(روزنامه آرمان – 1396/10/18 – شماره 3511 – صفحه 6)
* برخی معتقدند برای مدیریت فضای جامعه و عبور از شرایط فعلی جریانهای سیاسی باید گفتوگو کنند. بهنظر شما شرایط ایجاد این گفتوگوها چیست؟
** تعاملات جریانات سیاسی باید بر پایه منطق استوار باشد و جریانات سیاسی گفتوگوهایی که حافظ منافع ملی باشد را پی بگیرند، چون اساسا هر کشوری اگر بخواهد به سامان سیاسی دست پیدا کند، ضرورت دارد که نیروهای سیاسی فهمی مناسب از جریانات سیاسی داشته و در عین حال بتوانند تعارضات و تضادهایی که میانشان وجود دارد را بر طرف کنند و گفتوگو را در میان خود افزایش دهند. اولین فایده گفتوگو این است که طرفین یکدیگر را به رسمیت میشناسند. به رسمیت شناخته شدن جریانات سیاسی توسط یکدیگر باب گفتوگو، مناظره و صحبت را فراهم کرده و از تعارضات و تزاحمها جلوگیری میکند.
به همین خاطر بهنظر من اگر برای ثبات سیاسی ایران تلاش میکنیم و اگر فکر میکنیم که باید آینده ایران را بسازیم طبیعتا این جریانات سیاسی هستند که میتوانند با گفتوگو و تعامل این مهم را تحقق بخشند و کشور را در مسیر مناسبی سامان دهند. جریانات سیاسی میتوانند صرف نظر از مبارزات سیاسی و انتخاباتی که در فرایندها و زمانهای مختلف با یکدیگر دارند باب مفاهمه و گفتوگو را باز کنند. مفاهمه زمینهساز تفاهمی همگانی است؛ یعنی توافقی بین الاذهانی بین جریانهای سیاسی بهوجود میآورد که جریانات میتوانند مسیر مناسبی را برای آینده طراحی کنند. از سوی دیگر صرفنظر از اینکه چه حزب یا گروهی پیروز انتخابات و عرصههای سیاسی باشد مهم این است که جریانات سیاسی با هم به گفتوگو بپردازند، چون اساسا ماهیت گفتوگو ماهیتی عقلانی است و مسیرهای دیگر میتواند از تعقل و دیدگاههای عقلانی دور باشد. گفتوگوها تفاهم و تساهل همه در یک مسیر هستند و میتوانند کاستیهای روشهای دیگر را جبران کرده و به فرایند توسعه یافتگی کشور نیز کمک کنند.
* بهنظر شما احزاب و گروههای سیاسی در کنترل اعتراضات اجتماعی و مدنی چگونه میتوانند نقشآفرینی کنند؟
** ما قواعد و قوانینی داریم که در کشور ساری و جاری است و زمینه نظر دادن یا مشارکت فکری جریانات سیاسی را معین کرده و در عین حال در قانون اساسی و قوانین موضوعه دیگر مسیری را برای انتقاد و حتی اعتراض باز گذاشته و گفته شده که اگر قرار است جریانات سیاسی نسبت به موضوعی اعتراض داشته باشند میتوانند بدون حمل سلاح و خشونتطلبی راهپیمایی اعتراضآمیز داشته باشند. طبیعتا وقتی قانون چنین کارکردی را تعیین کرده ما باید در جهت تسهیل آن حرکت کنیم و مسیری را فراهم کنیم که فضای حاکم بر جامعه را به سمت و سوی مشارکت سیاسی گسترده و عمیق سوق دهیم و در عین حال جایگاه حقوق شهروندی و رفتارهای شهروندی و اعتراضات شهروندی را به رسمیت بشناسیم.
این مساله در قانون اساسی مصرح است، در صورتی که وزارت کشور یا سازمانهای نظارتی و انتظامی تلاش دارند محیطی را فراهم کنند که اعتراضات به تهاجم، تزاحم و خشونت کشیده نشود، ماهیت بازیگران سیاسی نیز معنا پیدا میکند. از این رو بازیگران سیاسی از سیاسی کاری دور شده و زمینه بروز دیدگاههایشان فراهم میشود. البته زمانی که شرایط و زمینه برای بیان مسالمتآمیز اعتراضات و انتقادات فراهم نشود، ممکن است روشهای دیگری بهجای آن بنشیند و این ما را از انتخابی عقلانی و رفتاری منطبق بر عقلانیت دور میکند. زمانی که زمینه ظهور و بروز دیدگاهها را فراهم نمیکنیم شرایطی پیش میآید که چندان مطلوب جامعه نیست.
طبیعی است که اگر زمینه بروز اعتراضات را فراهم نکنیم این اعتراضات در قالب خشونت یا اعتراض محلی و خیابانی بروز میکند و عدم تساهل و سعهصدر ناظران انتظامی نیز ممکن است بدین اعتراضات دامن بزند. در چنین شرایطی چون حرکت شناسنامهدار یا توسط جریان سیاسی شناسنامهدار صورت نگرفته عدهای این اعتراضات را به دشمن و عدهای دیگر به جریانات سیاسی نسبت میدهند. وقتی چنین حالتی رخ دهد این عدم تساهل و سعهصدر میتواند بیاعتمادی سیاسی و بدبینی ایجاد کند و بدبینی در مشارکت مردم تاثیر خواهد گذاشت و به خصمگرایی و تخاصمگرایی حزبی منجر میشود. پس ما اگر میخواهیم از یک رفتار سیاسی معقول کامیاب شویم و کشور را از این رفتار و تصمیمسازی بهرهمند کنیم لازم است که فرایند اعتراضات را منطقی و عقلانی کنیم و به مردم اجازه دهیم که از مسیرهای قانونی اعتراضات خود را مطرح کنند. در چنین شرایطی امکان سوءاستفاده جریانات سیاسی یا دشمن خارجی مطرح نخواهد شد.
* بهنظر شما مسدودسازی فضای مجازی تا چه حد موثر است و اساسا راه برخورد با چنین اعتراضاتی بستن فضای مجازی است؟
** در شرایط امروز کشور و رشد تکنولوژیک این محدودسازی خیلی تاثیرگذار نیست و بر پیچیدگیهای رفتاری مردم اضافه میکند و مردم را تشویق به دور زدن قانون میکند. از اینرو نظامهای سیاسی مقتدر برای اینکه بتوانند ساختار خود را حفظ کنند باید بهجای مسدودسازی به آگاهی بخشی نیروهای درون کشور روی بیاورند. آگاهی بخشی میتواند مصونیت ایجاد کند، اما مسدودسازی و محدودیت به مصونیت ختم نمیشود. اکنون شاهدیم که با اینکه شبکه اجتماعی «تلگرام» مسدود شده ابزارهایی برای شکستن این فیلترینگ بهوجود میآید و چون مسیر اطلاعیابی و اطلاعرسانی دستخوش نوعی دگرگونی شده، رسانه ملی و رسانههای دیگری که گسترده هستند نیز نمیتوانند این نیاز را بر طرف کنند. از این جهت طبیعی است که مردم از طریق تکنولوژی دیگر اقدام کنند. ضمن اینکه مسدودسازی میتواند بر اعتماد مردم تاثیر بگذارد. بهنظر من باید از این مسدود و محدودسازی دست برداشت و اجازه داد که مردم انتخاب مناسبی داشته باشند.
البته میتوان کانالها یا شبکههایی که رفتار غیرمدنی را توصیه و خشونت را ترویج میکنند را به روشهای مناسبی مسدود کرد. این مساله سبب میشود که انسجام سیاسی و همبستگی ملی میان مردم و دولت افزایش پیدا کند، اما اگر این مسدود سازی تداوم داشته باشد، مردم مجددا مسیر اطلاعیابی جدیدی را پیدا کرده و طبیعتا با رشد تکنولوژی نمیتوان همیشه مسیرهای جدید را مسدود کرد، چون مرزهای تکنولوژیک و الکترونیک تقریبا غیرقابل انسداد هستند و مانند مرزهای جغرافیایی نیستند.
ما باید تلاش کنیم که رفتارمان اخلاقی و عقلانی باشد تا حکومتی قوی باشیم نه ضعیف، چون حکومتهای ضعیف فقطدرصدد مسدود و محدود کردن مسیرها هستند. از اینرو باید ارتباط مناسبی وجود داشته باشد که رابطهای دیالکتیکی است. اگر میخواهیم جامعهای نهادمند و معتمد داشته باشیم باید کارکرد اقتدار را عقلانی کنیم تا مردم خود انتخاب کنند و گرنه برانگیختن اشتیاق مردم برای دستیابی به اطلاعاتی که رشکورزی را در آنها تقویت میکند مناسب نیست.
* برخی مطرح میکنند که رسانه ملی در نقش اپوزیسیون دولت عمل میکند و عملکردش موجب بیاعتمادی و نارضایتی شده است. این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
** شوربختانه باید گفت رفتار صداوسیما تازگی ندارد و از سالیان گذشته چنین بوده است. صداوسیما نباید در اختیار یک جریان سیاسی باشد و چنین وضعیتی برای رسانهای که عنوان ملی را در اختیار دارد، درست نیست. چون این مساله دلبستگی و وابستگی مردم را به این رسانه کاهش میدهد. اگر میخواهیم شکاف کمتر شود، باید فضای ارتباطی بین مردم، جریانات سیاسی و صداوسیما افزایش یابد و جلو عمیقتر شدن شکاف احتمالی گرفته شود. بههر حال رسانه ملی متعلق به همه مردم است و اگر واقعا خواستار توسعه با ثبات سیاسی در کشور هستیم باید فعالیت احزاب، تلاش، تصمیمگیری و تصمیمسازی همه آنها در ذهن و فکر مردم جایگزین شود. نمیتوان به تبلیغ جریانی تندرو و پراکنده پرداخت و از جریانات موثر دیگر دوری کرد.
مردم این دیدگاه و نوع نگرش را فهم میکنند و طبیعی است وقتی میان آنچه عمل میشود با آنچه به عنوان حقیقت ساری و جاری است تفاوت میبینند، اعتمادشان کم شود. برداشت عمومی جامعه این است که دیدگاههای صداوسیما با اکثریت فکری جامعه باید هماهنگ باشد. ناهماهنگی از نظر اجتماعی و فرهنگی مناسب نیست و پیکاری بیثمر بین یک جریان سیاسی با قاطبه مردم است. من امیدوارم صداوسیما از این مشی که موجب بروز برخی شائبهها میشود دوری کرده، رابطه خود با دولت و مردم را اصلاح کرده و بیشتر از قبل رسانهای آگاهیبخش برای همه مردم باشد.
* بسیاری میپرسند چرا با اینکه برخی نهادها در مخالفت با دولت عمل میکنند، اما بازهم دولت در بودجه سهمی به آنها تخصیص میدهد؟ ارزیابی شما در اینباره چیست؟
** در نظر گرفتن بودجه برای نهادها بحث دیگری است. بههر حال در دولت وظیفهای به عهده برخی از این نهادها و رسانهها گذاشته شده و بودجه آنها باید تامین گردد. اما اینکه رفتار رسانه ملی منطبق یا هماهنگ با سیاستهای دولت مستقر نیست، باید ریاست محترم جمهور با مسئولان صداوسیما صحبت کند و چنانچه آنها گوش شنوایی برای این کار نداشته باشند با مقام معظم رهبری صحبت کنند. طبیعی است که انسداد گفتوگویی در این میان وجود ندارد. بهنظر من رئیسجمهور میتواند با مقام معظم رهبری در این ارتباط صحبت کند.
از اینرو مقام معظم رهبری نیز حتما تذکرات لازم را به رسانه ملی خواهند داد، اما بهنظر من در نظر گرفتن بودجه ارتباط چندانی به رفتار صداوسیما در قبال دولت ندارد. البته دولت میتواند نهادهایی که عملکرد مثبت دولت را منتقل میکنند یا گسترش میدهند، مورد توجه قرار دهد و برای خود دستگاههای خبر رسانی و اطلاعرسانی داشته باشد که این دستگاهها به تحرک اجتماعی و نوسازی فکری جامعه نیز کمک کنند.
* با وجود تحلیلهای متفاوت نسبت به ناآرامیهای اخیر بسیاری همچنان معتقدند ریشه این اعتراضات در مسائل اقتصادی و معیشتی مردم است، نظر شما چیست؟
** باید مقداری هوشمند باشیم چون اساس و بنیاد این اعتراضات گرفتاریهای معیشتی و اقتصادی نبوده است. گرچه مشکلاتی در جامعه وجود دارد، اما اقتصاددانان و بانک جهانی شرایط اقتصادی کشور را مثبت ارزیابی میکنند. بهنظرم جریاناتی که با دولت آقای روحانی دچار مشکل هستند علاقهمند بودند که دولت را دچار چالش کنند و از طرفی برخی از جریانات سیاسی که بعضی از مسئولان سابق در آن هستند نیز میخواستند کنجکاوی و تعارض خود را با بخشهایی نشان دهند. در نتیجه اگر سیستم اطلاعاتی کشور هوشیار باشد بهراحتی میتواند بنیانهای این تحرکات را کشف کند. البته باید توجه داشت که این برخورد نهادهای امنیتی با تعارضهای اجتماعی نبود که آنها را به عقب نشینی وادار کرد بلکه عدم همراهی مردم موجب شد تا این اعتراضات به جایی نرسد.
همانطور که مشاهده شد طبقه متوسط، جریانات سیاسی تاثیرگذار و قاطبه مردم با این اعتراضات همراهی نکردند و زمانی که فهمیدند ریشه اصلی به برخی از جریانات سیاسی باز میگردد آن را محکوم کردند. البته عدهای از جوانانی که نسبت به شرایط اقتصادی شور و اشتیاق داشتند شروعکننده این حرکت نبودند بلکه در مسیر این حرکت قرار گرفتند و طبیعی است که در این موقعیت نهادهای نظامی و انتظامی به وظیفه خود عمل کردند.
* اخیرا آقای عارف اعلام کردند که تا آخر پیگیر مسائل دانشجویان دستگیر شده خواهند بود. بهنظر شما دولت که در مقاطع مختلف بخصوص در زمان انتخابات از حمایت دانشجویان برخوردار بوده، نباید در این راستا و در فصل امتحانات چارهای بیندیشد؟
** بهنظر من هرکس باید وظیفه خود را انجام دهد، خصوصا در ارتباط با دانشجویان و جوانان مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند که ما باید با جوانان و دانشجویان با تساهل و تسامح برخورد کنیم. بر اساس همین فرمایش و مشی ایشان نیز انتظار میرود قوای انتظامی و قضائی نیز بر همین روال پیش بروند تا در نسل جوان و دانشجویان آزردگی بهوجود نیاید.
* با توجه به اینکه اکنون یک سال از درگذشت آیتا... هاشمی میگذرد و با لحاظ شرایط کشور در حوزههای مختلف، بسیاری معتقدند که اگر ایشان در قید حیات بودند با توجه به درایت و خردورزی آیتا... کشور به سمت وسوی بهتری میرفت. ارزیابی شما چیست؟
** من خیلی شخصیتپروری و قهرمانسازی را قبول ندارم که اگر شخصیتی دیگر نبود جامعه نمیتواند به مسیر خود ادامه دهد، اما در عین حال شخصیت بیبدیل و بینظیر حضرت آیتا... هاشمی رفسنجانی بهدلیل ژرفاندیشی، عمقنگری و آیندهپژوهی که داشت همیشه سعی میکرد چراغ راهی برای همه دولتمردان، سیاستورزان، جریانات سیاسی و مردم باشد. عدم حضور ایشان این خلأ را بهوجود آورده که ما در دستیابی به این روش، مشی و منش مقداری دچار عقبماندگی شویم. از اینرو طبیعی است که اگر به سلوک، روش، رفتار، گفتار و تفکر ایشان توجه کنیم شاید بتوانیم در همان مسیر حرکت کنیم. البته عدم حضور شخصیتهای بزرگی چون آیتا... هاشمی، شهید بهشتی و سایر شهدا که مقوم جریان فکری اصلاحگری در کشور بودند خسران و ضایعهای جبرانناپذیر است.
* بهنظر شما با توجه به شخصیت والای آیتا... هاشمی در حوزه فکری و اجرایی نباید مسئولان روشهای مدیریتی ایشان را برای پیشبرد هرچه بهتر کشور پی بگیرند؟
** بههر حال هر مسئول خردورزی اگر این مسیر را انتخاب کند عقلانیت به خرج داده و در مسیر مناسبی قرار گرفته اما طبیعی است که هر کسی اختیار تصمیمگیری خود را دارد. من آرزو میکنم که همه مسئولان راهها و کردارهای خوب گذشتگان از جمله ایشان را مورد نظر قرار دهند و از آن شیوه و مشی استفاده کنند که طبیعتا به نقاط خوبی خواهند رسید. یکی از ویژگیهای آیتا... هاشمی این بود که برای انقلاب و نظام بسیار ارزش قائل بود و حاضر نبود که این مجموعه دچار آسیب شود و حتی اگر نقد، انتقاد و یا نارضایتی داشت سعی میکرد این عنصر و نقطه خیمهگاه انقلاب اسلامی دچار آسیب نشود و حفظ نظام را از اهم واجبات و بزرگترین کار میدانست.
به همین دلیل پیوند خود را نگسست و تلاش کرد بهرغم برخی موضوعات بر خود ایشان و خانوادهشان، آنها آن را اصل قرار نداد و حفظ نظام و یکپارچگی نیروهای انقلاب را لحاظ کرد. من بارها شاهد بودم که ایشان از خود میگذشتند و دیگران را به تبعیت از ساختار اصلی حاکمیت و مقام معظم رهبری هدایت میکردند. ایشان تلاش داشتند نظرات یا انتقادات خود را با روشی مصلحانه منتقل کنند و اجازه ندهند که جامعه دچار تناقض و عدم یکپارچگی شود. من معتقدم اکنون جای آیتا... هاشمی خالی است و کسی نیست که در این شرایط نقش ایشان را ایفا کند و بتواند این جایگاه خاص را بهدست آورده و پیونددهنده بخشهای مختلف باشد.
* اخیرا حجتالاسلام مهاجری اظهار داشتهاند که برخی مخالفان آیتا... هاشمی از خاطرات ایشان میترسند. بهنظر شما چرا برخی جریانات از بازخوانی و مرور این خاطرات نگرانی دارند؟
** آیتا... هاشمی گنجینه اسرار انقلاب اسلامی بود، هیچکس بهاندازه آقای هاشمی به امام و اندیشههایش و شاید هیچکس بهاندازه ایشان بهاندیشههای مقام معظم رهبری نزدیک نبود. بهخاطر همین جریانات سیاسی که با امام(ره) زاویه داشتند در دوران حیات آیتا... سعی کردند خود را حامی نظام و انقلاب قرار دهند. آنها میدانند که خاطرات آیتا... هاشمی بیشترین قرابت و نزدیکی را با امام داشت و اگر مردم بفهمند که این افراد چه جایگاهی داشتند و سرشت و زوایای پنهان زندگی و رفتار سیاسی آنها را بفهمند، از آنها رویگردان خواهند شد. از اینرو طبیعی است که این جریانات از خاطرات و نوشتههای آیتا... هاشمی متضرر شوند. مشخص است که چرا از گسترش دیدگاه مرحوم آیتا... هاشمی نگران هستند و یا از انتشار گفتهها و اندیشهها و خاطرات ایشان بیم دارند.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/209534
ش.د9604499