(روزنامه جوان ـ 1396/10/25 ـ شماره 5286 ـ صفحه 5)
دولت و دستگاه ديپلماسي كشور يك هدف را قبل، حين و پس از توافق هستهاي مورد توجه قرار دادهاند و آن «دستاوردسازي از برجام» است. امريكاييها نه تنها تحريمهاي گستردهاي را عليه جمهوري اسلامي ايران وضع كردهاند (كه نقض برجام است) بلكه هيچ كدام از تعهدات خود مندرج در متن برجام را نيز اجرا نكردهاند و طرف ايراني نيز تاكنون (بعد از گذشت 28ماه از روز امضاي برجام) نتوانسته امريكاييها را ملزم به عدم نقض برجام و اجراي تعهدات کند. در چنين موقعيتي كه امريكا هر چه خواسته بر سر برجام آورده، جرياني در داخل همچنان اصرار دارد كه برجام را به عنوان يك الگوی موفق داخلي و بينالمللي بزک کرده و تنها مسير كاهش مناقشات ميان ايران و غرب معرفي كند!
به راستي اگر برجام الگوي موفقي است و توانسته مناقشات ميان ايران با غرب را كاهش دهد چرا دشمنيهاي امريكا - اروپا بعد از امضا و اجراي برجام نه تنها كاهش نيافته بلكه وسعتي به اندازه تمام تاريخ روابط ايران با غرب در طول تاريخ گرفته است. اگر برجام مدل گشايشگري است چرا مانع از وضع و اعمال تحريمهاي فراگير مجدد عليه جمهوري اسلامي ايران به بهانههاي جديد (با عناوين متفاوت) نشده و تهديدات نظامي عليه كشورمان را افزايش داده است.
زماني ميتوان برجام را الگوي موفقي حداقل براي عرصه داخلي و كشور داري معرفي كرد كه توانسته باشد حداقل يك پنجم از تحريمهاي معلق شده را اجرايي و دستاورد تقريباً هيچ را براي كشور به ارمغان نياورده باشد.
تلاشهاي گسترده براي دستاوردسازي از برجام
در تمام ماههاي اخير تلاش شده تا جامعه ايراني برخلاف واقعيتهاي اقتصادي- اجتماعي كه دائماً به صورت روزمره با آن گلاويز است به اين باور برسد كه دستاوردهاي برجام غير قابل انكار و حتي مادامالعمر است! در يكي از آخرين تلاشها براي وارونه نمايي آثار توافق هستهاي روز گذشته نيز عنوان شد: «برجام يك آثار دائمي دارد كه تا قيامت باقي خواهد ماند و هيچوقت از بين نميرود»؛ اين عبارت در حالي عنوان ميشود كه دونالد ترامپ شب پيش از آن 14فرد حقيقي و حقوقي جديد را به ليست تحريمها اضافه كرد؛ تحريم هايي كه به گفته محمد جوادظريف نقض برجام ميباشد.
پيش از اين نيز تلاشهاي گستردهاي براي دستاوردسازي از برجام صورت گرفته و جرياني در داخل كشور بارها تلاش كرده تا برجام را بزك كرده و آن را حاوي دستاوردهاي فراوان براي كشور به تصوير بكشد، عبارتهایی مانند: « از بين بردن مباني تحريم و نه خود تحريم»، «كوتاه مدت كردن تحريم نظامي دائمي در فصل هفتم شوراي امنيت و نه برداشتن كامل آن»، «مسابقه گذاشتن كشورها براي تعامل با ايران بدون آنكه سرمايهگذاريهاي عملياتي شده باشد»، « لغو 12 تا 17 قطعنامه شورا و آژانس در يك روز بدون اشاره به تجميع آن در قطعنامه2231»، «وارد كردن سموم استاندارد براي محصولات كشاورزي بدون ارائه آمار و سند رسمي» و «مهمترين اثر برجام اين بود كه سايه شوم تهديد از بالاي سر ما رفع شد» تنها بخشي از ادعاهاي مسئولان اجرايي كشور براي وارونه نمايي آثار توافق هستهاي است كه طي ماههاي گذشته بارها آنها را تكرار كردهاند تا برجام را به عنوان يك افتخار ملي به افكار عمومي بقبولانند.
دستاوردسازي تنها راهكار براي مديريت كشور!
قبل از امضاي برجام جريان خوش بين به غرب با اتخاذ تاكتیكهايی مانند «گره زدن مشكلات داخلي به مذاكره با غرب و قبولاندن اين باور به بخشهايي از جامعه كه راه علاج كشور مذاكره با امريكاست» و«ايجاد توقع در مردم نسبت به توافق هستهاي و تحميل خواسته خود از اين طريق» نهايتاً توانست جمهوري اسلامي ايران را به پذيرش توافق هستهاي ملزم كند. از روز امضاي برجام تا روي كارآمدن دونالد ترامپ در كاخ سفيد احساس شد كه طيف غربگراي داخلي به باوري منطبق بر واقعيت درباره آثار برجام رسيده تا جايي كه «ذوقزدگي از توافق و انتقال اين ذوق به جامعه»، «فشار ايميلي و پنهاني به طرف امريكايي جهت انجام تعهدات» و «توجيه رفتارهاي امريكاييها در نقض برجام» جاي خود را به گلايههاي شفاهي و درخواست براي برگزاري جلسه كميسيون مشترك ميان ايران و 1+5 داد اما در همين هنگامه نيز آنچه بيش از هر مسئله ديگري مورد توجه قرارگرفت اين مسئله بود كه دولت برجام را يك سند فوق العاده و آثار مطمئن براي كشور عنوان ميكند كمااينكه نقطه مشترك موضعگيري دولتمردان در ويژگيهايی مانند:
- بينظير و باكيفيت خواندن متن برجام از نظر حقوقي، سياسي و فني و در جهت منافع جمهوري اسلامي ايران
- تحريف متن برجام و تلقين اين نكته كه تمام حقوق هستهاي كشور از جمله حق غنيسازي ايران به رسميت شناخته شده است.
- اميد كاذب دادن به مردم
- دستاوردسازي بعد از روز اجراي برجام نظير گشايش هزار السي و برداشته شدن تمام تحريمهاي بانكي، مالي، پتروشيمي، كشتيراني و اصرار به پذيرش آنها توسط مردم، خلاصه ميشد.
هدف از وارونهنمايي آثار برجام چيست؟
در پاسخ به اين ادعا كه آثار برجام مادام العمر است بايد اين پرسش را مطرح كرد كه برجام كداميك از شعارهاي دولت مبني بر «بهبود آني معيشت مردم»، «رفع كامل تحريمها»، «سرمايهگذارهاي شركتهاي مطرح خارجي در داخل» و «بازگشايي سوئيفت و به واسطه آن عاديسازي السيهاي خارجي در كشور و همچنين توسعه روابط تجاري- بانكي با ساير كشورها» را محقق ساخته است؟
آيا بعد از اجراي برجام كسب و كار اقشار مختلف جامعه رونق گرفته يا ركود، گراني و تورم سايه بيشتري را بر سر كشور گسترانده است و اگر حجم مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم بيشتر شده( كه شده) چرا بايد همچنان از توافق هستهاي و آثار آن حمايت كرد؟ آيا برخورد شعاري در شرايطي كه مردم با مشكلات مهمي در حوزه معيشت دست و پنجه نرم ميكنند ميتواند تسكين دهنده باشد يا در مقابل ميتواند نارضايتيهاي عمومي را افزايش دهد؟
اينكه بعد از نقضهاي مكرر برجام توسط امريكا و وضع تحريمهاي گسترده به بهانههاي غير هسته اي، فرد يا افرادي در داخل كشور همچنان اصرار داشته باشند كه برجام الگویي موفق و تمام عيار است، جاي تعجب ندارد چراكه هدف اصلي عدم شكست تئوري است كه توافق هستهاي تنها يك قطعه از آن است.
تئوري «مذاكره با امريكا و چشم پوشي از انقلابيگري = گشايش در وضعيت معيشتي مردم و برداشته شدن تحريم ها» بايد به هر قیمت زنده بماند و چنانچه با آثار هزينه زاي برجام اين تئوري با خطر مواجه شود، نبايد به آثار شوم اقرار كرد و در مقابل بايد با اعتماد به نفس تمام از دستاوردهاي خيالي اين توافق سخن به ميان آورد.
ش.د9604679