تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۰۸۵۲۷

مناقشه قره‌باغ؛ نقطه تاریک ژئوپلیتیک منطقه قفقاز

(روزنامه وطن امروز – 1395/01/18 – شماره 1852 – صفحه 12)

منطقه قفقاز به دلیل اهمیت استراتژیکی و وجود منابع غنی همواره از زمان‌های بسیار دور تاکنون به‌عنوان یک واحد ژئوپلیتیکی کم‌نظیر در دنیا مطرح است. به‌طور اعم حساسیت‌های منطقه به‌عنوان کانون توجه طمع‌کارانه به همراه مشکلاتی که از نظر ساختار قومیت‌های گوناگون وجود داشته سبب شده است که در منطقه نوعی تنش و عدم ثبات وجود داشته باشد. پراکندگی نژادی، گرایش‌های جدایی‌خواهانه، تنش‌های قومی و مذهبی، نابسامانی‌های مرزی، نگرانی‌های زیست‌محیطی، تفاوت دیدگاه‌های حقوقی پیرامون ساختار دریای خزر و تقابل سیاسی بین بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هریک به‌نوعی ثبات سیاسی و امنیتی، منطقه قفقاز جنوبی را با چالش‌های بزرگ روبه‌رو کرد. بحران قره‌باغ از جمله بحران‌های منحصربه‌فردی است که در حال حاضر در بعد منطقه‌ای و فراملی، ماهیت کاملاً ژئوپلیتیکی به خود گرفته است.

بحران ژئوپلیتیکی از منازعه و کشمکش کشورها و گروه‌های متشکل سیاسی یا بازیگران سیاسی بر سر کنترل و تصرف یک یا چند ارزش و عوامل جغرافیایی شکل می‌گیرد. معمولاً بحران ژئوپلیتیکی از پایداری و تداوم نسبی برخوردار است و به‌سادگی قابل‌حل‌وفصل نیست، زیرا موضوع بحران و کشمکش، ارزش‌های جغرافیایی است که در زمره منافع ملی و جمعی محسوب می‌شوند، به‌گونه‌ای که آحاد ملت یا گروه متشکل انسانی از آنها درک منفعت جمعی و ملی دارند بنابراین قابل‌چشم‌پوشی نیستند و مصالحه درباره آنها به‌سختی انجام می‌پذیرد.طی 16 سال گذشته چند تحول عمده درصحنه بین‌الملل رخ‌داده که مهم‌ترین آنها تغییرات وسیع در شوروی بوده و مناقشه قره‌باغ نیز قدیمی‌ترین منازعه منطقه‌ای در فضای پس از سقوط شوروی سابق است. موقعیت ژئوپلیتیکی قره‌باغ و شرایط حال حاضر آن تمام حکومت‌‌های پیرامونی را به‌نوعی تحت تأثیر خود قرار داده است.

رجوعی تاریخی

ارمنستان با 29800 کیلومترمربع مساحت، در جنوب غربی منطقه قفقاز و باکمی فاصله از سواحل جنوب شرقی دریای سیاه واقع‌شده و همچون کمربندی بین مرزهای ایران از یکسو و جمهوری آذربایجان و گرجستان از سوی دیگر گسترده شده است. ارامنه به‌عنوان یک ملت دارای ریشه‌ای کهن در تاریخ هستند اما از سال 1375 م تا 1918 م از داشتن دولت مستقل محروم بوده‌اند و همواره از ارامنه به‌عنوان «دیاسپورا» یادشده است. آنان در طول تاریخ فراگرفته‌اند که چگونه وحدت قومی خود را از امپراتوری‌های بزرگ چند قومیتی همچون عثمانی و ایران و نیز در طول حکومت‌های شوروی و روسیه حفظ کنند. بخش زیادی از قلمرو کهن و باستانی ارمنی‌ها همچون آناتولی شرقی و قره‌باغ جزیی از قلمرو کنونی ارمنستان به‌حساب می‌آید.

در باب ویژه بودن فرهنگ و مذهب در ارمنستان به گفته آلا میروزیان ارمنی‌ها را نه می‌توان ملتی شرقی دانست و نه غربی. در زمینه مذهب و ادبیات با اروپاییان تاریخ مشترک دارند و مذهب و کلیسای آنان هنوز در زندگی اجتماعی و نهادهای حکومتی نقش مهمی دارد. همچنین از لحاظ قومی از انسجام جدی برخوردارند و تنها کشوری در جنوب قفقاز هستند که درگیری داخلی و قومی ندارند. در اوایل قرن بیستم زوال اقتصادی و سیاسی امپراتوری عثمانی همراه بود با بیداری فرهنگی ارمنی‌هایی که در راستای استقلال خود می‌کوشیدند. بیداری فرهنگی ارامنه خواست استقلال‌طلبی آنان را تشدید می‌کرد اما برخورد امپراتوری عثمانی با این بیداری و خواست استقلال‌طلبی شدید بود.

ارامنه معتقدند در جریان سرکوب خواست استقلال‌طلبی آنان توسط عثمانی‌ها جمعیت زیادی از آنان از بین رفته است. ترس از محاصره تاریخی در یکصد سال گذشته تأثیری خاص بر ذهنیت ارامنه گذارده و روانشناسی منحصربه‌فردی در آنها ایجاد کرده است. سرکوب دوران عثمانی بویژه قتل‌عام و تبعیدهای اجباری در سال 1915 که توسط ترک‌ها به عمل آمد در کل تاریخ ارمنستان بویژه تاریخ معاصر آن، اثری جدی گذاشته است و به‌نوعی به وحشت و درون‌نگری در اذهان ارامنه دامن زده است.

به دلیل آنکه ارامنه، جمهوری آذربایجان را متحد ترک‌ها می‌دانند با کوچک‌ترین درگیری در قره‌باغ خاطرات کشتار سال 1915 در اذهان آنان زنده می‌شود و در حقیقت برای آنان عکس‌العمل به آذری‌ها عکس‌العمل به ترک‌ها به‌حساب می‌آید. ثبات منطقه قفقاز قبل از فروپاشی شوروی به هم خورد و برخی صاحبنظران معتقدند تحولات قفقاز در سرعت بخشیدن به فروپاشی شوروی مؤثر بود. نخستین اقدام برای جدایی‌طلبی، پیش از فروپاشی در دوران زمامداری گورباچف در قفقاز جنوبی و سپس قفقاز شمالی اتفاق افتاد. در سال 1989 درگیری‌های قومی از آبخازستان شروع شد. جایی که اقلیتی18 درصدی از آبخازهای جمهوری خودمختار آبخازستان، خواهان جدایی از گرجستان و پیوستن به روسیه شدند. در همین سال، جدایی‌طلبان اوستیای جنوبی نیز خواهان جدایی از گرجستان و پیوستن به روسیه شدند. در سال 1991 جمعیت تقریباً 150 هزار نفری ارامنه قره‌باغ کوهستانی در آذربایجان اعلام جمهوری و خودمختاری کردند که این استقلال‌طلبی منجر به جنگی خونین میان آذربایجان و ارمنستان شد. در دوره شوروی مرزهای بین جمهوری‌ها و واحدهای سیاسی و اداری قفقاز، عمدتاً بر مبنای قلمروهای قومی و نژادی ترسیم‌شده بود. برخلاف کشورهای مستعمراتی آفریقا که پس از استقلال همان مرزهای دوران استعماری را پذیرفته و درگیری‌های مرزی را به حداقل رساندند، در قفقاز پس از فروپاشی شوروی، مرزها یکی از علل تنش بین واحدها بود.

واکاوی اتفاقات اخیر در قره‌باغ

طی روزهای گذشته دولت آذربایجان از کشته‌شدن چندین نظامی این کشور در جریان درگیری‌های مرزی با ارمنستان در منطقه قره‌باغ خبر داده است و بنا بر اعلام وزارت دفاع آذربایجان، دست‌کم 12 سرباز ارتش این کشور در این درگیری‌ها کشته‌ شده‌اند. باکو همچنین ادعای شبه‌نظامیان مستقر در قره‌باغ مبنی بر ساقط شدن یک فروند بالگرد24- Mi ارتش آذربایجان را هم تایید کرده است. آذربایجان می‌گوید این بالگرد بر فراز قره‌باغ هدف حمله ارتش ارمنستان قرارگرفته است. آذربایجان همچنین ادعا کرده است نیروهای این کشور «2 تپه راهبردی و یک روستا» را در قره‌باغ به کنترل خود درآورده‌اند. نکته‌ای که در حال حاضر قابل‌توجه است اینکه بعد از گذشت 2 دهه از شروع مناقشه قره‌باغ بین جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان و به‌رغم پیگیری این موضوع از سوی نهادها و کشورهای مختلف از جمله گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و طرح آن در نشست‌های مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی، هنوز یک ‌راه‌حل مناسب درباره این بحران ارائه نشده است.

بنابراین هیچ اجماعی بر سر یک راهبرد مشخص برای حل این بحران ژئوپلیتیکی از سوی طرفین مناقشه و کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دخیل در آن، شکل نگرفته است. اما آنچه بر اهمیت این موضوع می‌افزاید اینکه با توجه به ماهیت بحران‌های ژئوپلیتیکی، بحران قره‌باغ به‌‌رغم اینکه در حد منطقه‌ای هست ولی به‌صورت فزاینده‌ای پتانسیل تبدیل‌شدن به یک بحران جهانی را دارد، طوری که جمهوری آذربایجان با کسب قدرت مالی از محل فروش نفت صادراتی و تقویت بنیه دفاعی خود در سال‌های اخیر، در پی تغییر موازنه قوا و تهدید ارمنستان به حل مساله از طریق نظامی در صورت نرسیدن به توافق نهایی است. در حقیقت در شرایط کنونی که آتش جنگ دوباره شعله‌ور شده است ثباتی که اگر به باور بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی و منطقه‌ای شکننده بود، برهم زده شود و دولت‌های منطقه را به هواداری ازیک‌طرف و حتی درگیری مستقیم در جنگ رهنمون کند، در آن صورت تبعات ژئوپلیتیکی بحران قره‌باغ کاملاً فرا منطقه‌ای خواهد بود.

موضوع قره‌باغ به سیاه‌چاله‌ای ژئوپلیتیکی تبدیل‌شده که در آن منافع ملی - راهبردی متفاوت و حتی کاملاً متناقض بازیگران بحران را درهم فروبرده است، طوری ‌که هر آن احتمال می‌رود انفجاری آتشفشانی از دل این بحران، کل منطقه را با بی‌ثباتی و ناامنی همراه کند. این‌طور پیش‌بینی می‌شود ایالات ‌متحده آمریکا، روسیه و ترکیه از جمله بازیگران کلیدی بحران قره‌باغ هستند که برحسب تعریف جهانی از منافع راهبردی خود، وارد روند میانجی‌گری در روند حل مسالمت‌آمیز بحران قره‌باغ شده و خواهند شد.

سناریویی که از بحران قره‌باغ و ورود بازیگران فرامنطقه‌ای به این مناقشه قابل‌بررسی است اینکه راهبرد آمریکا در دخالت در مساله قره‌باغ چه خواهد بود؟ باید اذعان کرد فلسفه این امر در آن است که آمریکا در رقابت با روسیه و حتی اروپا مایل است که نفوذ دائمی خود را در حوزه قفقاز جنوبی تثبیت کند. این موضوع در 2 سیاست کلان واشنگتن ریشه دارد؛ اول سیاست نفوذ در نقاط کلیدی جهان- مثل قره‌باغ که برحسب موقعیت ژئوپلیتیکی خود به محل رقابت‌های ژئواستراتژیکی تبدیل‌شده است- برای حفظ منافع ملی آمریکا و دوم سیاست تأمین منابع انرژی.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1852/12/155638/0

ش.د9505111

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات