(روزنامه آسمان آبي – 1396/08/16 – شماره 107 – صفحه 12)
کشف نفت در اوایل قرن بیستم میلادی و اهمیت حیاتی این ماده بر اقتصاد کشورها باعث ظهور حوزهای در سیاست خارجی کشورها بهنام دیپلماسی نفتی شد. با افزایش رقابت کشورها و محاسبات استراتژیک کشورهای عمده تولیدکننده و خریدار نفت، رقابت و تنش بر سر این ماده حیاتی فراتر از مرزهای کشورهای تولیدکننده نفت رفت و تمام جهان را در بر گرفت. با گذشت حدود یک قرن از کشف نفت، دیپلماسی نفتی نیز پیچیدهتر شد و کاملا با سیاست کشورها درآمیخت. در سالهای اخیر که شاهد فراز و فرود عجیب قیمت نفت در بازارهای جهانی بودیم، سیاست نفتی کشورها نیز با افت و خیزهایی روبهرو شد. از یکسو نفوذ اوپک و کشورهای عضو آن در تعیین قیمت جهانی نفت کاهش یافت و از سوی دیگر تولیدکنندگان خارج از اوپک نقش مهم خود در بازار نفت و تعیین قیمت آن را به رخ کشیدند.
در این میان توافقهایی میان عربستان در جایگاه بزرگترین صادرکننده نفت جهان و عضو اوپک و روسیه بهعنوان یکی از عمدهترین تولیدکنندگان نفت و گاز صورت گرفته که اثرات آن نهتنها بازار نفت و قیمت آن را در بر میگیرد بلکه میتواند تغییراتی در مناسبات دیپلماتیک کشورهای منطقه نیز ایجاد کند. جرقه این توافق در روزهای پایانی ماه اکتبر زده شد. براساس مذاکرات تمام کشورهای عضو و غیرعضو اوپک توافق شد برای افزایش قیمت نفت تا حدود 60 دلار در هر بشکه، تولید این محصول کاهش یابد. این موافقت در حالی حاصل شد که عربستان و روسیه که در ابتدا مواضعی کاملا متفاوت داشتند در یک جبهه قرار گرفتند. ریاض از کاهش تولید حمایت میکرد و نسبت به سیاست جدید سازگاری نشان داد و روسیه که در ابتدا نسبت به تغییرات بازار ابراز نگرانی میکرد در نهایت موافقت خود را اعلام کرد، اما چرا روسیه این بار با اوپک و مشخصا عربستان همراهی کرد؟
مسکو در دهههای اخیر بارها نشان داده است تمایلی به تبعیت از تصمیمات اوپک ندارد و ترجیح میدهد سیاستهای خود را اجرا کند و تحولات متعددی باعث شده روسیه این بار با عربستان همراهی کند. یکی از مهمترین این دلایل را باید در مذاکرات ملک سلمان، پادشاه عربستان در روسیه جستوجو کرد. این سفر در شرایطی انجام شد که مسکو تحت تحریمهایی از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا قرار دارد و سرمایهگذاری کمپانیهای غربی در صنایع نفت و گاز این کشور کاهش یافته است.
در چنین شرایطی پوتین در پی دیگر فرصتها برای جبران خسارت ناشی از تحریمها و کاهش سرمایهگذاریهاست و نگاه خود را از غرب به شرق و خاورمیانه برگردانده است. چین و هند مهمترین فرصتهای روسیه برای صادرات انرژی به شمار میآیند، اما این دو کشور تولیدکننده نفت نیستند و مسکو برای شراکت مؤثر نیاز به یک تولیدکننده عمده نفت دارد که در میان کشورهای عمده تولیدکننده نفت بهترین موقعیت را هم داشته باشد. از یکسو با توجه به کاهش توجه ایالات متحده به خاورمیانه روسیه میتواند جایگزین آمریکا شود و از سوی دیگر مناسبات خود را با کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس بهبود بخشد.
در سوی دیگر هم عربستان با توجه به کاهش تمرکز ایالات متحده در خاورمیانه، بهدنبال اتحاد با قدرتی دیگر در خاورمیانه است تا در سایه آن بتواند سیاستهای خود را پیش ببرد. نخستین سفر پادشاه عربستان به روسیه و چهار دیدار محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان با پوتین طی دو سال، نشان از تمایل جدید عربستان برای شراکت و اتحاد با روسیه است. روسها نیز که زخمخورده تحریمهای غرب هستند از این اتحاد استقبال میکنند و در نخستین گام وعده دادهاند بیش از سه میلیارد دلار در حوزههای مختلف صنعت و اقتصاد روسیه سرمایهگذاری خواهند کرد.
دنیل یرگین، تحلیلگر اقتصادی «فایننشیال تایمز» دلایل شراکت ریاض و مسکو در حوزه انرژی را اینگونه تفسیر میکند: «حداقل تا زمانیکه هزینههای این شراکت بیش از منافع آن نشود، دوکشور میتوانند این همراهی را ادامه دهند. سعودیها نیاز به شریکی قدرتمند در بازار انرژی جهان دارند تا بتوانند در کنار هم به حاکمیت بر این بازار ادامه دهند. در آنسو هم روسیه به مصلحت حاضر شده تا با کاهش تولید نفت اوپک همراهی کند و در قبال آن نقش پر رنگتری در تحولات ژئوپلیتیک و اقتصادی خاورمیانه ایفا کند.»
بدعهدی تاریخی روسیه
با توجه به اینکه روسها سابقه بدی در تعهدهای پیشین خود به اوپک دارند، مقامهای ریاض و دیگر اعضای اوپک با بدبینی به تعهد اخیر مسکو در کاهش تولید مینگرند. از سال 1998 تاکنون روسیه سه بار با اوپک توافق کرده و در هر سه مورد نقض عهد کرده است. در سال 1999 و در پی سقوط قیمت نفت که از اواخر سال 1998 آغاز شده بود، اوپک با همراهی مکزیک، نروژ، عمان و روسیه اعلام کرد تولید روزانه خود را به 1/2میلیون بشکه در روز کاهش خواهد داد که کاهش سهم این چهار کشور غیرعضو اوپک 388 هزار بشکه میشد. روسیه تنها کشوری بود که نهتنها به تعهد خود عمل نکرد بلکه تولید خود را حدود 400 هزار بشکه افزایش داد. پس از حملات 11 سپتامبر 2001 و کاهش رشد اقتصاد جهانی باز هم قیمت نفت حدود 40 درصد کاهش یافت. کشورهای غیرعضو اوپک اعلام کردند 500 هزار بشکه در روز تولید خود را کاهش میدهند و باز هم روسیه ساز جداگانه زد. آخرین بار هم در سال 2008 بود که پس از بروز بحران مالی جهانی کشورهای تولیدکننده نفت تصمیم به کاهش تولید گرفتند و باز هم شاهد نقض عهد از سوی روسیه بودند.
عوامل ژئوپلیتیک
فراتر از محاسبات اقتصادی برای توجیه گسترش همکاری مسکو و ریاض، فاکتورهای ژئوپلیتیک دیگری هم در این شراکت تأثیرگذار است. از یکسو با توجه به انفعال ایالات متحده در خاورمیانه، روسیه قصد دارد نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد. نقش روسیه در جنگ داخلی لیبی، اتحاد مسکو با ایران و قطر، امضای قراردادهای همکاری با منطقه خودمختار کردستان، گسترش همکاری با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس و افزایش رایزنیهای خود با مقامهای رژیم صهیونیستی و رهبران فلسطین از جمله مهمترین اقداماتی است که مسکو برای افزایش نفوذ خود در خاورمیانه انجام داده است. ادوارد چو، تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک میگوید: «یکی از اجزای مهم مداخله روسیه در خاورمیانه را میتوان در سوریه مشاهده کرد. با حضور نظامی روسیه در این کشور ورق در میدان نبرد سوریه برگشت و شورشیان مورد حمایت آمریکا و بریتانیا در آستانه شکست قرار دارند و موقعیت بشار اسد بهبود یافته است.
این جنگ رو به پایان است و پس از آن باید در انتظار تعادل قدرت جدیدی در خاورمیانه باشیم که روسیه در شکلدهی به آن نقشی اساسی ایفا میکند. مداخله مثبت روسیه در سوریه و ناکامی ایالات متحده در این کشور باعث نگرانی عربستان و بسیاری از کشورهای متحد ایالات متحده در منطقه شد. از سوی دیگر روسیه در سازمان ملل نیز کمتر خود را با عربستان و مداخله نظامی این کشور در یمن رو در رو کرده تا بتواند ریاض را به سوی خود بکشاند. مسکو در قبال بحران ایجاد شده میان قطر و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس موضعی بیطرفانه اتخاذ کرده است. در آنسو هم ریاض با ناامیدی از ایالات متحده، تصمیم به بهبود روابط خود با مسکو گرفته تا در سایه افزایش نفوذ پوتین در منطقه، منافع خود را نیز محقق کند.»
https://asemandaily.ir/post/6915
ش.د9603900