تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۵  ، 
کد خبر : ۳۰۷۸۳۸
شبكه‌هاي اجتماعي در خدمت بسط روابط پنهاني

كلاهبرداري عاطفي با پديده وارداتي دوست اجتماعي

پایگاه بصیرت / آيدين شيباني

(روزنامه جوان – 1396/08/03 – شماره 5221 – صفحه 8)

آدم‌ها گاهي به خاطر اينكه بتوانند سر ادراك و عواطف خودشان كلاه بگذارند واژه مي‌سازند. يكي از آن واژه‌هايي كه امروز در جامعه گاه با آن روبه‌رو مي‌شويم تركيبي به نام دوست اجتماعي است. دوست اجتماعي عمدتاً به دوستي دو فرد غير هم جنس گفته مي‌شود كه ممكن است هر دو متأهل باشند يا يكي از آنها متأهل و ديگري مجرد باشد اما شواهدي در جامعه ما وجود دارد كه نشان مي‌دهد متأسفانه اين شكل از رابطه‌ها ميان افراد متأهل در حال گسترش است به اين معنا كه يك فرد متأهل - مرد - با زن متأهل ديگري رابطه برقرار مي‌كند به عنوان دوست اجتماعي و بالعكس.

مي‌گويند همسرم سينما نمي‌رود با دوست اجتماعي‌ام مي‌روم

دوست اجتماعي چيست و ضرورتش از كجا مي‌آيد؟ در توجيه اين پديده گفته مي‌شود ضرورت دوست اجتماعي از آن جا ناشي مي‌شود كه گاه شما در زندگي خانوادگي خودت درگير مشكلات و خلأهايي مي‌شوي كه نمي‌تواني آن چالش‌ها را با همسرت حل كني، مثلاً تو به سينما علاقه داري اما همسر تو به سينما علاقه‌اي ندارد اما دوست اجتماعي تو ديوانه فيلم ديدن است يا مثلاً در فلان موضوع با همسرت به چالش خورده‌اي موضوعي كه دوست اجتماعي تو كاملاً دركش مي‌كند، بنابراين به قصد درد دل يا مشاوره يا يك نوع تكيه گاه مشورتي به يك دوست پناه مي‌بري. همچنان كه اشاره شد اين دوست حتماً بايد يك دوست غيرهمجنس باشد تو گويي كه يك دوست هم جنس نمي‌تواند چنين كاركردي داشته باشد. گاهي مثال هم مي‌زنند و مرزبندي‌هايي را هم مشخص مي‌كنند. مثلاً مي‌گويند تو دوست داري با دوست اجتماعي‌ات به سينما يا تئاتر بروي اما حواست باشد كه در سينما يا تئاتر نبايد رابطه شما عاطفي شود اما آيا اين مثال‌ها مضحك نيست؟ آيا جداسازي احساسات و عواطف از يك رابطه به همين سادگي اتفاق مي‌افتد؟

آيا اينها مصداق‌هايي از گول زدن و فريب دادن خودمان نيست؟ فرض كنيم شما به عنوان زن و مرد متأهل كه در يك جاي ديگري به كسي ديگر تعهد داريد رفته‌ايد سينما و دست همديگر را هم نگرفته‌ايد، آيا وقتي كنار هم هستيد به عنوان يك زن و مرد، هيچ اتفاقي ميان شما از جنس عواطف و دلبستگي روي نمي‌دهد؟ آيا شما حكم همان لوبيا نخودهاي خشكي را داريد كه در قفسه‌هاي آشپزخانه كنار هم قرار گرفته‌ايد و هيچ اثري بر همديگر نداريد؟

به نام سوشيال فرند، به كام روابط عاطفي

اما چرا در زندگي مدرن امروز شاهد طرح پديده‌هايي مثل دوست اجتماعي هستيم؟ شما اگر دو سه دهه گذشته ما را بگرديد و راه دوري هم نرويد در هيچ يك از منابع و متون اجتماعي و فرهنگي ما شاهد طرح چنين پديده‌اي نيستيد. در واقع دوست اجتماعي يك پديده كاملاً وارداتي است. خاستگاه اين پديده در جايي ديگر با تجارب فرهنگي، رواني و ذهني ديگر روي داده است تا آنها به پديده‌اي به نام Just Friend يا Social Friend برسند اما حتي اگر خوشبينانه درباره اين پديده قضاوت كنيم كه در غرب، دوستي اجتماعي كاملاً با يك دوستي عاطفي جداست به خاطر اين است كه آنها تجارب كاملاً متفاوتي را در اين باره از سر گذرانده‌اند به گونه‌اي كه حتي مي‌توانند ازدواج همجنس‌گراها را هم هضم كنند اما ما اينجا در اتمسفر شرق نفس مي‌كشيم، در كشوري كه بافت فرهنگي و اعتقادي كاملاً متفاوتي دارد.

در اينجا با وجود همه تغييراتي كه در اين سال‌ها روي داده با اين همه هنوز ارزش‌هاي خانوادگي يك اصل است. شايد در غرب يك مرد غربي وقتي متوجه شود كه همسر او دوست اجتماعي دارد به او برنخورد چون او در محيطي با ارزش‌ها و هنجارهاي ديگري پرورش يافته اما آيا مرد ايراني مي‌تواند چنين چيزي را هضم كند؟ از آن مرد ايراني كه مدافع دوست اجتماعي است بايد پرسيد طبق قانون طلايي اخلاق كه مي‌گويد آنچه براي خود مي‌پسندي براي ديگران هم بپسند آيا پسند او خواهد بود كه همسرش هم دوست اجتماعي داشته باشد؟

هشدار ركود و روزمرگي در روابط همسران

واقعيت آن است يكي از عواملي كه باعث طرح موضوعاتي چون دوست اجتماعي در جامعه ما مي‌شود اين است كه روابط همسران پس از مدتي دچار ركود و روزمرگي مي‌شود. رابطه آنها با هم جلو نمي‌رود، رابطه به جاي آن كه جلو برود در جا مي‌زند، گاه حتي بدتر هم مي‌شود و رابطه فرو مي‌رود. از سوي ديگر ملاحظاتي اجازه طلاق را نمي‌دهد. آن ملاحظات مي‌تواند طيف متنوعي از مؤلفه‌ها باشد، مثل اينكه آنها فرزندي يا فرزنداني دارند و به صلاح نمي‌دانند كه فرزندان خود را آواره كنند يا فرض كنيد مهريه زن بسيار سنگين است و مرد با خود فكر مي‌كند نمي‌تواند از عهده پرداخت چنين مهريه سنگيني برآيد يا هر عامل اقتصادي و مصلحت‌گرايانه‌اي كه در آن عاطفه حاكم نيست اما اين دو نفر را همچنان كنار هم زير يك سقف نشانده است. از اين رو ما همسراني را مي‌بينيم كه در متن يك زندگي مشترك حضور دارند اما عملاً رابطه آنها به پايان خط نزديك شده است، بنابراين آنها در يك خلأ عاطفي قرار گرفته‌اند، هم مي‌خواهند عاطفه‌ورزي كنند و هم وجدان خود را آرام كنند. اينجاست كه اصطلاح جعل مي‌كنند تا رفتار خود را توجيه كنند.

به ما خاطرنشان مي‌كند كه اين رابطه دچار مشكل شده است؟

اما پرسش مهم اين است كه چه نشانه‌هايي در رابطه همسري به مثابه يك آلارم و هشدار به ما خاطر نشان مي‌كند كه اين رابطه دچار مشكل شده است؟

وقتي پنهانكاري تمام فضاهاي رابطه را مي‌بلعد

هر كسي در زندگي خود رازهايي دارد كه نيازي نيست آن رازها را براي كسي افشا كند. فرض كنيد مثلاً كسي در سن جواني چند بار ماده مخدري كشيده اما بسيار سريع كنار گذاشته و پاك شده است. سال‌هاست او سالم زندگي مي‌كند و هيچ نشانه‌اي هم در او مبني بر بازگشت به سمت مواد مخدر ديده نمي‌شود آيا نياز است كه اين موضوع مثلاً در جلسه خواستگاري يا بعد از آن در متن ازدواج افشا شود؟ نه! اگر كسي همچنان مواد مخدر مصرف مي‌كند و نتوانسته از اين دام بگريزد يا تا همين يكي دو سال پيش مصرف مي‌كرده، اخلاق حكم مي‌كند كه موضوع را با همسر آينده‌اش در ميان بگذارد اما وقتي كسي 20 سال پيش يك بار زمين خورده و بعد بلند شده و خودش را تكانده و حالا هيچ ردي از آن زمين خوردن در او نيست چه نيازي است كه اين راز برملا شود.

فرض كنيد كه همكار خانم من پيامي را در تلگرام به من فرستاده و در آن پيام به نوعي يك آلارم عاطفي برايم ارسال كرده يا من دچار چنين اشتباهي شده‌ام و در يك رابطه كاري ناگهان كلمه‌اي را به كار برده‌ام كه مال آن رابطه نيست و من مي‌دانم كه اگر همسر من در متن اين پيام قرار بگيرد راضي نخواهد بود چون او حس خواهد كرد كه كسي ديگر وارد اين حريم شده و آن پيله دو نفره شكسته و از بين رفته است. حالا من مي‌آيم آن پيام را پاك مي‌كنم تا همسرم در جريان اين اتفاق قرار نگيرد. آيا اين كار من درست است؟ بله، دليلي ندارد خطاي خودتان را جار بزنيد اما اگر كار من هر روز اين شود كه پيام‌ها و چت‌هاي خودم را در تلگرام پاك كنم و يكسره انگشتم به سمت دكمه ديليت برود تا همسرم در جريان آنچه نوشته‌ام قرار نگيرد معلوم است كه يك جاي كار ايراد اساسي دارد چون من عملاًرابطه‌ام را به سمت نقاط تاريك برده‌ام.

اين رابطه‌اي است كه در نقاط تاريك بلعيده شده است. در واقع هر چقدر من جلوتر رفته‌ام بيشتر همسرم را به عنوان يك مزاحم كنار خود حس كرده‌ام، به گونه‌اي كه به محض نزديك شدن به خانه شروع كرده‌ام به سانسور كردن خودم. كلماتي كه در طول روز نوشته‌ام در واقع نموداري از تمايلات، افكار، ميل‌ها، درك و خواست‌هاي من هستند و اگر من به محض اينكه مي‌خواهم به همسرم نزديك شوم بخش قابل توجهي از آن پيام‌ها را پاك مي‌كنم، در واقع به اين واقعيت اعتراف مي‌كنم كه در اين رابطه همسر من به يك گوشه غريبگي برده شده است. او غريبه است، بنابراين بسياري از اين اتفاقات بايد از چشم او دور بماند.

درست است كه آدم‌ها در معرض وسوسه‌ها قرار دارند، در معرض روزهاي بد، روزهايي كه حال روحي و رواني ما خوب نيست و ممكن است در آن روز دست به كاري بزنيم كه عاقبت‌انديشي در آن نباشد. درست است كه همه ما آدم‌ها در معرض خطاها قرار داريم و گاهي در روند پيچيده امور ممكن است رابطه را از ريل اصلي آن منحرف كنيم و به جاي ديگري بكشانيم اما فرق مي‌كند كسي كه به محض خطا پاك كن را برمي‌دارد و بلافاصله اصلاح مي‌كند با كسي كه هر روز هرچه را كه در طول روز نوشته و آنچه نگاشته نماينده افكار ، تمايلات و خواست‌هاي او بوده يكسره زير تيغ ديليت ببرد، بنابراين آن جا كه ما حس كنيم به طرز وحشتناكي دچار پنهانكاري شده‌ايم بايد بدانيم كه رابطه‌مان جاي ديگري بلعيده شده است.

جان يك رابطه گفت‌وگوست، به زبان، به نگاه و به قلب

همه باتلاق‌ها به يك اندازه چسبناك نيستند، باتلاق‌هايي هستند كه بسيار آهسته ما را مي‌بلعند و يكي از آن باتلاق‌ها، باتلاق گفت‌وگو نكردن و نداشتن يك برنامه و ايده مشترك در زندگي است. اگر بسياري از ما اينفوگرافي ساعات يك روز 24 ساعته را ترسيم كنيم متوجه هولناك بودن مسئله مي‌شويم. شما دايره‌اي را رسم و آن را به 24 قطعه يا برش تقسيم كنيد. حالا شش، هفت يا هشت برش را به خواب بدهيد يعني ساعاتي كه ما با شريك زندگي مان هيچ حرفي نمي‌زنيم و جملاتي رد و بدل نمي‌شود، فقط خفته‌ايم كه اين تن خسته آرام شود و جان دوباره‌اي بگيرد و سلول‌هاي اين تن فرصت ترميم داشته باشند. حالا هشت تا 14 ساعت را هم به كار اختصاص بدهيد. جايي كه ما رابطه‌اي با همسر خود نداريم. زمان و تمركز ما صرف كار مي‌شود و اگر تماسي هم برقرار شود، كوتاه و رسمي خواهد بود چون فرصتي براي گفت‌وگوي جاندارتر در ميان نيست.

مي‌ماند از دو سه ساعت تا هفت هشت ساعتي كه در خانه هستيم، در كلانشهرها كمتر و در شهرستان‌ها كمي بيشتر اما ما براي همين ساعات محدود در خانه بودن هم برنامه خاصي نداريم و زمان‌هاي ما عموماً به چاه دو وسيله ريخته مي‌شود؛ گوشي‌هاي تلفن همراه و تلويزيون. به ندرت پيش مي‌آيد كسي با كسي حرف بزند. گاهي مي‌بيني يكي از ما زير لب نچ نچ مي‌كند، يعني مطلبي خوانده و تعجب كرده است. آن يكي مي‌پرسد براي من هم بخوان و جواب مي‌شنود فوروارد كردم، يعني این كه حال و حوصله خواندن و تعريف كردن نيست، متن را برايت فرستادم خودت بخوان، يا مي‌بيني ناگهان يكي قهقهه زد و از ته دل خنديد. آن يكي مي‌پرسد چه شده؟ همسرش مي‌گويد خيلي باحاله، آن يكي مي‌گويد تعريف كن و طرف مقابل در حالي كه همچنان مي‌خندد مي‌گويد فوروارد كردم.

زمان‌هايي كه ابزارها به راحتي مي‌بلعند

نكته مهم در اين ميان اين است كه ما اگرچه با هم در خانه گفت‌وگو نمي‌كنيم اما نياز ما به گفت‌وگو از بين نمي‌رود. نكته كليدي همين جاست. برخي دچار اشتباه مي‌شوند كه اگر مثلاً با همديگر گفت‌وگو نكنند اتفاق خاصي نمي‌افتد، مثل كسي كه ناهارش را سر وقت نمي‌خورد اما چون آن ناهار را سر وقت نخورده دليل نمي‌شود كه گرسنه نشود، او دير يا زود گرسنه خواهد شد. من سر جاي خودم نشسته‌ام و ديگري هم سر جاي خودش، اما واقعيت آن است در آن ساعاتي كه ما مي‌توانيم با هم باشيم و گفت‌وگوهاي خوبي با هم تجربه كنيم عملاً زمان‌هاي ما توسط ابزارهايي مثل تلفن همراه، شبكه‌هاي اجتماعي و تلويزيون بلعيده مي‌شود و در نهايت وقتي طرف فردا صبح مي‌رود سر كار تازه ياد اين مي‌افتد كه نيازهاي عاطفي هم دارد و مي‌خواهد با كسي همكلام شود و چه كسي بهتر از آدم‌هايي كه در فهرست چت قرار دارند يا افراد غير همجنسي كه ما را لايك مي‌كنند و كامنت‌هاي مثبت درباره ما مي‌نويسند.

در واقع به زبان ديگر دنياي شبكه‌هاي مجازي و اجتماعي بسيار آنلاين‌تر و به روزتر و نزديك‌تر به ما شده است. اگر ما بخواهيم به خانه برسيم كلي زمان مي‌برد و كلي ترافيك و راه بندان پيش‌روي ماست و وقتي هم كه به خانه مي‌رسيم خسته و هلاكيم و فقط جنازه‌مان به خانه رسيده است، اناري كه آب لمبو شده و عصاره و شيره‌اش مكيده شده است اما براي رسيدن به يك شبكه اجتماعي به اندازه فشار دادن دو دكمه در گوشي تلفن همراه‌مان فاصله داريم. نكته جالب اينجاست كه اگر ابزارهاي فناوري مثل تلفن همراه، اپليكيشن‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي عملاً عليه خانواده هستند اما همين ابزارها به خاطر نوع تغييراتي كه ما از سر مي‌گذرانيم در خدمت بسط روابط پنهاني قرار مي‌گيرند.

http://www.Javann.ir/878041

ش.د9603908

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات