این چه دست ساخته بشری است که هدفش و کارکردش مردم و حیات است. چیزی که کاری با جبهه و جنگ و نظامی ها ندارد. مستقیم میرود تا خانه ها را ویران کند و جانها را بسوزاند.
یک: سال ها پیش از جنگ هشت ساله ایران و عراق، اروپا، ساعت 5 بعد از ظهر روز 22 آوریل سوزش گاز کلرین را روی پوست خود حس کرد. شهر «ایپر» در کشور بلژیک نخستین تجربه جهانیان در استفاده از گاز های سمی کشنده بود، جایی که نیروهای آلمانی بمب های خود را بر سر پنچ هزار سربازجبهه متفقین از فرانسوی گرفته تا کانادایی ریختند و یکی از نقاط تاریک تاریخ را در سال 1915 به نام خود رقم زدند.
جالب آن است توجه است که آدم بکشی با درد، با زجر، با عامل اعصاب و خردل و بعد هم ادعایت بشود که حامی حقوق بشر هستی و در کنار میز های سازمان های بین المللی در جلسه های رنگارنگی که تعداد میکروفن های رسانه های پر زرق و برق از انسان های دغدغه مند بسیار بیشتر است و مهم تر تو خود از این همه بوقلمون صفت خود در دریای نفاقت غرق نشوی و جلوی دوربین ها و با کمال میل با مردمی که به سختی نفس میکشند دست بدهی.
می گویند زمین گرد است، شنیده ایم از هر دست بدهی از همان دست خواهی گرفت، اما نمیدانستیم تو میتوانی عامل کشتن صدها هزار نفر باشی بعدش برای همان ها الهه نجات ودرمان وشفا باشی تازه پولش را هم بگیری و در کنارش برای این کشتار مراسم خیریه بگیری و اشکی هم از جنس الماس در برابر دوربین ها بریزی.
آنگاه تو میشوی آلمان، هلند، نروژ و... درحالیکه پول هایی را که اعراب خلیج فارس به صدام داده اند از او میگیری و به دیوانه تکریتی بشکه های مرگ میفروشی به نرخ زندگی، تا این دیوانه بتواند نهایت درجه قساوت را به صحنه تصویر بکشد مردمان را به تصویر بکشد که در حال فرار جان میدهند ودر تنگی نفس خود مرگ را آرزو میکنند و از درد و رنج های بسیار، تنها راه فرارشان پناه بردن بر دامان مرگ است. تازه بیایی بیمارستان هم بسازی همان مردمان مصیبت زده را با ویزای کشورت به محضرت راه بدهی تا دوباره از آنها بابت ژست حقوق بشری که برای درمان آنها گرفته ای پول های کلان بگیری و در عین حال با انجام آزمایش ها روی این انسانهایی که به عنوان عامل انسانی آزمایشگاه طبیعی تو مورد ازمایش قرار گرفته اند با نهایت دقت بتوانی قدرت تخریب و ویرانگری سلاح هایی را که در رحم تو به دنیا آمد به اثبات برسانی.
دو: عراق تا اواخر سال 64 حدود 10 تن از انواع گازها را در ماه توليد مي كرد. كه در اواخر سال 1365 اين ظرفيت توليد به بيش از 50 تن در ماه افزايش يافت و در پايان سال 67 عراق مي توانست بيش از 70 تن گاز خردل و 6 تن از هر يك از گازهاي تابون و سارين توليد کند. توانمندي عراق در توليد گازهاي شيميايي به مشاركت و حمايت بسياري از شركت هاي آمريكايي و اروپايي و ساير كشورها صورت گرفت. پس از تجاوز عراق به كويت و افزايش تنش ميان آمريكا و عراق و تحقيقاتي كه انجام شد و گزارشي كه عراق به سازمان ملل ارسال شد برابر يك گزارش عراق از 150 شركت آلماني آمريكايي و انگليسي تجهيزات نظامي دريافت مي كرد. كه آلمان با 27 شركت خصوصي و دولتي بيشترين سهم را در برنامه اتمي عراق داشت و آمريكا با 24 شركت و انگليس با 11 شركت فعال مشاركت داشتند. روزنامه الكترونيكي القبس از قول كارشناسان و گزارش ارسالي از عراق آمار ديگري را ارائه كرده است. برابر اين گزارش 92 شركت آلماني عراق را به سلاح هاي هسته اي مجهز كردند و در راس تامين كنندگان شركت آمريكايي 23 شركت انگليسي 21 شركت فرانسوي 18 شركت اتريشي 11 شركت بلژيكي 15 شركت ايتاليايي 13 شركت سوئيسي 7 شركت اسپانيايي 3 شركت ژاپني 4 شركت هندي 5 شركت كره اي و 3 شركت چيني و تعدادي از شركت هاي آرژانتيني برزيلي مصري اردني و 40 شركت روسي و اوكرايني در ليست فروشندگان سلاح هاي شيميايي و هسته اي به عراق قرار دارند. در مورد شركت ها و كشورهايي كه عراق را در ساخت سلاح شيميايي كمك كردند راديو آمريكا با اشاره به گزارش سازمان خبرهاي دفاعي خاورميانه در پاريس به رقم دويست شركت در 21 كشور جهان اشاره مي كند و به نقل از رئيس مركز و زينتال در پاريس در مورد اين گزارش مي گويد: در گزارش از207 شركت نام برده مي شود كه 86 شركت آلماني هستند. گزارش مزبور هم چنين از 18 شركت آمريكايي كه دولت صدام از تجهيزات و فرآورده هاي آنها براي مقاصد نظامي استفاده كرده است نام مي برد.
سه: درست همان زمانی که برخی از انسان نماهای اروپایی داشتن دلارهای نفتی آغشته به خون صدام را میشمردند در روستاها و شهرهای زیادی همچون حلبچه و سردشت مرگ بر زمین و آسمان حکومت میکرد. مردمان در نهایت زجر ودرد در آرزوی مرگ به خود میپیچدند، حیات رو به نابودی بود تمامی عناصر طبیعت با هم میمردند نه آب قابل استفاده بود و نه خاک در کنار انسانها گل ها ودرختان وپرندگان که میمردند حتی کودکان هم از مرگ راه فراری نداشتن همه در کنار هم در زیر سایه مرگ خون میگریستند و تمامی کائنات نظاره گر این همه پستی و رذالت انسان هایی بودن که برای لذت قدرت حیات را به مسلخ نابودی برده بودند و در سکانسِ «از درد به خود پیچیدنِ زنان وکودکان» برای خود جشن پیروزی را تصور میکردند، که چطور با یک سلاح همه خوبی ها از بین خواهد رفت و این زمین و آسمان سالهای زیادی این خاطره را هر روز برای کودکان تازه متولد شده تکرار خواهد کرد که چه شد.
خدا میداند جنگ ها هم قواعد دارند رسوم دارند عادت دارند شهادت دارند ترکش دارند و قص علیهذا، اما هیچ جنگی و در درون هیچ صلحی نمیتواند معنای عامل اعصاب را با رسم شکل توضیح دهد یعنی در توان هیچ عکاس و نقاشی نیست که بتواند بر روی زمین و زمان نقش درد کشیدن یک کودک در کنار مادرش را ترسیم کند که روستایشان مورد حمله بمب شیمیایی قرار گرفته و مادر و کودک به جرم وجود در کنار نگاه خدا در اوج پستی آدمیان سفاک فقط نگاه هایشان کار کند ونظاره گر مرگی باشند که هر ثانیه اش تمام وجود را در آتش کشنده ترین زجر ها آب میکند و دوباره درد از نو شروع میشود. و یادگاری زنده ها کشیدن درد عامل خردل است تا تمام ثانیه ها برجریده عالم حک شود که صلح از کوچه های جنگی میگذرد که درون آن کوچه ها، شاید همین حالا هم یک گل نمیروید و کودکان با یادگارهای سال های جنگ و 30 سال پس از پذیرفتن قطعنامه 598 به دنیا میآیند.
این چه دست ساخته بشری است که هدفش و کارکردش مردم و حیات است. چیزی که کاری با جبهه و جنگ و نظامی ها ندارد. مستقیم میرود تا خانه ها را ویران کند و جانها را بسوزاند.
بمبهای شیمیایی سه نوع جامد، مایع و گاز دارند. از حالت جامد آن در ارتفاعات و در مناطق برفی استفاده میشود و اینگونه بمبها با آب شدن برف در آن حل شده و پایین میآیند و در نهایت افراد زیادی را مسموم میکنند. از انواع مایع آن برای حل کردن در آب رودخانهها و منابع استفاده میکنند. نوع گازی آن نیز از بقیه انواع آن پرکاربردتر است و در مناطق مختلف (بیشتر مکانهای وسیع و باز) استفاده میشود.
حکومت عراق در زمان صدام حسین به طرز گستردهای از سلاحهای شیمیایی برای مقابله با مخالفان و جنگ ایران استفاده کرد. از حدود سال ۱۳۵۵، رژیم عراق با جمعآوری برخی از استادان دانشگاه و صرف بودجه لازم به جمعآوری اطلاعات درباره سلاحهای شیمیایی ـ میکروبی و رادیواکتیو پرداخت و در هر سه زمینه، موفقیتهایی را به دست آورد.
صدام حسین از سال ۱۹۸۴ به بعد بطور گسترده از تابون استفاده میکرد، اما این ماده گران بود و پیدا کردن مواد لازم برای ساخت آن هم سخت بود. او بعدها بیشتر به سراغ گاز وی ایکس رفت که قدرت و دوام بیشتری داشت. او در سال ۱۹۸۸ حدود ۴ تن از این گاز را در اختیار داشت اما ماده شیمیایی که در حجم وسیعتری در دسترس او قرار داشت، گاز سارین بود صدام حسین به گاز خردل هم علاقه داشت، چرا که این گاز اثرات درازمدتی نظیر کوری، انواع سرطان، ناباروری و نقص عضوهای پیش از تولد داشت.
از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاولزا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاحها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند.جنایتکار دیوانه به خودشان هم رحم نمیکرد، دنیا مانده بود که سلاح های شیمیایی خطرناک تر است یا صدام، چون صدام درست مثل بمب های شیمیایی عمل میکرد نه زن میشناخت نه مرد نه نظامی میشناخت نه مردم کوچه بازار نه خودی میشناخت نه غریبه مثل بمبها عمل میکرد همه را نابود میکرد همه چیز را همه قوم ها و همه مذاهب را، حتی در برابر مردم کربلا و نجف که به وضعیتشان اعتراض کرده بودند هم از عامل اعصاب استفاده کرد آن هم درست وسط شهر های خود عراق و علیه مردم عراق.
انواع گلولههای شیمیایی
از زمستان سال ۱۳۵۹ عراق شروع به استفاده از گلولههای شیمیایی نمود که غالباً ترکیبات اشک آور و تهوع زا و عصبی بود و موارد آن بسیار محدود و به نظر می رسیدکه، بیشتر جنبه آزمایشی داشته باشد.
در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد. در 23 مارس 1988 خبر نگار روزنامه انگلیسی «گاردین» مشاهدات عینی خود را از شهر حلبچه این طور گزارش می کند: «سطح کوچه های خاکی و خانه های با خاک یکسان شده این شهر دور افتاده و عقب نگاه داشته شده کردستان پر از اجساد مردان و زنان و کودکان و احشام و حیوانات است که زخم خون و علائم انفجار رویشان دیده می شود. پوست اجساد به طرز عجیبی بی رنگ است، چشم ها باز و خیره و از حدقه بیرون زده، آب خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتانشان پیچ خورده است. معلوم است که درست حین کارهی روزمره مرگ مانند صاعقه بر سرشان فرویخته است برخی فقط آن قدرتوان داشته اند که خود را به آستانه در برسانند در این جا مادری است که در آخرین لحظه کودکش را به آغوش کشیده، در آنجا پیرمردی خود را میان طفل شیر خواره و آنچه که نمی دانسته چیست، سپر کرده است و...»
اما بدتر از همه سازمان ملل خواب بود تازه از خواب هم که بیدار میشد اظهار تاسف میکرد و میرفت دنبال بدبختی های خودش و این سکوت همان اجازه برای صدام بود که بیشتر آدم بکشد، حالا هنوز هم که هنوز است، گوشههای شهر شهدایی هستند که شاید ما فقط افتخار دیدنشان را روز هایی خاص مانند 22 بهمن پیدا می کنیم. به خیابان ها می آیند و همراه همیشگیشان کپسول اکسیژن است. گاهی اوقات هم صدا و سیما در بین اخبار رنگارنگ دنیای مدرن، خبر پر کشیدن آنها را اعلام میکند. خیلی از همین شهدای جانباز شیمیایی زنده، دوست دارند بروند سوریه و عراق و دوباره بجنگند، اما کپسول های اکسیژن قدرت راه رفتن ندارند دیگر توان ندارند از بس صدا ندارند.
چهار: دولت های مستکبر، چه در گذشته و چه در حال، تا هر جا که توانستند و بتوانند، همیشه خودشان را به ابزارهای تسلیحاتی مجهّز میکنند. آنجایی که لازم باشد، حرفی ندارند که دوستانشان هم تسلیحات جنایتآمیز را برای خودشان به وجود آورند! این، چیزی است که در دنیا مشهود است. همینهایی که امروز در کشور آلمان، جمهوری اسلامی را به بیاعتنایی به جان انسانها متّهم میکنند و این اتّهام بسیار ظالمانه و مغرضانه و غیر منصفانه را به ایران میزنند، همان کسانی هستند که اگر نگوییم خودشان، اما حدّاقل این است که بگوییم جلو چشمشان، شرکتهای آلمانی، رژیم بعثی را با خطرناکترین و جنایتبارترین سلاحهای شیمیایی مجهّز کردند.
جنگ، اتّفاقِ خشن و نامطلوبی است؛ اما بالاخره قاعده و قانونی باید داشته باشد. در جنگ هم جوانمردی و ناجوانمردی داریم. رژیم متجاوز بعثی، ناجوانمردانهترین روشها را علیه ملت ایران و جوانان ما به کار برد. شهر تهران و دهها شهر را بارها و بارها، برای مدّتهای طولانی با موشکهای دوربرد کوبیدند. در جبههها، سلاحهای شیمیایی به کار بردند؛ نه بک بار، نه دوبار، نه مدت یک ماه، دو ماه؛ سالهای متمادی، شاید پنج سال، شش سال، در این جبهههای ایران و عراق، سلاح شیمیایی به وسیلهی رژیم بعثی به کار رفت. این سلاحها را چه کسی به آنها داده بود؟ غیر از کشورهایی که دم از حقوق بشر میزنند؟! این سلاحها را غیر از آنها کس دیگری در اختیار رژیم بعثی گذاشته بود؟
امروز خیلی چیزها آشکار شده است. خدای متعال، پشت گردن خود غربیها - همانهایی که بعضی با ملت ایران و با جمهوری اسلامی، بسیار هم بدند و دشمنند - زد، تا به دلایلی وادار شوند اعتراف کنند و بنویسند. خودشان در کتابها و مقالاتشان نوشتند: شرکتهای آلمانی - که یقیناً بسیاری از اینها را بدون اجازهی دولت آلمان نمیفروختند - این سلاحهای شیمیایی و این مواد مرگبار را به عراقی ها فروختهاند! برای چه فروختند؟ آیا نمیدانستند که بناست اینها در میدان جنگ به کار برود؟ گاز خردل را کجا به کار میبرند؟ کسی که سلاحهای مرگبار شیمیایی را میخرد، کجا میخواهد به کار ببرد؟ آیا میخواهد ببرد در خانهی خودش استنشاق کند؟! معلوم است که میخواهد ببرد در میدان جنگ مصرف کند.
از همین رو مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: همینهایی که دولت جمهوری اسلامی را به بیمبالاتی نسبت به جان انسانها متّهم میکنند، از خدایی که به او اعتقاد ندارندد، خجالت نکشیدند و نترسیدند؛ از وجدان بشری ملاحظه نکردند و اینها را به میزان زیادی به رژیم بعثی فروختند. او هم آن سلاحهای مرگبار را در جلوِ چشم آنها، در مرزها و در میدانهای جنگ به کار برد. بعد ما بسیاری از مجروحان شیمیایی را برای معالجه به همین آلمانی فرستادیم که سلاح شیمیایی از زیر دستش خارج شده بود! اینها وجدان دارندد؟! اینها برای ارزشهای انسانی و جان انسانها احترام قائلند؟ آیا شرم نمیکنند که ادّعاهای واهی را مطرح میکنند؟! ( دوم خرداد 1376 بیانات در دیدار نیروهای حاضر در مانور طریقالقدس)