(روزنامه جوان ـ 1396/09/23 ـ شماره 5259 ـ صفحه 5)
شايد مهمترين مؤلفه درخصوص عقبنشيني نسبي ترامپ در موضوع برجام، موضع مقتدرانه جمهورياسلاميايران در اينخصوص است. واقعيت آن است كه مقامات كشورمان پس از مشاهده زيادهخواهيهاي طرف مقابل، كوشيدند سياست تقابل را در پيش بگيرند و پاسخ تهديدات غربي را با تهديد جدي بدهند. در اين حوزه ميتوان به دو اشاره مهم رهبرانقلاب درخصوص برجام پرداخت كه ايشان پس از تهديدات ترامپ در دوره انتخاباترياستجمهوري درخصوص پارهكردن برجام به صراحت عنوان كردند در صورت بروز اين اتفاق، ايران برجام را آتش خواهد زد. علاوه بر اين معظمله در مهرماه سال جاري نيز بار ديگر به تهديدات ايالات متحده عليه برجام اشاره كردند و فرمودند: «تا طرف مقابل برجام را پاره نكند، ما آن را پاره نميكنيم اما اگر او برجام را پاره كرد ما آن را ريزريز ميكنيم.»
همچنين در دولتيها به ويژه شخص رئيسجمهور نيز اين تغيير رويكرد قابل مشاهده است، به نحوي كه شخص رئيسجمهور و همچنين وزير امورخارجه به عنوان مسئول اصلي پرونده توافق هستهاي، با اثبات بدعهديهاي امريكا، طي چند ماه اخير سخنان محكمي را در پاسخ به اظهارات مقامات امريكايي داشتهاند، بنابراين به خوبي مشخص است اگر امروز امريكاييها دست از پيشروي برداشتهاند و حتي در حال عقبنشيني از برخي مواضع خود هستند، جز با ادبيات همتراز و مقتدرانه شكل نگرفته است.
مشكلات آمريكايي
در همين حال دومين مؤلفه مهم درخصوص عقبنشيني ظاهري ايالاتمتحده در حوزه برجام، مشكلات شديد داخلي و بينالمللي اين كشور است. در حوزه داخلی، وضعيت مقبوليت دونالد ترامپ به علت عملكرد ضعيفش روزبهروز در حال افول است و حتي زمزمههايي نيز درخصوص احتمال استيضاح و بركناري رئيسجمهوري امريكا شنيده ميشود.
همچنين در حوزه بينالمللي نيز بحرانهاي مختلفي گريبان امريكاييها را گرفته كه آنان قادر به حلوفصل اين بحرانها نيستند. از جمله اين بحرانها، شكست سنگين اين كشور و متحدانش در برابر جبهه مقاومت است كه نقشههاي آنان را براي خاورميانه نقش بر آب كرده است. علاوه بر اين متحدان امريكا در خاورميانه همچون عربستانسعودي نيز اوضاع چندان مساعدي ندارند و بيم آن ميرود كه حكومتهاي آنان نيز دچار اضمحلال و فروپاشي شوند.
همچنين بحران بينالمللي كه امريكا به شدت تحت تأثير آن قرار گرفته، پرونده كرهشمالي است كه دخالتهاي نابجاي دونالد ترامپ در اين روند و تحريك مكرر كرهشمالي حالا به تهديد امنيت ملي براي امريكا تبديل شده است، به نحوي كه كرهشمالي براساس ادعايي، توانسته برد موشكهاي خود را به سراسر خاك امريكا برساند، از اينرو ديپلماتهاي امريكايي بخش مهمي از تمركز خود را بر موضوع كرهشمالي و تلاش براي كاهش تهديدات اين كشور متمركز كردهاند.
در نهايت سومين بحران بينالمللي كه طي روزهاي اخير گريبانگير ايالاتمتحده شده، بحث انتقال سفارت امريكا به قدس اشغالي است كه با موجي از اعتراضات جهاني همراه شده و كار را تا انزواي ايالاتمتحده در برابر كشورهاي مختلف جهان پيش برده است. بنابراين به خوبي مشخص است كه ايالاتمتحده به دليل درگيريهاي وسيع بينالمللي كه اين روزها با آن دستوپنجه نرم ميكند، كوشيده تا با سكوت در برابر برجام، عملاً يك بحران جديد بينالمللي براي خود ايجاد نكند چرا كه امريكاييها به خوبي درك كردهاند جمهوري اسلامي اين بار جديتر از هر زمان ديگری است.
تأكيدات اروپايي
در همين حال سومين مؤلفهاي كه عاملي براي سكوت ايالاتمتحده شده، رفتوآمدهاي مقامات اروپايي و تلاش آنان براي حفظ برجام است. در همين خصوص اروپاييها چندين بار به واشنگتن رفتند تا امريكاييها را از ادامه ماجراجويي عليه برجام باز دارند. همچنين سران قاره سبز نيز بارها بر حفظ برجام تأكيد كردهاند و در نهايت آنان مقامات مختلف خود را براي رساندن پيام حمايت از برجام به تهران فرستادند؛ اتفاقي كه باعث شد رهبرمعظمانقلاب به آن واكنش نشان دهند و عنوان كنند: «دولتهاي اروپايي بر مسئله برجام تأكيد و سخنان رئيسجمهوري امريكا را محكوم كردند. ما از اين مقدار استقبال ميكنيم اما اين كافي نيست كه فقط بگويند او برجام را پاره نكند.»
تلاشهاي اروپا براي حفظ برجام نيمبند كه از قضا عهدشكنيهاي زيادي نيز در اجراي آن صورت گرفته در حالي است كه سياستمداران قاره سبز يك موضوع مهم را به خوبي درك كردهاند كه خروج امريكا از برجام، عامل انهدام اين توافق خواهد بود، چراكه ايالاتمتحده با خروجش از اين توافق نه تنها ميتواند تحريمهاي جديدي را عليه كشورمان اتخاذ كند (كه خود اين موضوع براي نقض برجام كافي است) بلكه در طرف ديگر دست اروپا را نيز براي ادامه ارتباط با ايران خواهد بست و حضور طرفهاي اروپايي در برجام اثري به نفع ايران و اروپا نخواهد داشت.
اروپاييها بهرغم تمامي مشكلاتي كه امريكا در مسير تجارت با ايران بر سر راهشان قرار داده، توانستهاند قراردادهاي نسبتاً خوبي را با ايرانيها ثبت كنند و در كنار سرازيرشدن كالاهاي مصرفي توليد اين كشورها، در حوزههاي پرسود نفتوگاز، خودروسازي و فروش هواپيما با ايران قرارداد امضا كنند و مترصد آن هستند با يافتن راههاي تازه، حجم قراردادهاي خود را افزايش دهند.
در اينخصوص بايد گفت: در بخش خودروسازي قرارداد شركتهای رنو، پژو و به تازگي بنز جزو مهمترين قراردادهاي تجاري ميان ايران و اروپا بوده، اين در حالي است كه بازار ايران به روي خودروهاي لوكس اروپايي نيز گشوده شده و هر روز شاهد عرضه محصول تازه اين برندها در داخل كشور هستيم. در حوزه هواپيما، بزرگترين و مهمترين قرارداد پسابرجام ميان ايران و شركت ايرباس امضا شد و قرار است نزديك به 100 فروند هواپيما به ايران تحويل دهند.
همچنين در حوزه نفتوگاز نيز قرارداد مهمي با شركت توتال به امضا رسيده كه قرار است اين شركت اروپايي توسعه فاز 11پارسجنوبي را انجام دهد. به اينها بايد قراردادهاي خرد ديگري همچون توسعه و ساخت فرودگاه، توسعه كارخانه فولاد و نيروگاه را نيز اضافه كرد كه عايدي زيادي را نصيب اروپاييها ميكند، اگرچه بايد گفت احتمال دارد تمامي اين قراردادها نيز با هر تحولي در عرصه برجام، سرنوشت نامعلومي پيدا كنند. بنابراين با نگاهي به اين اتفاقات ميتوان به خوبي نگراني اروپاييها را درخصوص از دستدادن بازار ايران درك كرد؛ اتفاقي كه ميتواند به عنوان يك اهرم فشار به كمك مقامات ايران بيايد تا بتوانند به واسطه آن امنيت برجام را تأمين كنند.
ش.د9604041