(روزنامه جوان – 1396/11/05– شماره 5295– صفحه 5)
ابراز عبارت «اروپا بايد ميان امريكا و ماندن در يك توافق به شدت ناقص يكي را انتخاب كند» از سوي مايك پنس، معاون رئيسجمهور امريكا نشان ميدهد كه امريكا تمام مواضع و جهتگيريهاي خود جهت مقابله با ايران را با اروپاييها تنظيم و هماهنگ ميكند.
در واقع اروپا بازوي حقوقي – سياسي اعمال و تحميل خواسته امريكاييها به طرف ايراني است و مواضع گاه ايراندوستانه اروپاييها تلهاي جهت تحميل مطالبات امريكا به ايران است و تله جديدي كه اروپا براي طرف ايراني تدارك ديده است به اين شرح است كه با بازي جديدي به نام « تشكيل كارگروه مشترك براي اصلاح برجام»، پذيرش احتمالي پيشنهاد «مذاكرات موشكي و منطقه اي» توسط دستگاه ديپلماسي را نهايي و قطعي كند.
تشكيل كارگروه مشترك براي اصلاح برجام از سوي مقامات اروپا و امريكا چند فرضيه دارد و نتايج و پيامدهاي مهمي را بهدنبال خواهد داشت و اثبات كننده آن است كه ايده «ايجاد شكاف ميان امريكا و اروپا» فاقد اثرگذاري لازم است، چراكه مبتني بر واقعيتهاي موجود عرصه بينالمللي نيست و پايهاي رويايي دارد.
1- فرضيه نخست:طرف ايراني از توافقات محرمانه ميان امريكا- اروپا مطلع نيست و چرخش امروز اروپا به سمت امريكا درباب «اصلاح برجام» دفعتاً بود و دستگاه ديپلماسي را غافلگير و سردرگم كرده است.
الف- سكوت مقامات ارشد دولت طي سه روز اخير، ب- طرح پشت پرده مباحث مربوط به مقدمه متن برجام توسط موگريني درباره تمايل طرف ايراني به مذاكرات مشابه در آينده و ج- تأكيد مستمر آنها بر«موفق بودن الگوي برجام»، چنين فرضيهاي را غير ممكن نشان ميدهد.
فرضيه دوم:امريكا، اروپاييها را با ابزارهاي مختلف تحت فشار قرار داده و آنها را وادار كرده تا مشتركاً «طرح اصلاح برجام» را كليد زده و ايران را تحت فشار جهت پذيرش چنين مسئلهاي كنند و اروپا طي چند روز اخير بهرغم ميل باطني و بر اساس جبر تغيير رويه داده است.
فرضيه سوم: اروپا با گوشه چشم طرف ايراني پيشنهاد امريكا را پذيرفته و موافقت ضمني اروپاييها هماهنگ شده با طرف ايراني است و توافق اروپا – ايران درباره «اصلاح برجام» به گوش امريكاييها رسيده و تهديد مايك پنس پوشالي و فاقد موضوعيت است و تنها با هدف عمليات رواني صورت ميگيرد.
2- مايك پنس و ساير مقامات امريكايي به خوبي ميدانند كه منافع اقتصادي- تجاري اروپا با امريكا به قدري گسترده است كه نميتوان بهراحتي حتي از يك صدم آن چشم پوشي كرد و به خاطر ايران! اين منافع فراخ با اندك تهديدي روبهرو شود و حال كه چنين موضع مطلقي از سوي امريكا عنوان ميشود يادآور ضرب المثل «سنگ بزرگ نشانه نزدن است» ميباشد.
منافع اقتصادي برجام به قدري براي اروپاييها ارزش و اعتبار دارد كه مقامات اين كشورها به صورت قاطع و رسمي طي30 ماه گذشته بارها از ضرورت حفظ آن سخن به ميان آوردهاند و حاضر نيستند منافع سرشار اقتصادي آنها دچار تهديد شود و تنها در يك حالت حاضر به تغيير مفاد برجام هستند كه ايران از توافق خارج نشود تا منافع آنها هم با خطر روبهرو نشود.
اولويت اروپاييها حفظ منافع اقتصادي برجام است و مسير استمرار چنين اولويتي آن است كه هم امريكا در برجام بماند و هم ايران و در شرايطي كه امريكا حاضر به تعديل مواضع خود در قبال «اصلاح برجام»نيست اروپاييها خواهان تعديل مواضع از سوي ايران شدهاند و با پذيرش حداقل ضمني چنين پيشنهادي توسط ايران، اروپاييها به صورت نرم از ضرورت اصلاح برجام سخن به ميان ميآورند.
3- علت اينكه اروپا به صورت پلكاني و گام به گام بحث اصلاح برجام را علني ميكند آن است كه سنجش مناسبي از سطح مخالفتها در ايران به دست آمده و در جامعه ايراني آمادگي پذيرش چنين مسئلهاي بهوجود آمده و جامعه با تصور اينكه با انجام توافقات جديد ميان ايران و غرب مشكلات اقتصادياش مرتفع ميشود به حاكميت فشار آورده و نقش«فشار از پايين» را بازي كند. نكته ديگر اينكه طرح و اجراي بازيهايي نظير آنچه موگريني يا پنس در روزهاي اخير به نمايش گذاشتهاند، باعث ميشود جامعه ايراني اينگونه تصور كند كه دستگاه ديپلماسي براي جلوگيري از آوار شدن هزينههاي ناشي از خروج اضطراري از برجام ناچار است به خواستههاي اروپا- امريكا تن در دهد و راهي بهجز پذيرش شرايط جديد ندارد؛ايجاد چنين تلقياي در جامعه ايراني ميتواند بار مسئوليت دستگاه ديپلماسي در اين زمينه به شدت كاهش دهد.
طرح ادعاي اخير موگريني مبني بر اينكه ايران خواستار قرار دادن برجام به عنوان زيربنايي براي گفتوگو درباره مسائل ديگر است (مستند بر مقدمه برجام) را بايد اولين گام عملي اروپا براي اصلاح برجام دانست، ادعايي كه هيچ گاه با پاسخ متقن و مناسب طرف ايراني روبهرو نشد و موافقت امروز اروپا با اصلاح برجام نشان ميدهد كه ميان پرده دري موگريني با اعلام حمايت اروپا براي اصلاح برجام و سفر محمدجوادظريف به اروپا(يك روز قبل از اعلام تصميم ترامپ مبني بر عدم خروج امريكا از برجام) رابطه مستقيم وجود دارد.
4- محمدجواد ظريف يك روز قبل از پذيرش مشروط برجام با شروط چهارگانه توسط دونالد ترامپ به اروپا سفر كرد و پس از آن رئيسجمهور امريكا ماندن امريكا در برجام را تصريح كرد، سفر ظريف به اروپا موضع جالب ژان لودريان وزير امورخارجه را نيز بهدنبال داشت، وي از پذيرش شرط فرانسويها براي سفر به تهران خبر داد و گفت كه طرف ايراني حاضر به انجام مذاكرات موشكي و منطقهاي با اروپا شده است!
5- در حالي سه رويداد مهم، 1- پرده دري موگريني درباره مقدمه برجام، 2- شروط چهارگانه دونالد ترامپ براي عدم خروج امريكا از برجام و 3- اعلام حمايت اروپا از اصلاح برجام با سفر وزيرامورخارجه كشورمان به اروپا ارتباط معنايي و مفهومي دارد كه طي هفتههاي اخير دستگاه سياست خارجه هيچ گاه پاسخ درخور توجهي به اين سه رويداد نداده و با كلي گويي و گزيده گويي از كنار آنها عبور كرده است.
اين در حالي است كه رويكرد ضدايراني اروپا تنها در بحث«تشكيل كارگروهي جهت اصلاح برجام»نيست و مقامات اين كشورها در طول 30 ماه گذشته جهت معرفي كردن ايران به عنوان «ناقض روح برجام قطعنامه2231» با بهكارگيري ابزارهايي مانند«تفسير موسع از برجام و قطعنامه2231»، « ايجاد رويههاي حقوقي مانند ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت به بهانه آزمايش موشكي و حضور سردارسليماني در حلب» و «سندسازيهاي حقوقي با طرح ادعاي حمله موشكي ايران به رياض»نيز همراه بوده و اين همراهي و همگامي نمايانگر وهم آميز بودن ايده« ايجاد شكاف ميان اروپا- امريكا»است.
6- هدف امريكا – اروپا از روندي كه با برجام آغاز شده است، امحاي برگهاي اقتدار ايران در عرصه منطقهاي و بينالمللي با مذاكرات موشكي، منطقهاي، حقوق بشر و از بين بردن قدرت بازدارندگي ايران، تضعيف ايران در عرصه دفاعي است، هدفي كه«تشكيل كارگروه اصلاح برجام» نقطه محوري آن است.
ش.د9604863