(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/09/18 ـ شماره 128 ـ صفحه 8)
باری! برای رهایی از این «افترای مبین» است که روحانیت سنتی، در آموزههای حکومتی نیز هیچ رغبتی بر آرای بشری ندارد. گاه حکم بردهداری را نیز از دل متون دینی استخراج میکند و تا به جهان امروز تعمیم میدهد. آیتالله مصباحیزدی چنین رویکردی را برگزیده است و در متون دینی، حکمی برای بردهداری یافته است و آن را در جهان امروز هم توجیه و تبیین میکند.5 اینچنین دل بر نقل شریعت سپردن، گاه چنین نتایجی را نیز در پی میآورد.
براساس همین نگرش، آیتالله صافیگلپایگانی عنوان میکند «دموکراسی»، هیچگونه اصالت اسلامی ندارد. ایشان برای تحکیم سخن خود اذعان میدارند هر آنچه درباره بیعت و شورا و اموری از این دست گفته شده، همگی مماشات بوده و برای اسکات خصم عنوان شده است. او صراحتا عنوان میکند غیر از نظام امامت، نظام دیگری را برکشیدن و به رأی آن گردننهادن باطل است.6
آیتالله جوادیآملی نیز بر دموکراسی مُهر بطلان مینهد؛ چراکه نظامی که برگرفته از رأی مردمی است، بر پایه شرک استوار است. دایره حقوق تنها و تنها به دست خداوند است و چارچوبه آن از ید بیضای خداوندی صادر میشود. به باور ایشان، هر آنکس که جز پروردگارِ عالمیان بکوشد تا حقوقی را تنظیم کند، نظامی را بنا نهد و تدبیری غیرالهی در امور حکومتی کند، لاجرم به دایره شرک درغلتیده است.7
آیتالله شیخ جعفر سبحانی نیز همین رویه را برمیگزیند. ایشان دست رد بر سینه فلسفههای غربی مینهد و عنوان میکند فلسفههای غرب براساس کسب قدرت مادی استوار است؛ در سیاست روابط بینالمللی نیز اصل کشمکش و کوشش برای تحمیل سلطه و کسب قدرت، غالب است و لازمه آن استثمار کشورهای عقبمانده است.8 لذا چنین حکومتهایی در مقابل آنچه آموزه خداوندی است، عقیم بوده و پذیرفتن چنین سیاستی، نه رواست و نه شایسته اعتنا.
باری! اینگونه مخالفتها با دموکراسی و سیاست امروز بشری، از لسان روحانیت بیان شده است. اما این همه گفتار روحانیت نیست. عالمانی نیز بودهاند که اندیشههای بشر را نیز در اینباره دخالت دادهاند. آیتالله بیاتزنجانی ازجمله مراجعی است که تدبیر امور سیاسی را در حیطه اختیارات انسانی قرار میدهد. نه دموکراسی را رد میکند و نه امور حکومتی را یکسره به آموزههای ماورایی حواله میدهد. به باور ایشان، حتی وقتی که از حکومتِ دینی سخن گفته میشود، به این معنا نیست که دین یک سیستم خاص حکومتی را از بالا نازل کرده و در اختیار بشر قرار داده است. محترم داشتن رأی مردمی در امر حکومتی، از اعتقادات آیتالله بیاتزنجانی است.9
روشنفکرانی هم در اینباره پای به میدان نهادند تا تذکارهای مکرر دهند و عنوان کنند امر حکومت و برگرفتن دستاوردهای جدید بشری، دموکراسی، حقوق بشر، و دیگر اموری از این دست را نباید یکسره بر دوش دین نهاد و رأی مردمی را در نظر نیاورد. علی عبدالرزاق گفته بود نظام سیاسی مشخصی در اسلام وجود ندارد؛ هر آنچه را پیامبر(ص) انجام میداد براساس شرایط محیطی و جنگی حاکم در آن زمان بوده است.10
محمد عابدالجابری پای را از این هم فراتر نهاد و عنوان کرد حتی اندیشه جامعه مدنی و مردمسالاری را نخستینبار اسلام به بشریت معرفی کرده است. پیش از اسلام بههیچوجه چنین جامعهای سابقه نداشت. این جامعه به حقوق انسان احترام میگذارد. مردم حق رأی دارند و میتوانند از حقوق خود نزد حاکم قضایی دفاع کنند و حمایت شوند.11
این روشنفکران نیز میوشند تا اندیشههای امروزی را تلطیف کنند و آب لطفی بر آموزههای دینی بیفشانند.
* پاورقیها در دفتر روزنامه موجود است.
https://asemandaily.ir/post/9041
ش.د9604053