(روزنامه اعتماد - 1396/10/24 - شماره 4001 - صفحه 4)
* هفتههاي گذشته شاهد تحليلهايي در مورد اعتراضات اخير بوديم كه محور برخي از آنها «گراني» بود. اغلب تورم و گراني را منشأ اصلي اعتراضات ميدانستند. به نظر شما آيا فسادهاي موجود نيز در اين اعتراضات موثر بوده است؟
** ناآراميهاي اخير سرمنشاهاي مختلفي دارد كه يكي از آنها فساد گسترده و عميق است. فساد اقتصادي، فساد اداري و... از جمله موضوعات مهمي است كه قطعا در شكلگيري اعتراض و انتقاد مردم نقش بسزايي داشته است.
ابتدا بايد به فساد اقتصادي موجود اشاره كنم. شاهد نرخهاي بالاي تورم، نرخهاي بالاي تسهيلات بانكي، فساد در سيستم بانكي و سيستم اقتصادي كشور هستيم. اقتصاد ما توليدمحور و خدمات مولدمحور نيست. اقتصاد ما دلالي و سوداگري است؛ يعني بدون كار سود بردن يا بدون توليد و خدمات مولد پول خوردن و در حقيقت جيب مردم را بدون تلاش و توليد ارزش افزوده غارت كردن. فساد دلالي و سوداگري را در سيستم بانكي و بيمه كشور ميبينيم. دو بنگاهي كه بانكداري و بيمهگر از وظايف آنها است، بايد كار بيمهگري و بانكداري انجام دهند درحالي كه به بنگاه اقتصادي تبديل شدند. رانتخوار هستند و سودهاي دلالي به جيب ميزنند. اين بخشي از عوامل اقتصادي موثر در اعتراضات مردم است كه شايد بيش از تورم گريبانگيرشان شده است.
عامل ديگري كه باعث اين ناآراميها شد و بعضا اين اعتراضات را به خشونت كشيد عدم پاسخگويي به سوالات و انتقادات مردم است. يا پاسخ سوالات مردم را نميدهند يا پاسخهاي نامربوط ميدهند يا به سوالات نو پاسخ كهنه داده ميشود. پاسخ منطقي به مردم نميدهيم. جواب سربالا ميدهيم كه اين هم يكي از عوامل مهم در شكلگيري اعتراضات است.
* بين عواملي كه ذكر كرديد يا دو گزاره گراني و فساد كدام يك در شكلگيري تجمعات اعتراضي موثرتر بود؟
** در هر مقطعي ممكن است يكي از آنها تاثير افزونتري نسبت به عوامل ديگر داشتهباشد. اينكه بگوييم تورم فشار سنگيني به مردم آورده و مردم را مستاصل كرده بحثي است كه پيش از اين هم وجود داشته است. الان شاهد هستيم كه تورم تك رقمي شده است به نرخ ٦/٩ درصد رسيده است. در صورتي كه ما در دورهاي تورمي در حدودي ٤٥ تا ٤٦ درصد. حتي بالاتر را هم تجربه كردهايم. سال ٧٣ هم البته مشابه اين اتفاقات را داشتيم.
* به تورم بالاي ٤٠ درصد در دوران رياستجمهوري محمود احمدينژاد اشاره كرديد. در آن دوران شاهد بوديم كه حتي نرخ بنزين هم به يك باره دو برابر شد. البته در آن دوران در گوشه و كنار برخي شهرها اعتراضاتي صورت گرفت اما به گستردگي اعتراضات هفتههاي گذشته نبود. علت اينكه در آن زمان با تورم بالا و شرايط اقتصادي نامساعد چنين اعتراضاتي شكل نگرفت را چه ميدانيد؟
** بله، آن زمان هم اعتراضاتي به وجود آمد. در زمان دولتهاي قبل هم ناآراميهايي در سطح كشور و در شهرهاي مختلف از جمله همين مشهدي كه شروعكننده اعتراضات بود شاهد بوديم اما نه به اين شكل. با اين حال من هم معتقدم در دولت محمود احمدينژاد ناآراميها و اعتراضات به اين شكل نداشتيم. مردم حتي اعتراضاتشان به برخي مسائل را به شكل راهپيمايي سكوت برگزار كردند. علت هم فضاي كاملا امنيتي موجود بود. در فضاي امنيتي مردم حرف نميزنند. گله و مشكل را بيان نميكنند. وقتي فضا باز شود مردم حرف خود را ميزنند. حالا هم بايد چارهاي انديشيد. حاكميت و دولت بايد حرف مردم را بشنود و گوش شنوا باشد. حاكميت بايد ابزاري براي بيان مشكلات و گرفتاري از سوي مردم فراهم كند. مردم بايد شنيده شوند و حاكميت هم بايد حوصله كند اعتراضات را تحمل كند و اساسا آستانه تحمل را در مقابل اعتراضات بالا ببرد.
از سويي براي حل بحران كنوني بايد به مشكلات و اعتراضات رسيدگي كند و مشكل را حل كند. وقتي ابزار و بستر «گفتن» و اعتراض فراهم شود و حرف مردم شنيده شود، تخليه ميشوند. وقتي مشكل حل شود اعتماد مردم نسبت به حاكميت چند برابر ميشود. اگر به هر دليلي هر كدام از اين دو اتفاق رخ ندهد نتيجه آن بياعتمادي مردم است. در اتفاقات اخير مردم اعتراض كردند چون عصباني بودند در اين ميان عدهاي تندرو هم از اين شرايط سوءاستفاده كردند. همين شد كه خواستههاي بحق مردم قرباني شد.
* شعارها و اعتراضات نشان ميداد كه گويي آنها از جناحهاي كشور عبور كردهاند؟ به نظر شما پس از اتفاقات اخير تمايل مردم به راه و روش و منش اصلاحات كمرنگ شده است؟
** من معتقدم خبرگزاريهاي خارجي كه با جمهوري اسلامي مشكل دارند يا گروههاي معاند با جمهوري اسلامي مانع اصلي بر سر راه اصلاحات هستند. آنها در جمعبنديهايشان به اين رسيدند كه جريان اصلاحات و به ويژه هد اصلاحات مانع اصلي بر سر راه و اهدافشان است. تصورشان اين است كه اگر اين جبهه زمين بخورد و بياعتبار شود زودتر موفق ميشوند و در نهايت كشور را راحتتر زمين ميزنند. معتقدم كساني كه مخالف جمهورياسلامي، مخالف ملت ايران و مخالف اعتلاي كشور هستند استراتژيشان اين است كه يك سطحسازي كنند؛ يعني كشور را تبديل به كشور تك صدايي كنند. تكصدايي كه شد راحتتر موفق ميشوند. تكصدايي كه شد اكثريت جامعه انگيزههايشان را براي دفاع از نظام از دست ميدهند. اعتماد بدنه اجتماعي كاهش پيدا ميكند.
بنابراين بيگانگان و جريانات تندرو داخلي و خارجي مخالف نظام تلاش ميكنند آسيبهاي جدي به جريان اصلاحات برسانند و از اين طريق اهدافشان در كشور را پيش ببرند. براي مثال آقاي جلاييپور عنوان «كركسها» را در يادداشتي به كار برد كه خطابش به امريكا، اسراييل و عربستان بود. جريان مخالف نظام اين عنوان را روي مردم شيفت دادند تا آقاي جلايي پور را كه فرد سابقهداري در جريان اصلاحات است، خراب كنند. اين موضوعات برنامهريزي شده بود كه جريان اصلاحات و به ويژه هد اصلاحات را هدف قرار داده است.
* پس از جريان اعتراضات و با پايان ناآراميها در كشور برخي تلاش ميكنند اينگونه القا كنند كه اعتماد مردم نسبت به نهادهاي انتخابي نيز كاهش پيدا كرده است. دولت مستقر چه كاري در اين راستا ميتواند انجام دهد تا اعتماد مردم به دولت و هم اعتماد به نهادهاي انتخابي بيشتر شود؟ به هر حال دو سال آينده انتخابات در راه است و اصلاحطلبان نياز به راي مردم دارند. چه بايد كرد تا اصلاحطلبان با تحريم انتخابات از سوي مردم مواجه نشوند؟
** مهمترين مشكل دولت اين است كه رسانه ملي با آن هماهنگ نيست. دولت بايد تلاش كند تا از رسانه ملي زماني را گرفته و با مردم ارتباط مستقيم برقرار كند. آقاي روحاني بايد حرفهاي مردم را بشنود و در رسانه ملي پاسخهاي مناسبي به آن سوالات بدهد. متاسفانه رسانه ملي هماهنگ با دولت نيست. مشكل ديگر اين است كه دولت با ساير اركان حاكميت و نهادها و بنيادها هماهنگ نيستند. نبايد فراموش كرد كه كل كشور نياز به اتحاد و همبستگي ملي دارد. ورود تمام اركان نظام است كه ميتواند مملكت را از بحران نجات دهد. دولت هم نبايد خود را مبرا بداند. دستگاههاي دولتي اگر جايي اشتباه كردهاند بايد صادقانه آن را به مردم بگويند. اين برخورد صادقانه به نفع كشور است. نقد از خود را نبايد منفي تلقي كرد و گفت كه دولت تضعيف ميشود. حاكميت نيز نبايد نقد از خود را منفي تلقي كرده و تصور كند كه حاكميت تضعيف ميشود.
بايد به مردم اجازه حرف زدن بدهيم و دولت بايد بستر انتقاد را فراهم كرده و گاهي از خود انتقاد كند. دستگاههاي دولتي كه خطا ميكنند، بايد از مردم عذرخواهي كنند. اين مساله براي افزايش اعتمادملي امري مهم است. مردم ما متوجه هستند كه دولتهاي يازدهم و دوازدهم در حد خود تلاش كردهاند تا بستر اقتصادي را به انضباط برساند. تورم ٤٥ درصدي در سال ٩٢ باعث شد تا دولت مجبور شود بهشدت با سياست انقباض پولي برخورد كند. مشكلات امروز ناشي از هشت سال بيبند و باري در اقتصاد و انضباط كشور و بحران آفريني بوده است. اگر دولت بتواند ارتباط مناسب و منطقي با مردم برقرار كند اعتماد مردم به حاكميت، دولت مستقر و نهادهاي انتخابي هم بيشتر ميشود.
* ميتوان از صحبتهاي شما اين برداشت را داشت كه فضاي امنيتياي كه در هشت سال دولت آقاي احمدينژاد وجود داشت، خواستههاي مردم تلنبار شده و در اين دولت سر برآورده است در صورتي كه فضاي نامساعد اقتصادي در ٨ سال دولت احمدينژاد بيش از امروز به چشم ميخورد؟
** بله. هشت سال فضاي امنيتي باعث شده تا اعتراضات و انتقادات مردم تلنبار شود، در چنين شرايطي كساني كه از داخل و خارج كشور با جمهوري اسلامي مشكل دارند، با روشهاي خشن، كشور را دچار بحران ميكنند.
* در اين شرايط گفتوگوي جناحها و رسيدن به فهمي مشترك بر سر منافع ملي ميتواند كمكي به آرامتر شدن فضا بكند؟
** فقط گفتوگوي جناحها كارساز نيست. در اين گفتوگو بايد اقشار مختلف مردم در صحنه باشند و نظرات خود را بيان كنند. بايد اركان مختلف نظام هماهنگ با يكديگر باشند. اينكه هر ركني از نظام راه خود را در پيش بگيرد، درست نيست. هدفگيري نظام بايد گفتوگو و وحدت ملي باشد. براي اصلاح سيستم اداري و ساختار حاكميت و اصلاحات اقتصادي و قضايي با توجه به مشكلات عديده در اين حوزهها بايد اقدام شود. ما مشكلات زيادي در حوزه سياسي داخلي و خارجي داريم و بايد با ترتيب دادن گفتوگويي فراگير براي مشكلات كشور راهكار پيدا كنيم. متاسفانه ما بدنه اجتماعي و نخبگان جامعه و صاحبنظران را رها كردهايم. يكي ديگر از راهكارهاي حل مساله بازگشتن به سمت نخبگان است.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=95054
ش.د9604809