست خارجی وجود دارد. اگر سرعت کامپیوترهای امروز نسبت به قبل صدها برابر بیشتر شده است، این یک تغییر است. آیا در حوزه سیاست خارجی این تغییر رخ داده؟ قطعا اتفاق افتاده است. یک مثالی میزنم؛ در یک زمانی شما از اصفهان به تهران میآیید و جاده صاف است. لازم است مستقیم حرکت کنید. در زمانی دیگر در جاده چالوس حرکت میکنید، اگر مسیر را مستقیم حرکت کنید تا ته دره میروید. مهمترین مسئله در دنیای سیاست، امنیت ملی است. در تعریف امنیت در این چند دهه بسیار تحقیق شده است. اگر قرار باشد بر مبنای همان تعاریف قدیمی باشد، تحلیلها اشتباه خواهد بود و به هدف نخواهد رسید. من معتقدم فرصتها برای کشور قدرتمندی مانند ایران، خیلی بیشتر از این حرفهاست. تصور میکنم اگر با پیچیدگیهای شرایط امروز، دقت کنیم در آینده وضعیت بهتری خواهیم داشت.
* خاورمیانه با مسائل جدیدی روبهرو شده است؛ برخی میگویند کشورهای غربی داعش را بهوجود آوردند؟
** من اعتقاد دارم برخی کشورهای منطقه، در بهوجودآمدن داعش سهم دارند. این ادعا را براساس اطلاعات و اسناد موثق میگویم که برخی کشورهای منطقه در بهوجودآمدن داعش نقش داشتند. این بحث من تحلیلی نیست، خبر است. تردیدی نیست که روسیه و آمریکا یا اسرائیل، بخواهند از مشکلات منطقه بیشترین بهره را ببرند اما این به آن معنا نیست که آنها بهوجودآورنده این گروهها هستند. مجموعه داعش، طالبان و جیشالسلام توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برخی کشورهای منطقه ایجاد شدهاند.
ش.د9406018