(روزنامه اعتماد ـ 1396/11/05 ـ شماره 4011 ـ صفحه 3)
** وقتي اين اغتشاشات رخ داد، در ابتداي كار برخي اصولگرايان از اين تجمعات و راهپيماييها چندان ناراحت نشدند اما وقتي كه بلافاصله تبديل به جو ناامن و ناآرام شد، شاخكهايشان حساس شد و فهميدند كه فقط موضوع به دولت و عملكردش مربوط نيست. بلكه برخي شعارها بهشدت تند و ساختار شكنانه شد. وقتي كار به اينجا رسيد اصولگرايان متوجه شدند كه بازياي كه فكر كردند ميتوانند آغازگرش باشند، اصلا مطابق با تصوراتشان نيست. در شروعش هم به دست جريان اصولگرا نبود. در واقع يك بازي خوردن بود كه جريان راست خيلي زود متوجه آن شد و دامن خود را بلافاصله از آن بيرون كشيد. به هر حال اين جريان همواره مدافع انقلاب بوده است و در اين هنگام هم نميتوانست از آرمانهايش دست بردارد.
* اين اتفاق در مناسبات سياسياش با جريانها و طيفهاي ديگر چه نمودي داشت؟ آيا اصولگرايان به اصلاحطلبان نزديك شدند؟
** جريان اصولگرا مثل جريان اصلاحات از دو گروه كاملا مجزا تشكيل شده است؛ يكي معتدل، عاقل و معتقد به مصالح و امنيت ملي است و ديگري جرياني بداخلاق و افراطي كه برايش منافع و مصالح ملي و اهداف بلندمدت سياسي و اجتماعي مهم نيست. آنها همواره ميخواهند از آب گلآلود ماهي بگيرند و اگر خصلت تندروي و فحش دادن را از آنان بگيريد، چيزي از آنها نميماند. اين جريان تندرو اصولگرا هم بلافاصله بعد از اتفاقات متوجه شد كه چهبسا اگر برائت نجويد فردا همه كاسه و كوزهها بر سرش خراب شود. در نتيجه دنده معكوس كشيده و به عقب برگشتند. اما وقتي ديدند كه بازي تمام شده مجددا همان موضع پيشين خود را شروع كرده و دوباره عليه دولت موضع گرفتند.
* پس اين تغيير براي جريان تندرو اصولگرا مقطعي بوده است؟
** جريان تندرو به هيچوجه نميتواند از مواضع خود دست بردارد و در اين صورت ميميرد. اكسيژن اين جريان تهمت و توهين و فرياد زدن است و اگر اين اكسيژن را از او بگيريم، ميميرد. آن چند روز تغيير در تندروهاي اصولگرا نيز از روي اجبار سياسي و جامعه بود. در همان مقطع هم قلبا تمايلي به اين امر نداشت.
* آيا فضاي همكاري بعد از اين اعتراضات شكل گرفته و فضاي براي گفتوگوي ملي فراهم شده است؟
** گفتوگوي جريانهاي اصلاحطلب و اصولگرا در پي يك حادثه نميتواند پيش بيايد. شلوغي شهرهاي مختلف و احساس خطر نميتواند حلقه وصل دو جريان باشد. افتراق دو جريان سياسي حداقل 30 سال قدمت دارد. اين اختلافات ريشهدارتر از اين است كه بتوانند به راحتي با هم صحبت كنند.
* برخي از اصولگرايان خيلي مصر بودند كه پروژه عبور از روحاني از نگاه مردم كليد بخورد. آيا اين پروژه در چند هفته اخير و بعد از اعتراضات به تعليق در آمده است؟
** جريان تندرو اصولگرا مثل جريان تندرو اصلاحطلب به دنبال عبور از روحاني هستند اما اينها نميدانند در پس عبور از روحاني چيست. امروزه نميتوان در نظامي كه 40 سال از عمرش گذشته است، دولت و شخص رييسجمهور را كنار گذاشت و پروژهاي مثل عبور از روحاني را كليد زد. بايد پرسيد كه بعد از اينكه روحاني برود چه كاري ميخواهيد بكنيد؟جريان تندرو هر دو جناح به آلترناتيوي بعد از روحاني فكر نكرده است. جريان عاقل هر دو جناح، مسائل سياسي را در قالب فرآيندها ميبينند. آقاي روحاني برود كه چه اتفاقي بيفتد؟ اگر رييسجمهور در شرايط كنوني از جريان اصولگرا بود كه اوضاع بهشدت بدتر از الان بود و ناكاميهاي دولت بسيار بزرگتر بود. آنوقت اصولگراها نميتوانستند مسووليت اتفاق پيش آمده را بپذيرند. در حال حاضر هر كسي كه حرف عبور از روحاني را به ميان ميآورد، واقعا جز نابخردي سياسي كاري نكرده است. اين مساله را براي دفاع از آقاي روحاني نميگويم. با همه انتقاداتي كه اصلاحطلبان و اصولگرايان از دولت داشتهاند، هيچ گزينهاي به جاي او واقعا وجود ندارد.
* شرايط آلترناتيو عبور از روحاني چيست؟
** اگر انتخاباتي باشد كه شوراي نگهبان در آن زياد اعمال سليقه نكند، اين اتفاق كه اصولگرايان بتوانند بعد از آقاي روحاني رييسجمهور داشته باشند، يك روياي دور است. عبور از روحاني وقتي اتفاق ميافتد كه جامعه به دليل نارضايتيهاي موجود دچار يك افسردگي شديد سياسي بشود. در يك افسردگي سياسي ناشي از نارضايتي جريان اصولگرا هرگز برنده نخواهد شد. حتي من اين گفته را كه بعد از روحاني يك پوپوليست سر كار ميآيد و احمدينژاد ديگري ظهور ميكند، نيز رد ميكنم. فكر ميكنم در اين صورت انتخاباتي بيرمق خواهيم داشت كه هر كسي هم رييسجمهور شده باشد، رييسجمهوري بسيار ضعيف و كمبنيه خواهد بود.
* خطر عبور از روحاني ممكن است به عبور از نظام منجر شود؟ آيا يأس و نااميدي از دولت چنين خطري را در پي دارد؟ چنين چيزي در اردوگاه اصولگرايي احساس شد كه چنين تغيير موضعي داد؟
** به نظر من در سوال شما نكتهاي است كه دولت آقاي روحاني بايد بهشدت به آن توجه كند. در واقع هر چه نارضايتيهاي مردم بيشتر شود، اصلا موضوع به عبور از روحاني منحصر و محدود نميشود. ممكن است اتفاقات تندتري بيفتد. اصلاحطلبان زودتر از اصولگرايان در اين خصوص احساس خطر كردند. فعالان اين جريان به سرعت گفتند كه ما از اينكه انقلاب ديگري رخ دهد، اصلا خوشحال و راضي نميشويم. بخش اصلي جريان اصولگرا و بخش عاقل اين جريان فهميد كه سوژه امروز ديگر روحاني نيست. سوژه فراتر از روحاني است. با دفاعي كه مقامات امريكايي و عربستاني از تظاهراتهاي ايران كردند، نشان داد كه بلافاصله موضوع به خارج از كشور منتقل خواهد شد. اين مساله يك فضاسازي جهاني عليه دولت را رقم خواهد زد. بدنه اصلي جريان اصولگرا كاملا عاقلانه با موضوع برخورد كرد. جريان اصلاحطلب هم منهاي تندروهايش واكنش خوبي نشان داد. دولت روحاني فهميد كمكهايي لازم دارد تا بتواند از گذرگاههاي سخت موجود بيرون بيايد. يكي از مهمترين مسائل اين گذرگاههاي سخت مسائل اقتصادي است. كساني كه در مساله برجام در كشور بازي درآوردند، به نظر من الان بدهكار ملت هستند. در محضر ملت گناهكار هستند. برجام ميتوانست خيلي زودتر به نتايج مثبتي برسد و حتي اگر 30 ميليون دلار هم به كشور ميآورديم، مثبت بود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=95825
ش.د9604762