(روزنامه اعتماد ـ 1396/09/22 ـ شماره 3974 ـ صفحه 6)
تحولات داخلي
هنوز تعجب همگان از بركناري بن نايف از ولايتعهدي ملك سلمان كه بر اساس رسم دربار سلطنتي سعودي محق بر ولايتعهدي بود، تمام نشده بود كه ملك سلمان با ايجاد مقامي تازه به نام ولي وليعهد، پسر 32 ساله خود محمد بن سلمان را در آن مقام تازه قرار داد و بعد از حدود يك سال به مقام وليعهدي رساند. علاوه بر اين، مقام وزارت دفاع را نيز در اختيار او گذاشت كه منجر به آغاز جنگ يمن شد. وليعهد جوان بر اساس روياي 2030 خود عملا اداره كشور را بر عهده دارد و عربستان را به سمت سكولاريسم سوق ميدهد. او چندين سفر به ايالات متحده امريكا كرده و علاوه بر اينكه موجب سفر پر سر و صداي دولاند ترامپ به عربستان و انعقاد قراردادهاي عظيم نظامي شد، توانست متحدي پرنفوذ را در كاخ سفيد به دست آورد و او كسي نيست جز كوشنر، داماد رييس جهمور امريكا كه بر كاخ سفيد نفوذ گستردهاي دارد. اين متحد امريكايي را بايد در كنار نخستوزير رژيم صهيونيستي قرار داد كه به عنوان متحدي در منطقه، به نفع محمد بن سلمان نقش بازي ميكند. در اين مدت بن سلمان علاوه بر به دست آورده حمايت كاخ سفيد، توانسته شاهزادههاي رقيب را كنار گذاشته و قدرت خود را تحكيم كند. درهاي كشور را به روي سرمايههاي خارجي بگشايد. اجازه انتشار سهام بزرگترين شركت نفتي دنيا را در بورس والاستريت بگيرد. به زنان اجازه حضور در ورزشگاه يا رانندگي دهد و چهرهاي معتدل از خود در جامعه جهاني نشان دهد كه خواهان مبارزه با افراطگرايي است. امانوئل ماكرون رييسجمهور فرانسه و ترزا مي، نخستوزير بريتانيا در سفر به عربستان و تاكيد بر همپيماني با او ابايي ندارند و ملك سلمان خود براي به دست آوردن بازار نفتي چين به آن كشور سفر كرده است. علاوه بر اين با خريد دو جزيره از مصر كه موقعيت استراتژيك بر ورودي اسراييل بر درياي سرخ دارد، سعي در حفظ منافع خود در سياستهاي اسراييل دارد.
اما در كنار اين تحولات مشكلات بزرگي نيز در مقابل او وجود دارد. اول از همه شاهزادگان رقيب بالاخص جنبس شاهزادگان آزاد به رهبري وليد بن طلال، ثروتمندترين مرد عرب يا بندر بن سلطان سفير 20 ساله عربستان در ايالات متحده و رييس پيشين سرويس امنيتي عربستان كه هردو اكنون به همراه ديگر شاهزادگان رقيب در حبسند. هرچند كه بن سلمان به بهانه مبارزه با فساد و با دستگيري ناگهاني همه شاهزادگاني كه به نوعي براي سلطنت او خطرناك محسوب ميشدند، سعي در رفع اين مشكل كرد، اما به واقع آن را حل نكرد و تنها عمق اختلاف دربار سلطنتي را نمايان ساخت. سلطنتي كه خود در ابتدا نيازمند تاييد قبيله خود است، اكنون كسي از قبيله را در كنار خود ندارد. از طرف ديگر شاخه دوم دربار سلطنتي كه ملك عبدالله بن عبدالعزير از اين شاخه بود و پسري قدرتمند به نام متعب بن عبدالله از خود به جاي گذاشته كه چندين سال متمادي رييس گارد عربستان، مهمترين ركن نظامي بوده و اخيرا همراه با موج دستگيريها، به علت حادثه فرودگاه رياض بركنار و دستگير شد. دوم تفكر غالب وهابي و سلفيگري در جامعه عربستان كه اسلام ميانه را بر نميتابد. پخش موسيقي امكلثوم مشهورترين خواننده زن عرب از تلويزيون سعودي، براي وليعهد جوان گران تمام شده و او را ناچار به دستگيري و حبس دو تن از مهمترين روحانيون عربستان كرد. اصولا آلسعود به واسطه هم پيماني با وهابيون به قدرت رسيدهاند و مشروعيت خود را توجيه ميكردند. اين امتزاج چنان تفكيكناپذير گذشته كه جداكردن آن از تفكر وهابيگري، اگر نگوييم غيرممكن، بسيار سخت شده و با مقاومت اجتماعي روبهرو خواهد شد. دوران طولاني تفكر وهابي سبب فرار روشنفكران جامعه عربستان به خارج از كشور شده و بن سلمان در مقام رهبر اصلاحات اجتماعي عربستان تنهاست. سوم كسري بودجه200 ميليارد دلاري عربستان است كه سعي كرده با باجگيري از شاهزادگان ثروتمند سعودي و همچنين فروش آرامكو آن را جبران كند كه خريدهاي سنگين تسليحاتي آن را بعيد كرده است.
يمن
يمن براي عربستان بحراني خود ساخته است. عربستان نه تنها بعد از علي عبدالله صالح عملا يمن را از دست داد، بلكه متحد پيشين خود را به دامان حوثيها راند و به ازاي او بر مهرهاي ناكارآمد بهنام عبد ربه منصور هادي سرمايهگذاري كرد. عربستان زماني به فكر جبران اشتباه خود افتاد كه صنعا سقوط كرده و براي به دست آوردن حياط خلوت پيشين به ناچار، جنگي را شروع كرد كه پاياني بر آن نيست و هر روز شكلي تازه مانند آنچه در فرودگاه رياض اتفاق افتاد، به خود ميگيرد. حوثيهاي يمن شيعه بوده و خود را به ايران نزديك ميبينند. اين موضوع در كنار اينكه استانهاي نفتخيز شرقي عربستان شيعه نشين بوده و اكثرا در فقر مطلق هستند، براي رياض بسيار دردسرآفرين خواهد بود. عربستان از لحاظ استراتژيك بايد مساله يمن را به سود خود حل كند، اما چگونه؟ نه دولتي مستقر است كه به ميدان رزم آيد و نه اقتصادي وجود دارد كه بتوان آن را از پا در آورد. بمباران مردم نيز تنها به تنفر بينالمللي از رياض ميانجامد. نشانههاي آن در ممنوعيت فروش سلاح به عربستان از سوي اتحاديه اروپايي و سخنرانيهاي پياپي دبيركل سازمان ملل ديده ميشود. ظلم در يمن به حدي رسيده كه حتي صداي اعتراض ترامپ را هم درآورده است.
سوريه
ورود عربستان به سوريه از همين بعد بود. ايجاد و حمايت بيدريغ از جبهه النصره و ارسال سلاح براي وهابيون به اميد كاهش نفوذ ايران در شام، تنها نتيجه برعكس داشت. اگر تا قبل از تحولات شامات، حمايت و حضور سياسي ايران در عراق و سوريه مشهود بود، اينك به عيان، ايران در اين كشورها نفوذ و حضور نظامي دارد و هيچ كشوري هم نميتواند آن را محكوم كند. ايران در شام ثابت كرد كه براي مبارزه با داعش جدي است و در اين راه روسيه را نيز با خود هم آواز كرد. اشتباه ديگر رياض در حملات تهران بود. آنچه منجر به قدرتنمايي موشكي ايران در خاورميانه شده و اينكه در موقع ضرور ايران از استفاده از توان موشكي خود ابايي ندارد. داستان دولت عراق و شام به پايان خود رسيد و عربستان سعودي نهتنها نفوذ ايران را در منطقه نكاست؛ بلكه به آن مشروعيت بخشيد.
قطر و تركيه
عربستان براي نشان دادن قدرت منطقهاي خود بر شبهجزيره حجاز، اقدام به ائتلاف و تحريم قطر كرد. اما برخلاف انتظار، متحد ديرين به دامن ايران غلطيد. ايران نيز با سياستي احتياطآميز از پذيرش عجولانه اين بازمانده كه ممكن بود به واكنش غيرمنتظرهاي ختم شود، عملا كشور كوچك و ثروتمند را در آغوش كشيد. سفارت قطر در ايران دوباره گشايش يافت و روابط اقتصادي كه عموما به نفع ايران است، آغاز شد. نتيجه آنكه شوراي همكاري خليج فارس كه اصولا مواضع ضد ايراني داشت عملا فروپاشيده است. از طرف ديگر تركيه برخلاف انتظار عربستان، در اين مناقشه و در مناقشه كردستان، سياست خود را به ايران نزديكتر كرد. تركيه خود ادعاي رهبري جهان اسلام را دارد و در اين رابطه با عربستان رقابت ميكند، آنچه كه در مورد قضيه مسلمانان راخين به وضوح ديده شد.
لبنان
استعفاي سعد حريري با صورتي اصلاح نكرده و خسته، خوانش كلمه به كلمه از متن با نگارشي غيرلبناني از تلويزيون العربيه، در كشوري ديگر، تعجب همگان حتي متحدان سعد حريري را دربرداشت. ميشل عون پذيرش استعفا را به بازگشت نخستوزير منوط كرده بود. سيد حسن نصرالله اعلام كرده كه نخستوزير لبنان در بند عربستان است. احظار كاردار عربستان به دفتر رياستجمهوري لبنان منجر به ضربالاجل 7روزه ميشل عون براي بازگشت نخستوزير شده است. وليد جنبلاط، رهبر دروزيهاي لبنان از متحدان سعد حريري غير از شگفتي واكنش ديگري ندارد. حريري با فشار بينالمللي از عربستان به فرانسه و سپس به مصر رفته و با ورود به لبنان استعفاي خود را معلق كرده است. شنيدهها حاكي از آن است كه دو پسر و ثروت خانوادگي سعد حريري در عربستان به گروگان گرفته شده است. اما برخورد حكيمانه سيد حسن با سعد حريري در جايي كه گفت« چه ظالم باشي و چه مظلوم از تو حمايت ميكنيم» ورق را برگرداند و سبب شد حريري استعفاي خود را پس بگيرد. به نظر ميرسد آنچه عربستان در شامات به دنبال آن بود، يعني به دست آوردن گروگاني جهت معاوضه با يمن، نقش بر آب شد. لبنان آرامش و يكپارچگي خود را حفظ كرد و تنها سيد حسن در چشم لبنانيان سني عزيزتر شد.
عربستان سعودي و رهبر جوانش در آن واحد در دو جبهه داخلي و خارجي ميجنگد، بدون آنكه ضرورتي براي اين همه تنش وجود داشته باشد. بازي كه عربستان به آن وارد شده به مانند رولت روسي است. يا همهچيز يا هيچ چيز. ميانهاي براي آن متصور نيست. رهبر جوان عربستان سعودي يا بسيار توانمند و زيرك است يا ديوانهيي بيش نيست. او به سرعت در حال از دست دادن سرمايههاي سياسي خود در جهان عرب و در غرب است. به زودي تحقيقات كنگره ايالات متحده با شهادت فلين بر عليه كوشنر، قويترين متحد او در ايالات متحده آغاز خواهد شد. اما ايران عاقلتر از آن است كه به رويارويي مستقيم با نوخاسته قدرت برخيزد. هميشه براي ايران كارتهايي براي بازي وجود دارد كه قطعا هيچ كدام آنها جنگ مستقيم در خاورميانه نخواهد بود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=92949
ش.د9604044