(روزنامه جوان – 1394/11/10 – شماره 4737 – صفحه 9)
* چرا در پي قطع رابطه عربستان سعودي با ايران، كشورهاي ديگر مانند سودان، جيبوتي و... با ايران قطع رابطه كردند؟ آيا عربستان آنها را تطميع كرده بود؟
** قطعاً عربستان سعودي اين كشورها را تطميع كرده است. اين كشورها واقعاً كشورهاي فقيري هستند، براي مثال سودان كه از نظر اقتصادي وضعيت خوبي ندارد به دو بخش جنوبي و شمالي تقسيم شده كه قسمت جنوبي آن تقريباً مستعمره رژيم صهيونيستي شده است و قسمت شمالي آن به استعمار عربستان سعودي درآمده است. سومالي نيز كه يك كشور شكست خورده است؛ بنابراين براي عربستان سعودي كه از طرف امريكا و يكي از خويشاوندان اوباما (با خنده) در كنيا حمايت ميشود كار آساني است كه آن كشورها را تحريك كند. جيبوتي نيز كه يك پايگاه نظامي براي امريكاست كاملاً مشخص است كه به تحريك آل سعود تصميم به قطع رابطه كرده است. اما عمان حتي با تحريك عربستان هم دست به قطع رابطه با ايران نزد. من با مقامات عمان گفتوگويي داشتم و آنها اذعان داشتند كه آنها خواستار حفظ رابطه با ايران و كشورهاي عربي هستند. اما آلسعود ميخواهد كه به اين كشور هم نفوذ كند اما چون عمان، كشوري است كه با اعتدال موافق است دست به چنين اقدامي نميزند.
* عربستان سعودي در سياست قطع رابطه با ايران چه هدفي را دنبال ميكند؟
** كاملاً مشخص است كه عربستان با رژيم صهيونيستي در حال همكاري هستند. نمايندگان رژيم صهيونيستي و آلسعود به هيچ عنوان از توافق هستهاي ايران و امريكا خوشحال نيستند. به همين دليل است كه آنها در تلاشند تا در ايران تنش ايجاد كنند. به همين منظور آلسعود اين كار را با اعدام شيخ نمر شروع كرد. وزير خارجه عربستان سعودي، عادل الجبير كه دروغهاي بسياري گفته است، چند سال قبل تلاش كرد حمله تروريستي در كافه ميلانوي شهر جورج را به ايران نسبت دهد. اما به نظر من تمام اين داستانها ساختگي است و الجبير و دولت سعودي سعي داشتند اعدام شيخ نمر و چهار شيعه ديگر را با (ادعاي) اقدام ايران عليه وزير خارجه دولت سعودي در سال 2004 توجيه كنند اما اين هم ساختگي است زيرا اگر ميخواستند بر سر اين ماجرا شيخ نمر را اعدام كنند چرا او را زودتر اعدام نكردند. اين يك جنگ رواني است كه عربستان سعودي آن را در ايران و سوريه به راه انداخته است. حمايت آلسعود از حمله تروريستي در يك فروشگاه در بغداد نيز نمونهاي از اين جنگ رواني است، اينها همه نقشهاي است كه آل سعود طراحي كرده است.
* معمولاً كشورها در شرايط بحراني و خاص قطع رابطه ميكنند. چرا عربستان سعودي بر سر حمله به سفارتش در ايران، قطع رابطه كرد؟
** البته كه نه، خودتان ميدانيد كه معترضان هميشه به سفارتها حمله ميكنند، اما اين مسئله هيچ تأثيري روي روابط ديپلماتيك كشورها نميگذارد. عربستان سعودي توقع چنين عكسالعملي از طرف ايران را داشت، با اعدام شيخ نمر آنها اين را حساب كرده بودند كه با حمله ايرانيان به ديپلماتهاي آنان شايد اتفاقي كه براي سفارت امريكا در ايران سال 1979 افتاد دوباره تكرار شود. همين اتفاق نيز افتاد، آنها خيلي دقيق حساب چنين كاري را كردهبودند تا بگويند:«روابط خوب ما با ايران تمام شد.» آلسعود همه اينها را پيشبيني كرده بود و به همين دليل آنها اصلاً غافلگير نشدند. قطعاً حكومت ايران، اين هجوم را تأييد نكرده و براي خسارات وارد شده، پرداخت غراماتي را در نظر گرفته، اما اين چيزي نيست كه آل سعود ميخواهد، آنها خواستار قطع رابطهديپلماتيك بودند كه به آن نيز رسيدند.
* علت مخالفت عربستان و اسرائيل با توافق هستهای ايران چيست؟
** اينها به روابط عربستان سعودي و اسرائيل برميگردد. زماني كه جنبش صهيونيسم در سال 1921 براي اولين بار شكل گرفت، اولين پادشاه سعودي در كنگره صهيونيسم اعلام كرد كه ما هيچ مشكلي با شكلگيري سرزمين خانگي يهوديان در فلسطين نداريم. او در ادامه گفته بود مطمئن شويد كه آنها در قسمت غربي خليج عقبه ساكن شوند. اين تنها ادعاي ممكن يهوديان از شمال كشور عربستان سعودي بود و عربستان سعودي در مورد واكنشجهانيان به استقرار يهوديان در فلسطين، اهميتي نداد و نميدهد. استقرار يهوديان در فلسطين دقيقاً بعد از جنگ جهاني اول آغاز شد.
مردم بسياري را در عربستان سعودي ميشناسم كه به اين حقيقت كه سعوديها از نسل تاجران يهودي هستند، اذعان دارند و اينكه آنها قرنها پيش اصالتاً در كويت نشأت گرفتهاند و بعد مذهب خود را تغيير دادند و به عنوان عامل امپراتوري بريتانيا در آمده و اتحادي در بين وهابيت و آل سعود به وجود آوردند. اما اكنون ما شاهد هستيم كه رژيم صهيونيستي به پايگاههايي در عربستان سعودي اجازه حمله احتمالي به ايران را داده است.
شاهديم كه ديدارهايي بين مقامات موساد و سازمان اطلاعات عربستان سعودي به طور دورهاي انجام ميشود. همچنين شاهد آن هستيم كه رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي در كنار هم كمكهاي نظامي و لجستيكي را به داعش در عراق و سوريه ميرسانند بنابراين همه اين مسائل، روابط اين دو كشور با يكديگر و همچنين مسائل مشترك آنها و اشتراكات روزافزون با كشور تركيه را ثابت ميكند. آنها در تلاشند ايران را محدود و فضايي را ايجاد كنند كه توافق هستهاي اين كشور با امريكا با شكست مواجه شود.
همان طور كه ميبينيد مقامات اسرائيلي در امريكا در جلسات تكنولوژي موشكي عليه توافقات هستهاي شركت ميكنند تا عدم صلاحيت و نقص اين توافقات را تا زماني كه تحريمها عليه ايران وجود دارد، ثابت كنند اما همه اين توافقات بين مقامات كشورها كاملاً به تصويب رسيده است.
* يكي از بحثهايي كه در مورد عربستان سعودي وجود دارد اين است كه متحد امریکا است، اما زماني كه با ايران قطع رابطه كرد، چرا طرف عربستان را نگرفت؟
** من چند بيانيه از وزارت امور خارجه امريكا خواندم كه اذعان داشتند امريكا از بابت اعدام شيخ نمر بسيار ناراحت شده است و اين مسئله قطعاً بدترين كابوس عربستان سعودي است، مانند موقعيتي كه امريكا در اوايل دهه 60 و 70 ايجاد كرد كه در پي آن ايران و عربستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس را به جان يكديگر انداخت. اما اعتبار و نفوذ عربستان سعودي در روابط عمومياش با واشنگتن هنوز خيلي زياد است. نمايندگان واشنگتن هنوز مخالف رونمايي از 28 صفحه طبقهبندي شده توسط تيم تحقيق كنگره از حادثه 11 سپتامبر هستند و اينكه چيزي كه در آن 28 صفحه وجود داشته است به اين اشاره دارد كه آل سعود يكي از عوامل به وجود آمدن حادثه 11 سپتامبر بوده است. عربستان سعودي هنوز به طور مؤثر با همتاي خود در رژيم صهيونيستي در حال همكاري است تا آن 28 صفحه و اسرار آن فاش نشود، اين يكي از قدرتهاي عربستان سعودي است.
* امريكاييها در توافقات هستهاي با ايران اهدافي فراتر از مسائل هستهاي را دنبال ميكنند. شنيده شده است كه آنها به دنبال تغيير نظام ايران هستند، آيا اين قضيه صحت دارد؟
** اين همان چيزي است كه نمايندگان رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي ميخواهند. آنها به دنبال تغيير نظام در ايران هستند. البته اين همان سياستهاي خائنانه دولت اوباما به دليل روابط نزديكش با جورج سوروس، كارگزار اقتصادي كودتاهاي مخملي در جهان است. فردي كه انقلاب رنگي يا مخملي را در كشورهاي مختلفي به راه انداخت و يك بار هم براي تغيير نظام به نام انقلاب سبز در ايران امتحان كرد با اين بهانه كه در انتخابات رياست جمهوري تقلب شده است اما او شكست خورد. بر خلاف انقلابهاي مخملي كه در جمهوري گرجستان و برخي از كشورها به راه انداخته بودند اما اين يكي شكست خورد. آنها حتي نميخواهند با حكومت ايران مذاكره كنند. من بارها شاهد گردهمايي لابيهاي صهيونيستي در واشنگتن بودهام و آنها وانمود ميكنند كه ميخواهند رژيم پهلوي را به ايران برگردانند. اين واقعيت دارد من شاهد گردهمايي آنها بودهام.
* كاهش قيمت نفت كه گفته میشود توطئه عربستان است، آيا به ضرر امريكا تمام شده است؟
** اين بحث خيلي جالبي است. دولت امريكا از لحاظ نفت به خودكفايي نزديك شده است اين را بر اساس آمار ميگويم. حدود 60 درصد نفت را خودمان توليد ميكنيم. عربستان سعودي قيمت نفت را پايين آورد تا امريكا را تنبيه كند. اين مسئله ممكن است براي چند ايالت توليدكننده نفت مشكلساز باشد اما الان ميبينيم كه عربستان سعودي مشكلات بسياري در داخل خودش دارد با توجه به اينكه آمار اقتصادي و مالي خوبي در بازار جهاني ندارد. من فكر نميكنم كسي بر اين باور باشد كه عربستان سعودي در سياستهايش هوشمند بوده است. آنها جنگهاي بسياري به راه انداختند كه نتايج خوبي نيز نداشتند. آنها در داخل سوريه جنگ داخلي راه انداختند كه با دخالت روسيه نيز همراه شد اما باز هم نتيجه خوبي در پي نداشت.
من فكر ميكنم اگر به يك توپ كريستالي سياسي (به 10 سال آينده) نگاه كنيم، 10 سال بعد، ديگر از عربستان سعودي خبري نيست، شايد حجاز به شهر جديدي تبديل شود، شهرهاي اسلامي مانند آنهايي كه از كعبه خدا محافظت ميكنند، مانند مكه را ممكن است شيعيان در آن حكمفرمايي كنند.
* به نظرتان تأثير كاهش قيمت نفت بر دولت امريكا چه خواهد بود؟
** اين مسئله مزاياي سياسي زيادي براي دولت اوباما دارد. قيمت كالاهاي معدودي پايين آمدهاند بنابراين پول زيادي براي مصرفكنندگان باقي خواهد ماند و براي آنها سود خواهد داشت زيرا آنها پول بيشتري براي خرج كردن و خريد كالاهاي بيشتر دارند. براي مثال يك گالن نفت در مكزيك به قيمت يك دلار به فروش ميرسد كه البته چنين قيمتي را از دهه 70 تا حالا نديدهايم. بنابراين از نظر سياسي نيز براي مردم و دولت سودمند است. مردم براي قيمتهاي كاهشيافته خوشحال هستند و البته كاهش قيمت نفت نه تنها براي اتومبيلها و توليد بنزين بلكه براي كالاهاي ديگر نيز مفيد بوده و مردم را به نان و آبي رسانده است.
http://www.javanonline.ir/fa/news/768580
ش.د9406114