(روزنامه جوان – 1395/06/01 – شماره 4891 – صفحه 5)
«برجام صدها خاصيت دارد!... ما در برجام موفقيتها و پيروزيهاي فراواني به دست آورديم كه يكي از آن موفقيتهاي بزرگ در برجام، پيروزي اخلاقي ملت ايران بود.» اين جديدترين اظهارنظر حسن روحاني درباره برجام و دستاوردهاي آن است كه در مراسم روز ملي صنعت دفاعي ابراز شده است، اظهارنظري كه بلافاصله با واكنشهاي متفاوتي روبهرو شد.
اولين پرسشي كه به واسطه اين اظهارنظر در اذهان عمومي نقش ميبندد اين است كه اگر برجام صدها خاصيت داشته، چرا جامعه يكي از آن دستاوردها را نيز لمس نكرده و چرخ زندگيشان همانند گذشته ميچرخد و تفاوتي نسبت به گذشته پيدا نكرده است و حتي در برخي از شاخصهاي اقتصادي نظير ركود، بيكاري، گراني و تورم نيز كشور وضعيتي به مراتب بدتر از گذشته را تجربه ميكند؟!
بهراستي اگر برجام اين همه دستاورد به همراه داشته است چرا جامعه تنها چند دستاورد از آن را احساس نكرده و نميتواند درك كند كه اوضاع اقتصادي كشور نسبت به ما قبل برجام شرايط مساعدي را ميگذراند، مگر نه اين است كه قرار بود در اولين روز اجراي برجام تمام تحريمها لغو شود و مردم با تمام وجود دستاوردهاي برجام را مشاهده و لمس كنند، پس چرا امروز پس از گذشت 13ماه از توافق هستهاي و سپري شدن هفت ماه از روز اجراي آن جامعه هنوز درگير مشكلات عديده معيشتي است و بهبودي را لمس نميكند؟
چرا ارتباطات بانكي و مالي ايران با ساير كشورها همان وضعيت گذشته است و تنها بانكهاي كشورمان ميتوانند با دو بانك اروپايي آن هم به صورت محدود ارتباط داشته باشند؟ چرا به رغم افزايش چند درصدي فروش نفت نميتوانيم پولهاي ناشي از فروش آن را مستقيم تملك كرده و در يك چرخه پيچيده، كالاهاي نامرغوب وارداتي را به جاي آن دريافت ميكنيم؟ چرا سوئيفت همچنان روي جمهوري اسلامي ايران بسته است و نميتوانيم معاملاتي را با دلار انجام دهيم؟ بهراستي شرايط كنوني چه تفاوتي با گذشته داشته است كه بهواسطه آن طرف ايراني به دادن امتيازها و اجراي تعهداتي چشمگير روي آورد كه نتيجه آن نيمه تعطيل شدن برخي از بخشهاي مهم صنعت هستهاي و كاهش قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران بوده است. همانگونه كه مستنداً در ادامه ذكر خواهد شد برجام نه تنها دستاورد ملموسي براي جامعه ايراني به همراه نداشته است بلكه در مقابل منجر به شكلگيري رويدادهايي شده كه هزينههاي مضاعف برآنچه اجراي زودهنگام و بدون تضمين تعهدات هستهاي نامگذاري ميشود براي كشور به همراه داشته است.
افزايش تحريم و رشد تصويب قوانين ضد ايراني
از روز توافق هستهاي تاكنون نه تنها يكي از ابتداييترين اهداف برجام كه همان لغو تحريمهاست به وقوع نپيوسته بلكه شاهد تصويب بيش از 10 قانون ضدايراني باهدف افزايش تحريمها عليه كشورمان بودهايم كه مهمترين آن قانون «محدوديت ويزا» بود كه طي آن مجلس نمايندگان امريكا در اواخر سال گذشته طرحي را در قانون بودجه ۲۰۱۶ قرار داد كه نهايتاً با موافقت دولت و امضاي اوباما همراه شد كه هدف از آن جلوگيري از توسعه روابط ايران با كشورها و تجار و سرمايهگذاراني است كه به ايران سفر ميكنند چراكه براساس آن شهروندان كشورهاي داراي وضعيت لغو ويزا به امريكا (اعم از ۳۸ كشور اروپايي و ساير كشورهايي كه با امريكا مراودات زيادي دارند) كه بعد از اول مارس ۲۰۱۱ به ايران سفر كرده باشند، نميتوانند بدون ويزا به امريكا سفر كنند.
از جمله مصاديق ديگر آن بود كه با آغاز سال جديد ميلادي كميته روابط خارجي مجلس نمايندگان امريكا طرحي را تصويب كرد كه در پي آن«لغو تحريمهاي اعمال شده عليه برخي اشخاص و نهادهاي ايراني» در صورتي اجرا ميشود كه اثبات شود در برنامه موشكي ايران نقشي نداشتهاند. چند هفته بعد با حكم يكي از دادگاههاي امريكا رويكرد ضد ايراني وارد مرحله جديتري ميشود و دادگاه امريكايي ايران را به پرداخت بيش از5/10ميليارد دلار غرامت به اعضاي خانواده كشتهشدگان در نتيجه عمليات تروريستي ۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱ محكوم ميكند. در ادامه اين روند ديوان عالي امريكا رأيي را صادر ميكند كه طي اين حكم حدود ۲ ميليارد دلار از داراييها و اموال بلوكه شده ايران به خانوادههاي امريكاييكشته شده در بمبگذاري ۱۹۸۳ پايگاه تفنگداران امريكايي در بيروت و ديگر حملاتي كه گفته ميشود ايران در آنها دست داشته، پرداخت ميشود. «تروريست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» قانون ديگري است كه لايحه آن را مايكل مك كاول و 13 نماينده ديگر در 29 سپتامبر 2015 در مجلس نمايندگان مطرح كردند كه براساس آن، وزارت امور خارجه امريكا بايد سپاه پاسداران را سازماني تروريستي بخواند.
«عدم تسامح در مقابل تروريسم» و «قانون منع و تحريم موشكهاي بالستيك ايران» از ديگر قوانيني هستند كه با تلاش امريكاييها تصويب ميشود كه كاركرد اصلي آن نگه داشتن جمهوري اسلامي ايران زير سايه تحريم است.
افزايش ايرانهراسي در دوران پسابرجام
اگرچه دولتمردان و به ويژه رئيسجمهور تلاش ميكنند يكي از دستاوردهاي مسلم برجام را شكست پروژه ايرانهراسي عنوان كنند اما با ارائه يك آمار ساده از موضعگيري و جهتگيريهاي مقامات غربي به ويژه امريكاييها ميتوان به راحتي به صورت قطعي عنوان كرد كه حجم تهديدات نظامي عليه كشورمان افزايش پيدا كرده و شرايط بدتر از دوران قبل از برجام را تجربه ميكند؛ آنگونه كه موازي با هر مكالمه تلفني يا حضوري بين مقامات سياسي ايران با طرف غربي، سخنرانيها و مقالههاي فراواني به بحث حمله نظامي به كشورمان اختصاص داده ميشد كه ميتوان آن را بيش از 100مورد عنوان كرد.
آن هم در شرايطي كه شش قطعنامه گذشته - كه در آن به صراحت رفتار ايران برخلاف صلح و امنيت بينالمللي عنوان شده- در قطعنامه2231 تجميع شده و همانگونه كه اخيراً سخنگوي وزارت امور خارجه امريكا به بهانه استفاده روسيه از پايگاه هوايي همدان عنوان كرده است ايران همچنان به عنوان ناقض صلح، ثبات و امنيت بينالمللي معرفي ميشود. دنبال جبران هزينههاي ناشي از برجام باشيم نه توجيه آن بنابر دلايلي كه درمتن برجام نهفته است- كه به مهمترين آن اشاره خواهد شد- بايد نتيجه گرفت «بد اجرا كردن برجام» كه علت تامه آن «بدي تنظيم و نگارش متن برجام» است تاكنون هزينههاي فراواني را با خود به همراه داشته است و اين انتظار عمومي را مطرح ميكند كه مسئولان به جاي توجيه رفتار امريكاييها يا تهطير برجام در انديشه جبران خسارتهاي محض ناشي از آن باشند.
«تعهدات كلي، مبهم و قابل تفسير امريكاييها در متن در مقابل تعهدات منجز، عيني و متقن ايران»، «تفسيرپذير بودن متن برجام»، «نبود تضمين كافي از سوي امريكاييها براي اجراي تعهدات خود»، «نبود ضمانت اجراي طرف مقابل جهت اجراي تعهدات» و «فقدان مجازات كافي و بازدارنده براي طرف مقابل در صورت نقض يا تخلف از متن برجام» از جمله مهمترين ضعفهايي است كه زمينه نقض برجام توسط امريكاييها را به دنبال داشته و اين اولويت تصنعي را امروز براي دولت يازدهم به همراه داشته كه به جاي تلاش براي كاهش هزينههاي ناشي از آن، با هدف موفقيت در انتخابات96 و استمرار قدرت در قوه مجريه «متن» و «رفتار غربيها» را همزمان توجيه كنند.
http://www.javanonline.ir/fa/news/806131
ش.د9505139