(روزنامه جام جم ـ 1396/05/23 ـ صفحه 8)
** اداره صنعت نفت و گاز و پالایش و پتروشیمی کشور با نادیده گرفتن توان، تجربه، تخصص و ظرفیتهای داخلی کشور و عدم برنامهریزی و بهرهبرداری از شرکتهای توانمند داخلی در حوزههای بالادستی، میاندستی و پاییندستی و کار نکردن برای واگذاری کارهای بالادستی به شرکتهای غربی با انتقاداتی همراه شده است، در حالی که «ما میتوانیم». ما در فازهای 1، 6، 7، 8، 12 و 19 توسط شرکت پتروپارس و فازهای 13، 15، 16، 22، 23 و 24 توسط قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) و فازهای 17، 18، 19، 20 و 21 توسط سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و شرکتهای تاسیسات دریایی و او یک (O1) وابسته به صنایع بازنشستگی وزارت نفت و... در شرایط تحریم توانستیم با این تفکر که فقط با تکیه بر غرب میتوانیم پروژه اجرا کنیم مقابله کنیم و توان داخلی را به رخ جهانیان بکشیم.
* برخی کارشناسان معتقدند واگذاری فاز 11 به توتال به دلیل نداشتن دانش فنی لازم و همچنین تامین مالی است. نظر شما در این باره چیست؟
** هزینههای واقعی انجام شده برای بخش دریا در فاز 4 و 5 که احداث سکوها و حفر 30 حلقه چاه و دو خط لوله 32 اینچ تا ساحل است رقمی معادل 633 میلیون دلار بوده و با تعدیل بسیار خوشبینانه و سخاوتمندانه تا سال 1396 قیمت واقعی انجام کار 1/33 میلیارد دلار میشود. چرا این بخش کار را به توتال با مبلغ 2/4 میلیارد دلار یعنی یک میلیارد دلار گرانتر واگذار کردهاند؟ اگر توتال همه اطلاعات بهرهبرداری 24 فاز طرف ایران را گرفت و شبیهسازی کرد و با استفاده از مدل مخزن به این نتیجه رسید که نیازی به نصب کمپرسور روی یک سکوی بزرگ یا دو کمپرسور روی دو سکوی کوچک وجود ندارد، چرا با این بهانه کار را از دست ایرانیها گرفته و گرانتر و با اختیارات و دست کاملا باز به توتال دادهاند! در قرارداد مدت بهرهبرداری از فاز 11 را برخلاف سایر فازها به جای 350 روز 290 روز توافق کردهاند و اگر توتال 350 روز تولید کرد که تجربه غالب و عملیاتی سایر فازهاست، حداقل سه میلیارد دلار پاداش اضافی به توتال میرسد. چرا؟!
در مدل مالی فاز11 که کارشناسان صنعت نفت و گاز بررسی کردهاند، در ابتدای 20 سال توتال 12 میلیارد دلار و جمهوری اسلامی ایران در فرض عدم محاسبه پاداشها و جریمههای متعددی که در قرارداد پذیرفته است، حداکثر 9/3 میلیارد دلار بابت تولید روزانه 56 میلیون مترمکعب گاز ترش از این فاز 11 در خشکی عسلویه به دست میآورد.
* چرا با این الگوی قراردادی IPC میدان گازی فرزاد الف و فرزاد ب را ـ که با عربستان مشترک است به توتال ندادند.
** من هم چراهایی دارم که باید بیان کنم. چرا بهرهبرداری در بنگستان اهواز، بیبیحکیمه و برخی میادین آغاجاری و مسجد سلیمان را به توتال ندادند؟چرا اکتشاف و تولید نفت و گاز در دریای خزر و دریای عمان را به توتال ندادند؟
پاسخ آقای مهندس زنگنه در گفتوگوی ویژه خبری این بود که آنها برای این میادین نمیآیند. چرا؟ مگر قراردادها جذاب نشده است؟ مگر مدیرعامل توتال بعد از کنفرانس داووس به خبرنگاران اعلام نکرد، ایرانیها قراردادهای جذاب و پیشنهادهای خوبی به ما دادهاند که در همه مطبوعات فرانسهزبان و تعدادی از روزنامههای انگلیسیزبان و سایتها هم انعکاس گسترده و حقارتباری داشت. به نظر میرسد، توتال به منظور فروش و به کارگیری تجهیزات بلا استفاده خود به ایران آمده و قصد دارد از ایران سود خوبی نصیب شرکت و کشور خود کند. اگر قرار بود آنها در ایران سرمایهگذاری کنند، بهتر بود در بخش ال ان جی که بعد از 15 سال تنها 55 درصد آن ساخته شده است، ورود میکرد.
* مشکل قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC چه بود؟
** در این قرارداد و ضمائم آن که حدود 700 صفحه است، چگونه مثل متن و محتوای برجام در یک جنگ مغزافزاری و نرمافزاری و حقوقی و مالی منابع نفت و گاز کشورمان را حداقل به مدت 20 سال و حداکثر تا 50 سال به یغما بردهاند؟! مشکل قرارداد IPC این است. برخلاف قانون اساسی و قوانین بالادستی و اقتصاد مقاومتی و مصالح و منافع ملی و با نادیدهانگاری تخصص، توان و تجربه نیروها و شرکتهای داخلی و باوجود تمایل جدی حداقل 25 شرکت خارجی برای کار در قالب قراردادهای بیع متقابل یا بایبک ـ که سابقه اجرای 50 میلیارد دلاری آن را داریم ـ کارهایی را که خودمان میتوانیم با قیمت بالاتر و با خلع ید از شرکت ملی نفت ایران که سومین شرکت نفت ملی جهان است، انجام دهیم، به غربیها که با پرچم توتال و با سمبل تمامیتخواهی آمدهاند، واگذار میکنیم.
* قرار است میدان یادآوران به شرکت شل واگذار شود. آیا این واگذاریها هم مانند توتال با انتقاد و مشکل همراه میشود یا به نفع کشور است؟
** این که میگویید قرار است میدان یادآوران به شرکت شل واگذار شود، بسیار مبهم و عجیب و غیرحرفهای است. پس از این که توتال و چینیها جمعا 16 سال کشورمان را در فاز 11 معطل کردهاند و این که وزیر محترم نفت چهار سال در دولت هشتم و چهار سال در دولت یازدهم کار را برای توتال نگه داشت و بدون برگزاری مناقصه یا مزایده کار را به توتال داد، مبهم است. قانون به وزیر نفت اجازه داده است، میادین مشترک را با ترک تشریفات مناقصه به شرکتهای توانمند و واجد صلاحیت و اهلیت واگذار کند. آیا شرکت پتروپارس ـ قرارگاه خاتمالانبیاء(ص)، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران IOEC و O1 یا کنسرسیومی از آنها نبایستی به یک مناقصه یا مزایده عمومی یا محدود دعوت میشدند یا بشوند. جالب است که توتال در طرف قطر، 30 درصد به صورت مشارکت در تولید شریک است و درست بعد از امضای قرارداد با دولت قطر در این شرایط برای افزایش 30 درصدی تولید کشور قطر از این میدان قرارداد میبندد و قرار است تا سال 2020 همه اطلاعات ما را بگیرد و بعد بگوید برای رساندن گاز به ساحل کمپرسور لازم است یا نه؟!
* توان داخلی را برای توسعه میادین چگونه ارزیابی میکنید؟
** توان کشور برای تولید نفت از میدان آزادگان جنوبی، یادآوران، میدان گازی پارس جنوبی و اصولا اکتشاف و تولید نفت و گاز در خشکی و میادین مشترک بسیار بالاست. بایستی به مصالح و منافع ملی توجه کنیم و به ظرفیت شرکتها در بخش دولتی، تعاونی، خصوصی یا کنسرسیومهایی از آنها که تشکیل میدهیم، بها دهیم و استفاده کنیم. اگر دولت مثل اندونزی رفتار کند و کار را به شرکتها یا کنسرسیومهای توانمند ایرانی ـ که با 700 شرکت سازنده تجهیزات صنعت نفت و گاز و پتروشیمی پشتیبانی میشوند ـ واگذار کند، حداکثر 20 درصد اقلامی را که فعلا در کشور نمیسازیم یا ساخت آن به لحاظ مقیاس اقتصادی فاقد توجیه است یا تکنولوژی آن را نداریم، میتوانیم از اروپا، ژاپن، کره، چین، روسیه و هند وارد کنیم.
* مهمترین اولویت دولت دوازدهم در حوزه نفت چیست؟
** آنچه در برنامه آقای مهندس زنگنه برای مجلس شورای اسلامی و به منظور اخذ رای اعتماد آمده است، 70 درصد مطالب، مطالبی است که در برنامه آقای دکتر میرکاظمی و مهندس رستم قاسمی بود و برنامهریزی تلفیقی و ستاد وزارت نفت چون در دولت یازدهم محقق نشده، باز آنها را نوشتهاند، اما در 30 درصد جدید مواردی وجود دارد.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2954522558396174128
ش.د9604313