(روزنامه آفتاب يزد – 1396/11/29 – شماره 5118 – صفحه 2)
در علوم طبیعی میان تغییرات فیزیکی و تغییرات شیمیایی تفاوت بسیار است. اولی شکل را تغییر می دهد و دومی ماهیت را. حالا در سیاست بحث بر سر تغییر یک نفر بالا گرفته است. برخی می گویند تغییر کرده اما مخالفانی هم دارد که معتقدند همان است که بود. محمود احمدینژاد پدیده ای است که بدون تردید در تاریخ ایران خواهد ماند، اما دست کم تا اینجای کار به عنوان ناکارآمدترین رئیس جمهور تاریخ ایران! روزگاری بخشی از مردم را خس و خاشاک نامید، تحریمها را کاغذپاره و امثال الحکم هایی که خاص خودش بود را به ادبیات سیاسی ایران وارد کرد. عدالت در 8 سال ریاست جمهوری او در همان شعار انتخابات 1384 ترمزش کشیده شد. برای عدالت و حمایت از مستضعفان آمد اما جز عکسهایی از احمدینژاد در کنار مردم کم بضاعت در روستاها چیزی دیده نشد. هرچند او همان سفره مردم را هم کوچک و کوچکتر کرد.
از همان ابتدا اصلاحطلبان مخالف سرسخت سیاست های رئیس جمهور سابق بودند. اصولگرایانی که امروز بر سر نخواستن احمدینژاد دعوا دارند روزگاری برای حمایت تمام قد از او صف می کشیدند و سینه سپر می کردند. اما حالا وضعیت فرق می کند؛ احمدینژاد از همان وقتی که خیالش از انتخاب دور دوم هم راحت شد، اصولگرایی را هدف قرار داد؛ جریانی که به زعم رئیس جمهور سابق توان بازیگری د عرصه سیاسی را ندارد. محمود احمدینژاد این روزها سخنانی میگوید که متفاوت است، از قضا بخشی از آن به مذاق مردم هم خوش می آید. وجود برخی نارساییها که شاید مردم نیز در بخش های متفاوتی طعم آن را چشیده اند موجب شده تا احمدینژاد در این مسیر بازیگری کند.
موج سواری اصولگرایان
وضعیتی که موجب شد تا یک فعال سیاسی اصلاحطلب توئیت کند: «موضع گیری های اخیر آقای احمدینژاد اصلاحطلبان را با یک پرسش اخلاقی مواجه ساخته: آیا گذشته را میبایستی فراموش کرد و احمدینژاد امروز را باور کرد؟ با درنظر گرفتن گذشته، چقدر حرف های امروز او صادقانه و چقدر از روی فرصت طلبی و پوپولیسم است که او استاد بکارگیری آن است؟ بر خلاف تصور پاسخ ساده نیست؟» این پرسش زیباکلام با پاسخ محمد علی وکیلی نماینده مردم تهران در مجلس همراه شد که نوشت:«اصلاحطلبان، گاهی مواضعی گرفتهاند که هرچند سودی سیاسی به جیب این جریان نریخته اما اخلاقا مکلف به انجام آن مواضع بودهاند و یا گاهی خود را به سبب مواضعی مذمت کردهاند که هرچند شاید به یک روایت مطابق عقل سیاسی بوده اما اخلاقا ناروا بوده است. این نشان میدهد دستکم در عرصه ادعا، ایده اصلاحات از حضور اخلاق در سیاست دفاع کرده است.
بررسی مسئله جمع اخلاق و سیاست متضمن طرح مباحثی چون فضیلت گرایی و غایت گرایی در اخلاق و... است که مجالی فراختر میطلبد. اما اجمالا میتوان گفت مطابق اصلاحطلبی، ما مکلفیم که اخلاق را فدای اهداف جناحی و سیاسی نکنیم. مطابق همین اصل، در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد، به تحدید اختیارات او اعتراض میکردیم. در پرتو همین اصل بود که از ردصلاحیت او خوشحال نشدیم و امروز نیز کسی از اصلاحطلبان نباید از بلایی که بر سر او میآید خوشحال شود. ما میتوانیم از تغییر رویه احمدینژاد استقبال کنیم، حتی میتوانیم از پارهای از اشتباهاتش که مربوط به اصلاحطلبان است به سهم خود درگذریم و اگر میخواهد از این به بعد از حقوق مردم دفاع کند او را به اصطلاح «تحویل بگیریم» و یا اینکه اگر حق او ضایع میشود از حق او دفاع کنیم؛ همه این کارها را میتوانیم انجام دهیم اما با این وجود مسئولیت حقوقی کارهای او بر گردن خودش است.» همین پرسش و پاسخ مجازی برای حامیان سابق احمدینژاد غنیمتی شد.
دیروز وب سایت اصولگرای جهان نیوز در گزارشی تلاش کرد آسمان و ریسمان ببافد و احمدینژاد و اصلاحطلبان را به هم پیوند دهد. در بخشی از گزارش این پایگاه خبری آمده: «تقریبا هیچ چهره سیاسی نیست که پس ازاندکی فاصله از نظام، مورد حمایت اصلاحطلبان قرار نگرفته باشد. حتی اگر فردی همانند محمود احمدینژاد باشد که در سالهای قبل دشمن درجه یک آنها محسوب میشد.» البته به نظر می رسد نویسنده «اصولگرایی» را مترادف نظام قرار داده است.
باورش سخت است
سابقه احمدینژاد کار را برای باور به او سخت کرده است. اینجا منظور از سابقه ناکارآمدی یا خودکامگی های رئیس جمهور سابق نیست بلکه رویکرد پوپولیستی است. احمدینژاد بیش از هر چیز بازیگری زبردستی است. روزگاری نقش اول اصولگرایی- حاکمیتی را بازی می کرد و حالا میخواهد سیمرغ بخش مردمی را نصیب خود کند. برخلاف دوران ریاست جمهوری او حالا نیازی به مردم کم بضاعت ندارد، برای اینکه صدای رئیس جمهور سابق رسا باشد حامیانی از جنس طبقه
متوسط شهری می خواهد. طبقه ای که با فراز و نشیب هایی به اصلاحطلبان روی خوش نشان می دهند. به همین دلیل است که رئیس جمهور سابق در نقش یک اصلاحطلب ظاهر می شود و گاهی از این مرحله عبور کرده و گوشه چشمی هم به اپوزیسیون دارد.
سنخیتی بین ما نیست با این حال به نظر می رسد برخلاف اینکه اصولگرایان می خواهند دست پرورده خود را حالا به اصلاحطلبان پیوند دهند، در میان جریان اصلاحات نگاه مثبتی به او وجود ندارد. در گفت و گوهایی که با سه نفر از فعالان سیاسی اصلاحطلب داشتیم به نظر می رسد اصلاحطلبان معتقدند احمدینژاد می تواند با استفاده از حقی به نام «حقوق شهروندی» به اظهار نظر بپردازد و اصلاحات حامی حقوق شهروندی برای همه مردم است اما میان رئیس جمهور سابق و اصلاحطلبان زمین تا آسمان فاصله است. علی صوفی در گفت و گو با «آفتاب یزد» گفت:« با بررسی دو بعد استراتژی و تاکتیکی به وضوح روشن می شود در هیچ کدام از این موارد سنخیتی میان اصلاحطلبان و احمدینژاد وجود ندارد استراتژی اصلاحطلبان حمایت از مردم سالاری، قانون اساسی و جمهوریت نظام است که در برخی موارد مشاهده می شود عده ای به دنبال تضعیف آن هستند. حرف اصلی اصلاحات اجرای قانون اساسی بدون کم و کاست است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: «اما احمدینژاد دغدغه قانون اساسی و جمهوریت نظام را ندارد و اساسا خود او در تقابل با این فاکتورها بود.» او تصریح کرد: «در تاکتیک و روش نیز رئیس جمهور سابق از هر شیوه ای برای دست یافتن به اهداف خود استفاده می کند، از زیرپاگذاشتن قانون، عوام فریبی و رویکردهای پوپولیستی گرفته تا بی برنامگی و عدم وجود انظباط مالی که از سوی او رقم خورده است.» صوفی ادامه داد: «این درحالی است که اصلاحطلبان با چنین رویه ای مخالفند و شاهد این مدعا نیز 8 سال دولت اصلاحات بود که تلاش کرد تا قانون را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد و برای چنین مسیری نیز هزینه های بسیاری را پرداخت کرد.» صوفی در پایان گفت:«اگر احمدینژاد انتقاداتی را مطرح می کند و گاه با زبان تندی نیز سخن می گوید از موضع حمایت از خود و نزدیکانش است درحالی که اصلاحطلبان در هر حوزه ای که منتقد هستند نگاه عام دارند تا در جهت حقوق شهروندی و منافع مردم باشد. بنابراین تعجب می کنم اگر احمدینژاد را فردی در مسیر اصلاحطلبی بنامند!»
انتقاد؛ حق شهروندی احمدینژاد
یک فعال سیاسی اصلاحطلب دیگر نیز در گفت و گو با «آفتاب یزد» گفت:«جریان احمدینژاد از نظر سیاسی پایان یافته است. اساس هر جریانی که نتواند موج های اجتماعی و سیاسی را با خود همراه کند تمام شده تلقی می شود.» حمید قزوینی افزود:«از سوی دیگر وقتی مشخص نباشد یک جریان سیاسی چه ایده و نشانه هایی را نمایندگی می کند و چارچوب های نظری آن چیست، در واقع نشان از بی ریشه بودن آن است.» او تصریح کرد: «احمدینژاد از ابتدا هم پایان یافته بود چرا که هیچگاه نتوانست موج های اجتماعی را با خود همراه کند و بگونه ای اقدم کند که جامعه بتواند روی او و جریانش حساب کند، تنها به مدد حمایتها و پشتیبانی های اصولگرایان توانست به ریاست جمهوری برسد.»
قزوینی ادامه داد:«در مجموع تا تکلیف کسی به درستی مشخص نباشد نمی توان قضاوت روشنی داشت، اگر احمدینژاد خیلی واضح درباره عملکرد و گذشته خودش تکلیف را روشن کند و پرسش های جامعه را پاسخ بدهد می توان بعد درباره تغییر رویه او بحث کرد.» این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان خاطرنشان کرد:«گفتمان اصلاحات نیاز و ضرورتی به احمدینژاد ندارد اما در عین حال اساسا در منطق اصلاحطلبی هرکسی در هر جایگاه و موقعیتی حق دارد فعالیت سیاسی داشته باشد و یا مباحث مختلفی را نقد کند. در این مورد میان او و دیگران تفاوتی نیست و اصلاحطلبان نیز مشکلی با فعالیت های احمدینژاد ندارند و او می تواند از حق شهروندی خود در چارچوب قانون استفاده کند.»
اصلاحات راه خودش را می رود
یک نماینده سابق مجلس نیز معتقد است اصلاحطلبان باید راه و روش خود را ادامه دهند و توجهی نیز به دیگران نداشته باشند. جلال جلالی زاده درگفتوگو با «آفتاب یزد» گفت: «کسانی اگر احساس می کنند در گذشته اشتباه کرده اند و دچار خطا شدند نباید درهای پشیمانی را به روی آنها بست.» این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: «انسان همیشه در معرض تغییر است اما برخی اشتباهاتشان به قدری بزرگ است که بدون شفافیت در اقدامات و موضع گیری های پیشین خود نمی توان تغییر رویه آنها را پذیرفت.» او ادامه داد: «در شرایط فعلی احمدینژاد در جایگاهی ضعیف است و موضع گیری های او توان تاثیرگذاری در جامعه را ندارد. او باید در دورانی که قدرت را در اختیار داشت به دنبال اصلاح امور و اجرای قانون می بود.» جلالی زاده در پایان خاطرنشان کرد:«علاوه بر این هنوز زود است تا بتوان درباره ماهیت تغییر رویکرد او سخن گفت که آیا قابل اطمینان است و جامعه میتواند روی آن حساب کند یا خیر.»
یک فرد و چند سوال
همه می دانیم خسرانی که 8 سال ریاست جمهوری او بر کشور وارد کرد تا سالها ادامه دارد. اما اگر قرار بر این باشد که او را تنها مسبب این خسارت های گذشته دانست، اصولگرایانی که حامی و محرک او بودند چقدر تاثیر داشتند؟ واقعیت این است که محمود احمدینژاد در مقابل علامت سوال های بسیاری است که بایدابتدا پاسخ آنها را بدهد. پرسشهایی از این دست که او که بود؟ چگونه آمد؟ چگونه حمایت شد؟ چگونه هم اکنون دست بازی برای سخنان ساختارشکن دارد!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=99174
ش.د9604942