(روزنامه صبح نو – 1396/11/14 – شماره 412 – صفحه 3)
همواره سپهر سیاست متأثر از رخدادهای فضای پرتلاطم جامعه بوده است. جریانهای سیاسی متناسب با اهداف اعلامی خود، خواهان بهره گیری از فضای مقطعی یا دائم جدید هستند و به تعبیر در تلاشاند که از موج اتفاقات برای خود سرمایه اجتماعی بیافرینند و گاهی رخدادهای شتاب دهنده جامعه منجر به شکل دهی جریانهای سیاسی نوین میشوند. این بار طیف رادیکال اصلاحات خود را بازنده اغتشاشات ماه گذشته تلقی میکنند و آن را فرصت رخ بسته برای پیشبرد اهداف خود در جامعه میدانند؛ هرچند مانند رخدادهای پیشین، تکاپو برای بهره برداری از خاکستر آن را غنیمت میشمارند.
سنتیهای اصلاحات، آشوبها را فرصت جبران گذشته و خواهان «بیعت مجدد» با حاکمیت پس از رخدادهای انتخابات ریاست جمهوری دهم دانستند. مجمع روحانیون مبارز در بیانیه مهم، عامل اصلی آشوبگریها را «آمریکا» با پادویی «منافقین» دانست و در همین راستا نوشت: «حوادث تلخ روزهای اخیر در نقاط مختلف کشور نشان داد که عناصر فرصتطلب و عوامل آشوبگر با سوء استفاده از اجتماعات و اعتراضات آرام مردمی با ایجاد آشوب، ناامنی، تخریب اموال عمومی، اهانت به مقدسات دینی و ملی و حتی قتل انسانهای بیگناه، اهداف پلید دشمنان را دنبال میکنند. بلافاصله پس از بروز اولین تجمعات و اعتراضات مردمی دشمنان قسمخورده و کینهتوز ملت ایران و در رأس آنها آمریکا و عوامل زبون آنان چون تروریستهای منافق و برخی مزدوران منطقهای آنان به حمایت و تشویق آشوبگران و اقدامات خشونتبار آنان پرداختند و عمق فریبکاری خود در ادعای دموکراسی و دلسوزی برای مردم ایران را به نمایش گذاشتند.»
پس از پدران سیاست باز، نوبت به جوانان قربانی سیاسی کاری پدران اصلاحات رسید، حزب ندای ایرانیان که از جوانان حزب منحله مشارکت تشکیل شده است، برخلاف مشی یاران حزبی قدیمی خود آشوبگری را رد کردند. حزب ندای ایرانیان در بیانیه خود نوشت:« تخریب اموال عمومی، درگیری فیزیکی، بهم ریختن نظم اجتماعی و نادیده گرفتن حقوق شهروندان و طرح شعارهای ساختارشکن مسیری نیست که هیچ انسان آزاده و دلسوزی از آن دفاع کند و بانیان رفتارهای خشونت طلبانه اخیر باید قبل از محاکمه در مراجع قضایی در پیشگاه خداوند متعال و ملت بزرگ ایران بابت رفتارهای خود پاسخگو باشند.»
در رثای رادیکالیسم
ابراهیم اصغرزاده، از بدنه دانشجویی اصلاحات به حلقه تصمیم ساز رسید؛ هرچند پس از تندرویها در بهارستان، اصلاح طلبان او را به حاشیه کشاندند و در زمانه گفتارهای رادیکال، اصغرزاده از «حاشیه» به «متن» بازگردانده میشود. اصغرزاده نقطه عزیمت تحلیلی برخی از اصلاح طلبان نسبت به آشوبگران را برداشت عدم رأی دهی به حسن روحانی میداند و عامل رویگردانی به آنان را به خاطر راهبرد «تحریم صندوق رأی» و نه ضدیت آنان با منافع ملی بیان میدارد؛ او در همین راستا اظهار داشت: «اصلاحطلبها در این اعتراضها تحلیل غلط دیگری هم داشتند و آن این بود كه فكر میكردند معترضین كسانی بودند كه صندوق رأی را تحریم كرده یا لاییك هستند. بنابراین اصلاحطلبان در تحلیل خود از اعتراضهای اخیر دچار اشتباه شدند. در حالی كه بخش مهمی از معترضین ناامیدانی بودند كه در اردیبهشت ماه با امید به روحانی رأی دادند و امروز از رأی خود ناامید شدهاند. بنابراین اصلاحطلبان تصمیم گرفتند پشتسر اصول گرایان قرار گیرند. یعنی حتی زودتر از اصول گراها موضعی اتخاذ كردند كه چندان خوشایند جامعه نبود.»
ابراهیم اصغرزاده با حمله به بیانیه تحلیلی نسل پیر و جوان اصلاحات که در قالب مجمع روحانیون مبارز و حزب ندای ایرانیان تبلور پیدا کرده بود، مدعی درک ناسره اصلاح طلبان از واقعیت جامعه شد و اظهار داشت: «دلیل این انفعال نیز آن بود كه اصلاحطلبان قطبنمای خود را گم كرده و تحلیل غلطی از تحولات اجتماعی داشتند و این نیز به دلیل بریده شدن بخش اصلاحطلبان روشنفكر از بدنه جامعه و قشر فرودست جامعه است اما بلافاصله قوه عاقلهای در اصلاحطلبان شكل گرفت كه آن قوه به این اعتراضها واكنش مثبت نشان داد. صحبتهای آقای خاتمی، اطلاعیه حزب اتحاد و بعد صحبتهای برخی روشنفكران اصلاحطلب نشان داد دموكراسی فقط با طبقات بالای جامعه جلو نمیرود.»
ابراهیم اصغرزاده عامل محافظه کاری نهادینه شده در کنش اصلاح طلبان را ماحصل ائتلاف اجباری با حامیان حسن روحانی دانست و سپس پرچم حمایت از رویکرد حزب اتحاد ملت - مشارکت سابق- را برافراشته میکند و نسخه برون رفت برای فضای شکست از بهره برداری آشوبگری دی ماه را کنش رادیکال اصلاحات میداند و در همین راستا اظهار داشت: « به نظر من اصلاحطلبان باید به اصلاحات رادیكال فكر كنند. اصلاحطلبی را در دو وجه مسالمتآمیز و خشونتآمیز دیدن غلط است. مساله سیاه و سفید نیست. اگر منفعل بودیم مسالمتآمیز هستیم و اگر حرفی را بلند زدیم یعنی خشونت بوده است. دهها پله بین روش مسالمتآمیز و خشونتآمیز وجود دارد. ما باید از فرصت استفاده كنیم. در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی و خصوصیسازی و سیاست خارجی باید ورود كرد. به نظر من اصلاحطلبان مقداری به روشهای لویاتانی روی آوردهاند. یعنی دولت مقتدر اگر بیاید، میتواند اصلاحات به وجود آورد. ائتلاف اصلاحطلبان با دوستان كارگزاران و میانهرو مثل آقای روحانی باعث شده كه ذهنیت لویاتانی بر اصلاحات حاكم شود.»
نبرد با خاران راه اصلاحات
«باید در جریان اصلاحات «یاران غار» را از «خاران راه» جدا کنیم» این گزاره تجویزی تاجیک برای استمرار هویت خواهی اصلاحات بود. این روزها گفتارهای اصلاح طلبان در رثای مرزبندی با دولت دوازدهم است. «یاران غار» اصلاحات استمرار همسویی با دولت را به منزله پذیرش مسوولیت، برآیند اقدامات دولت میدانند و این به منزله شکست در انتخابات آتی بهارستان و پاستور است و به همین خاطر خواهان حفظ بازیگر پوششی انتخابات 96، با فاصله گزینی او از دولت هستند اما در این کنش دوراندیشانه به تعبیر رادیکالهای اصلاحات، «خاران راه» همچنان خواستار استمرار ائتلاف 92 هستند. از سوی دیگر آرزومندان رادیکالیسم اصلاحات با نفی سیاست ورزی گام به گام برای رفع حصر سران فتنه، با انتشار نامهای تند خواهان مهیاسازی اقدامات تهاجمی مثلث آشوبگر در هفتههای اخیر هستند.
http://sobhe-no.ir/newspaper/412/3/16276
ش.د9604856