(روزنامه وطنامروز - 1396/07/18 - شماره 2277 - صفحه 2)
گروه سیاسی: عبدالرسول دریاصفهانی از اعضای فنی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران جاسوس بود. بر اساس اظهارات حجتالاسلام محسنیاژهای، دریاصفهانی با 2 سرویس اطلاعاتی غربی ارتباط داشت. اژهای در اینباره گفت: آقای عبدالرسول دریاصفهانی، فرزند حسین دارای تابعیت دوگانه در کانادا و ایران است. وی افزود: این فرد متهم به جاسوسی بوده و با 2 سرویس هم مرتبط بوده است که حکم ٥ سال حبس وی تایید شده و قطعی است و از این جهت باید حکم ٥ سال حبس را تحمل کند. اژهای گفت: ایشان یک پرونده فساد مالی هم دارد که هنوز کیفرخواست صادر نشده است.
به گزارش «وطن امروز»، جرم جاسوسی دریاصفهانی اثبات شده است. او با 2 سرویس اطلاعاتی (انگلیس و کانادا) ارتباط داشته است. بر اساس ماده 501 قانون مجازات اسلامی «هر کس نقشهها یا اسرار یا اسناد یا تصمیمات راجع به سیاست داخلی یا خارجی کشور را عالما و عامدا در اختیار افرادی که صلاحیت دسترسی به آنها را ندارند قرار دهد یا از مفاد آن مطلع نماید، به نحوی که متضمن نوعی جاسوسی باشد؛ نظر به کیفیات و مراتب جرم به یک تا 10 سال حبس محکوم میشود». برخی شنیدههای «وطن امروز» از آن حکایت دارد که حکم اولیه برای دریاصفهانی 10 سال حبس قطعی بوده است که با فشارهای زیادی که بر دستگاه قضایی وارد شده، در نهایت حکم 5 سال حبس قطعی برای وی صادر شده است.
اما دریاصفهانی که بود و چگونه وارد تیم مذاکرهکننده هستهای ایران شد. درباره عبدالرسول دریاصفهانی مطالب، اتهامات و ادعاهای زیادی مطرح شده است. با این حال آنچه درباره وی به صورت قطعی میتوان گفت این است که دریاصفهانی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد حسابداری از دانشگاه نفت است. عمده تخصص او نیز در حوزه حسابداری است. او عضو انجمن حسابداران خبره انگلستان و ولز (ICAEW) و عضو انجمن حسابداران خبره اونتاریو در کانادا (CICA) است. درباره فعالیتهای او قبل از انقلاب نیز مطالب زیادی مطرح است اما پس از انقلاب، غیر از حوزه بانکی و مالی، همکاریهای دریاصفهانی با وزارت دفاع در خصوص دعاوی بینالمللی چشمگیر بوده است. دریاصفهانی به مدت یک دهه عضو شورای داوری ایران در لاهه در حوزه دعاوی مربوط به ایران و آمریکا بوده است. او همچنین یک دهه وکیل حقوقی وزارت دفاع کشورمان در پرونده خریدهای تسلیحاتی ایران از آمریکا بود.
البته حسینعلی حاجیدلیگانی، نماینده مردم شاهینشهر در مجلس شورای اسلامی در اینباره گفته است در پروندههای حقوقی ای که دریاصفهانی وکالت وزارت دفاع را بر عهده داشته، ایران همواره بازنده پروندهها بوده است!
اما ارتباط دریاصفهانی با حوزه بانکی و فعالیت او در این حوزه طی سالهای اخیر برجسته شده است. در حالی که تا قبل از دولت یازدهم، نام و نشان برجستهای از دریاصفهانی در حوزه بانکی و مالی دیده نمیشد اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، یکباره فعالیتهای دریاصفهانی در سطح اول مدیریت بانک و بیمه آغاز شد. دریاصفهانی در دولت یازدهم به عنوان مشاور رئیس کل بانک مرکزی منصوب شد. همزمان عضو هیات مدیره بانک سامان شد. او به حوزه بیمه نیز ورود کرد و عضو هیات مدیره بیمه آسیا نیز شد! رشد سریع و البته عجیب دریاصفهانی در مشاغل بانکی و مالی البته به این موارد ختم نشد. در اینباره ارتباط دریاصفهانی با ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی قابل تامل است. آنچه در ظاهر و با توجه به گزارههای مشهود میتوان گفت این است که همکاری سیف و دریاصفهانی در بانک مرکزی باعث باز شدن در مذاکرات هستهای روی دریاصفهانی شد.
دریاصفهانی درباره نحوه ورودش به تیم مذاکرهکننده هستهای میگوید: ورود من به مذاکرات 2 مقطع دارد؛ بار اول در حدود یک سال و اندی پیش کمیتهای در نهاد ریاستجمهوری به سرپرستی آقای دکتر نهاوندیان تشکیل شد که هدف آن انتقال تجارب متخصصان مختلف و مشورت به دولت درباره این پرونده بود. از من نیز برای حضور در این جلسات دعوت به عمل آمد. متاسفانه در آن مقطع به دلیل سفرهای کاری متعددی که داشتم جلسات کمی را توانستم حاضر شوم. بعد از این جلسات تصمیم بر این شد که علاوه بر کسانی که دارای تخصص و تجربه در زمینه مسائل سیاسی و دیپلماسی هستند، از متخصصان امور بانکی و مالی هم استفاده شود. جناب آقای دکتر سیف هم از من خواستند در این حوزه به مذاکرهکنندگان کشورمان کمک شود؛ من هم با کمال میل پذیرفتم.
ولیالله سیف نیز درباره معرفی دریاصفهانی به تیم مذاکرهکننده هستهای گفت: بنده آقای دریاصفهانی را فردی صالح میدانم.
وقتی جاسوس کلیددار شد!
رشد سریع و عجیب دریاصفهانی در دولت یازدهم پای او را به مهمترین پرونده سیاسی و حقوقی ایران طی چند دهه اخیر باز کرد! دریاصفهانی به عنوان مسؤول امور بانکی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران وارد مذاکرات تخصصی ایران و 1+5 شد! یکی از مهمترین اهداف ایران از مذاکرات هستهای، برداشته شدن محدودیتهای بانکی و بازگشت فرآیند معاملات با دلار به روال سابق بود. پس از قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه ایران محدودیتهای بانکی علیه ایران بشدت افزایش یافت. کاهش ارزش ریال در مقابل دلار باعث ایجاد نابسامانیهای فراوان شد. حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، با تمرکز بر این حوزه و دادن وعدههایی درباره رفع محدودیتهای دلار توانست اعتماد مشروط مردم را از آن خود کند. حالا نوبت عمل بود و او در ازای تعطیلی بخش بسیار زیادی از برنامه هستهای ایران، دنبال رفع محدودیتهای بانکی در توافق هستهای بود. دریاصفهانی نیز مسؤول دادن مشاورههای حقوقی در حوزه بانکی در برجام بود. او در دور آخر مذاکرات هستهای به همراه محمد جواد ظریف و سایر تیم مذاکرهکننده هستهای حضور داشت. دریاصفهانی در این باره میگوید: «در دور آخر [مذاکرات هستهای] من در خدمت دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه و دوستان دیگر بودم و در بخش مالی- بانکی کمک میکردم».
حمید بعیدینژاد نیز این موضوع یعنی مسؤولیت دریاصفهانی در حوزه بانکی و مالی مذاکرات هستهای را تایید کرده است. بعیدینژاد در این باره گفته است: «آقای دری به عنوان نماینده یکی از نهادهای مسؤول بانکی و مالی و به اتکای چند دهه حضور در مناصب مختلف حقوقی و اجرایی در حوزههای مختلف در مرحله آخر مذاکرات، مشورتهای فنی و تخصصی بانکی و مالی لازم را به تیم مذاکرات هستهای کشورمان ارائه میکرد. وی با نظر مستقیم نهاد ذیربط بانکی و مالی کشورمان برای ارائه اینگونه مشورتها در مذاکرات تخصصی شرکت داشت».
بر این اساس دریاصفهانی مسؤول بخش بانکی و مالی برجام بوده است. یعنی آن بخش از برجام که مربوط به تعهدات طرف مقابل در حوزه بانکی و مالی است با مشورتها و اعمال نظرات دریاصفهانی نگارش شده است!
آقای تقریبا هیچ!
برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و 1+5 در تاریخ 23 تیرماه 94 امضا شد. ایران از اواخر شهریورماه تعهدات خود در برجام را به صورت یکجانبه آغاز کرد. پس از تایید اجرای این تعهدات توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، 27 دیماه 94 روند اجرای تعهدات 1+5 در برجام آغاز شد اما از همان ابتدا سنگاندازی آمریکا در حوزه بانکی و مالی رخ داد. وزارت خزانهداری دولت اوباما از همان ابتدای اجرای برجام برنامه مدونی را برای ایجاد مانع در مسیر ازسرگیری همکاری بانکها و موسسات مالی با ایران به اجرا گذاشت. جک لو، وزیر خزانهداری دولت اوباما نمایندگانی را به سراسر دنیا فرستاد تا به بانکها و موسسات مالی هشدار دهد همکاریهای خود با ایران را به حالت عادی باز نگردانند. همین باعث شد در همان ماههای اولیه اجرای برجام توسط 1+5 گشایشهای مورد انتظار ایران در حوزه بانکی محقق نشود و ولیالله سیف آن جمله معروف را درباره عایدی ایران از برجام بگوید.
3 ماه پس از اجرای برجام توسط 1+5، ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی ایران که به نیویورک رفته بود به خبرگزاری بلومبرگ گفت: توافق هستهای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تاکنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی ای برای تهران در بر نداشته است. ایران 3 ماه بعد از اجرایی شدن برجام، توان دستیابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبطشدهاش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورتحسابهایش در مبادلات خارجی دنبال راهی برای استفاده از دلار است. رئیس بانک مرکزی ایران اضافه کرد: با آنکه قرار است سپردههای ایران در بانکهای خارج از کشور قابل دسترس باشد، بانکهای اروپایی کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین این کشور هستند.
سفر روحانی به مقر عمومی سازمان ملل در مهرماه 95 هم نتوانست دولت اوباما را راضی کند تعهدات بانکیاش را در موضوع برجام اجرا کند. نمایندگان بانکهای بزرگ انگلیسی نیز همان سال پس از دیدار با جان کری صراحتا اعلام کردند از وزیر خارجه آمریکا خواستند به آنها تضمین بدهد که در صورت ازسرگیری همکاری با ایران، آنها مشمول مجازات نخواهند شد اما جان کری از دادن این تضمینها امتناع کرد.
دستپخت دریاصفهانی و ظریف
حالا نزدیک به 2 سال پس از گذشت اجرای برجام هنوز هم آنچه ایران در حوزه بانکی و مالی از برجام میخواست محقق نشده است. همچنان بخش عمدهای از طلبهای ایران و پول فروش نفت از طریق واسطهها دریافت میشود و در این مسیر میلیاردها دلار سرمایه مردم ایران هدر میرود.
اما نکته قابل تامل ماجرا این است که مقامات دولت آمریکا بارها اعلام کردهاند این اقدام آنها در مانعتراشی بر سر همکاری بانکهای بزرگ دنیا با ایران، مغایر برجام نیست. جالب توجهتر اینکه در ایران نیز عباس عراقچی، مسؤول کمیته پیگیری اجرای برجام با وجود اذعان به کارشکنی آمریکاییها در ممانعت از همکاری بانکی با ایران، این رفتار را ناقض برجام ندانسته است. به عبارتی در پسابرجام تحریمهای بانکی ایران آنگونه که باید برداشته نشد اما هم طرف آمریکایی و هم طرف ایرانی بارها اعلام کردهاند که این موضوع برجام را نقض نکرده است. یعنی اینکه بر اساس این اظهارات، انشای برجام به گونهای بوده است که با وجود کارشکنیهای آمریکا اما متن برجام نقض نشده است! پس از توافق هستهای، همکاری ایران با شبکه بانکی دنیا فقط از طریق ارتباط با چند بانک درجه دوم صورت گرفته است. اکنون 2 سال پس از اجرای برجام اتصال ایران به شبکه بانکی جهانی وضعیت بسیار نامطلوبی دارد. این روند طی 2 سال اخیر ادامه داشته است.
مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران اردیبهشتماه سال 95 یعنی یک ماه پس از اعتراف ولیالله سیف، گفت: متاسفانه با رفع تحریمها مشکلات بانکی نهتنها با هند بلکه با سایر کشورها نیز همچنان پابرجاست و هنوز به طور کامل حل نشده است. از سال 1395 تاکنون نیز مشکلات بانکی رفع نشده است. اسدالله عسگراولادی، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین نیز مردادماه امسال با بیان اینکه مشکلات بانکی، سرمایهگذاری و ارتباطات همچنان پابرجاست، افزود: ما خریدار اجناس آنها هستیم اما چگونه پول را بدهیم؟
سیدحمید حسینی، سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای نفت، گاز و پتروشیمی 5 مهرماه 1396 در گفتوگو با مهر گفت: هیچ کشوری تاکنون نتوانسته است برای ایران السی باز کند تا از طریق آن بتوانیم نقل و انتقالات مالی داشته باشیم. از سوی دیگر فشارهای آمریکا بر هالکبانک ترکیه و وارد کردن اتهام به برخی مقامات بلندپایه این کشور به بهانه دور زدن تحریمها و کمک به ایران، موجب شد بانکهای این کشور نیز با احتیاط با بانکهای ایرانی همکاری کنند. به این ترتیب انتقال درآمدهای صادراتی فرآوردههای پتروشیمی در حال حاضر یا به صورت تهاتر یا در قالب ترانسفر ( انتقال نقدی) پول انجام میشود.
مجتبی خسروتاج، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز 7 مهرماه امسال گفت: مشکلات بانکی در پسابرجام برطرف نشده است. خسروتاج افزود: توقع صادرکنندگان این است که با توافق برجام در بخش بانکی سرعت تنظیم ارتباطات بانکی بیشتر باشد و آنها از این مساله گلایه دارند. صادرکنندگان میگویند چرا باید کمافیسابق با ریسک جابهجایی پول روبهرو باشیم؟ چرا باید با هزینه اضافه برای جابهجایی پول روبهرو باشیم؟ در زمان تحریم این کار را انجام میدادند و میپذیرفتند که شرایط، شرایط تحریم است. خسروتاج تاکید کرد: در شرایط امروز که میگوییم توافق برجام صورت گرفته چرا نتوانستهایم در این بخش-جابهجایی پول و ارتباطات بانکی- کاری انجام دهیم؟
برجام و حفرهها
غیر از نقش دریاصفهانی در وضعیت فعلی، عوامل دیگری هم در وضعیت فعلی برجام اثرگذار است. سوالات و شائبههایی هم در این باره مطرح است که به نظر میرسد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور باید به آنها بپردازند.
غیر از نقش دریاصفهانی در این وضعیت و بررسی مشاورههای او در زمان انشای برجام، باید به بیتدبیری تیم مذاکرهکننده هستهای نیز اشاره کرد. بخش عمدهای از آنچه این روزها بر سر برجام آمده نتیجه اعتماد عجیب و قابل تامل تیم مذاکرهکننده و شخص وزیر امور خارجه نسبت به طرف آمریکایی بوده است. چرا تضمینهای لازم درباره برجام و رفتار دولتهای آمریکا در قبال این توافق بینالمللی گرفته نشد؟ آیا تیم مذاکرهکننده ایرانی با این تصور که هیلاری کلینتون، رئیسجمهور آینده آمریکا خواهد بود؛ نسبت به گرفتن تضمینهای محکم حقوقی از آمریکاییها برای پایبند بودن دولت بعدی آمریکا اهمال کرد؟ آنچه این روزها ترامپ علیه برجام انجام میدهد نتیجه سهلانگاری تیم مذاکرهکننده هستهای در گرفتن تضمینهای حقوقی در برجام برای پایبند ماندن دولتهای آمریکا به این توافق است.
نکته دوم شائبههای مطرح درباره حمید بعیدینژاد است. بعیدینژاد، رئیس تیم کارشناسی هیات مذاکرهکننده ایرانی با 1+5 بود. آنچه دریاصفهانی درباره برجام انجام داده است؛ زیر نظر و مدیریت حمید بعیدینژاد بوده است. نکته مهم درباره بعیدینژاد این است که او حمایتهای عجیبی از دریاصفهانی انجام داده است. او چندی پس از دستگیری دریاصفهانی و طرح اتهام جاسوسی او از سوی دادستان تهران، مطالبی منتشر و از او دفاع کرد. او حتی در اظهارنظری عجیب منکر تابعیت مضاعف دریاصفهانی شده بود. این در حالی است که پس از انتشار حکم دریاصفهانی، وزارت خارجه کانادا به دلیل اینکه دریاصفهانی تابعیت این کشور را داشته، به این موضوع واکنش نشان داد. سخنگوی قوه قضائیه نیز روز یکشنبه تصریح کرد این جاسوس، تابعیت دوگانه داشته است!
اینکه دریاصفهانی تحت مدیریت بعیدینژاد چه کرده و اینکه حمید بعیدینژاد چه نقشی در اعمال مشاورههای دریاصفهانی داشته باید بررسی شود. ارتباط دریاصفهانی با سرویس اطلاعاتی انگلیس و حضور حمید بعیدینژاد به عنوان سفیر ایران در لندن موضوعی است که در ادامه ماجرای جاسوسی دریاصفهانی میتواند مورد توجه دستگاههای امنیتی قرار گیرد.
و نکته مهمتر درباره مدیریت آقای ظریف است. ظریف هم در بعد حقوقی، هم در بعد سیاسی و هم در بعد فنی مذاکرات هستهای و برجام خطاهای راهبردی انجام داده است. بیاطلاعی یا خوشبینی مفرط به آمریکاییها باعث شد تضمینهای لازم برای لازمالاجرا کردن برجام برای دولتهای آمریکا گرفته نشود تا اکنون ترامپ اینگونه بیمحابا با توافق هستهای رفتار کند. محقق نشدن خواستههای ایران در متن توافق و حالا گرفتن جاسوس در تیم مذاکرهکننده نیز به سیاهه اشتباهات آقای ظریف در توافق هستهای اضافه شده است. ظریف در تنها پرونده کاری خود در وزارت امور خارجه اشتباهات غیرقابل جبرانی مرتکب شده است؛ اشتباهاتی که هر کدام آنها در هر جای دنیا رخ میداد، حداقل استعفای وزیر مسؤول را در پی داشت.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2277/2/182665/0
ش.د9604622