تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۰  ، 
کد خبر : ۳۰۹۹۴۵

آمریکا میان متحدان دیروز و مخالفان امروز!

(روزنامه جمهوري‌ اسلامي - 1396/05/02 - شماره 10926 - صفحه 6)

از چندین قرن پیش تا به امروز موضوع انرژی و ارتباط آن با پیشرفت صنعت در جهان دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است؛ فلذا کشورهای دارای این موهبت الهی همواره مورد طمع قدرت‌های جهان واقع‌اند؛ طوری که در چند دهه اخیر به ویژه پس از اکتشاف منابع نفت و گاز در منطقه خاورمیانه، کشورهای حاشیه خلیج فارس هم از این جریان مستثنی نبوده و همواره محل تاخت و تاز کشورهای جهان اول به خصوص آمریکا بوده‌اند.

پس از جریان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا با تلقی پیروزی در این میدان، پایگاه‌های مختلف نظامی خود را در اکثر کشورهای خاورمیانه مستقر نمود. این مهم به جهت نفوذ سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و حتی تاریخی آمریکائیان در منطقه حائز اهمیت است؛ چراکه آنها از تمامی پارامترهای فوق جهت کنترل منطقه در راستای تامین منافع ملی استفاده می‌کنند.

به طور مثال، سیاست‌های تحریمی کشورهای ایران و روسیه از جمله موارد اقتصادی و سیاسی به شمار می‌آید؛ و یا ورود به مناقشه نسل کشی بین ترکیه و ارمنستان که بیش از یک قرن از آن می‌گذرد، از دیگر نمونه‌های تاریخی این موضوع است؛ دخالت در جابجایی افراد و مقامات در سطوح بالای کشورهای مختلف با عنوان انقلاب‌های مخملی (براندازی نرم) مثلا در صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان، همچنین اتخاذ سیاست‌های دوگانه در موضوع آذربایجان و ارمنستان در قفقاز جنوبی بر سر موضوع قره باغ، موضوع اختلاف کردهای ترکیه با حکومت مرکزی که بیش از صد سال ادامه یافته و همچنین اخیرا حمایت آمریکا از شخص "فتح‌الله گولن" که به عنوان متهم اصلی کودتا در ترکیه به شمار می‌رفت و... صرفا گوشه‌ای از ورود (بخوانید دخالت) آمریکا در مسائل کشورهای منطقه خاورمیانه است.

اما نکته حائز اهمیت در سیاست خارجی آمریکا و سابقا انگلستان، تقسیم کشورهای جهان به دوست و دشمن و تلاش برای اجماع و دسته بندی‌های سیاسی بین کشورهاست. شاید از جمله نخستین اظهارات در این ارتباط، سخن "لرد پالمر استون" (نخست وزیر اسبق بریتانیا) باشد: "ما متحد ابدی نداریم بلکه منافع ملی، برای ما امری ابدی و وظیفه ما پیروی از آن است". در این اثنا اکثر کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس و تعدادی از کشورهای آسیای میانه و همسایه‌های شمالی ایران از جمله متحدین آمریکا به حساب می‌آیند؛ ولیکن جالب اینجاست عمر حمایت آمریکا از کشورهای به اصطلاح دوست! کوتاه و بسته به شرایط و منافع ملی ایالات متحده می‌باشد که در ادامه به آن می‌پردازیم:

پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 نقش ژاندارم منطقه از طرف آمریکائی‌ها به عربستان واگذار و به عنوان متحد اصلی مورد حمایت واقع شد و در ادامه با حمایت همه جانبه از صدام حسین، عراق هم به متحد دیگری برای آمریکا قلمداد گردید.

در اواخر قرن بیستم و در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همراه بود، منابع عظیم مالی در حدود 16 هزار میلیارد دلار بدون هیچ زحمتی به اقتصاد آمریکا تزریق شد. در آن زمان که سیاست‌های تحریمی گسترده و فشارهای اقتصادی، مبنای کار ایالات متحده شده بود، اسرائیل به عنوان متحد اصلی مورد حمایت فزاینده واقع شد ولی در ادامه با بحران نفتی سال 2000 (1379) و افزایش قیمت نفت، مجددا اقتصاد آمریکا دچار آسیب شد و جورش بوش پسر با حمایت جمهوری خواهان و کمپانی‌های نفتی به قدرت رسید و آغازگر سیر جدیدی از حضور نظامی در خاورمیانه شد. از این رو با حوادث 11 سپتامبر در سال 2001 (20 شهریور 80) سیاست‌های جنگ طلبانه آمریکا علیه متحدان سابق خود کلید می‌خورد؛ طوری که "وسلی کلارک" (رئیس سابق ناتو) می‌گوید: درست یک هفته پس از ماجرای 11 سپتامبر، مقامات ایالات متحده من را از تصمیم خود برای جنگ با افغانستان و عراق مطلع کردند. (شبکه تلویزیونی افق، جنگ‌های آمریکا علیه ایران، 13/4/96)

در ادامه این ماجرا، آمریکا به بهانه اقدامات تروریستی طالبان، به افغانستان لشکرکشی می‌کند و پس از آن صدام حسین را به جرم استفاده از تسلیحات کشتار جمعی تحت تعقیب قرار داده و خلاصه، عراق هم که زمانی به عنوان کشور دوست! شناخته می‌شد، مورد حمله نظامی قرار می‌گیرد.

اما این تمام ماجرا نبود؛ در جریان اتفاقات بهار عربی، اتخاذ سیاست‌های دوگانه آمریکا در حمایت یا عدم حمایت از برخی از کشورها از جمله مصر هم موید این نکته بود که متحدین ایالات متحده دارای یک عمر مفیدی هستند و درصورت عدم تامین منافع ملی در دسته مخالفین قرار می‌گیرند.

اخیرا هم رویه سابق آمریکائی‌ها در موضوع قطر به چشم می‌خورد. کشور قطر که در کنار عربستان به عنوان یکی از متحدین اصلی آمریکا در مواجهه با تحولات منطقه بویژه اتفاقات سوریه به حساب می‌آمد به بهانه حمایت از حماس و طالبان و در راستای مبارزه با تروریسم مورد هجمه و بایکوت کشورهای عربی ازجمله عربستان، امارات و بحرین (البته با چراغ سبز آمریکا) قرار می‌گیرد. در این زمان است که "دیوید پترائوس"، رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در مصاحبه با مجله فرانسوی "لو ژورنال دو دمانش" می‌گوید: "شرکای واشنگتن باید به خاطر بیاورند که میزبانی قطر از اعضای حماس فلسطین و طالبان افغانستان به درخواست آمریکا بوده است؛ قطر میزبان فرماندهی عملیات نظامی آمریکا در خاورمیانه است و ما برای بی‌ثبات کردن منطقه با کمک شرکای خود در خلیج (فارس) اقدام می‌کنیم که آنها نیز بدون عیب نیستند" (خبرگزاری فارس 12/4/96).

پر واضح است اینک نیز سیاست‌های ایالات متحده با حضور دونالد ترامپ در سمت ریاست جمهوری طبق روال گذشته و به هر قیمتی در راستای تامین منافع ملی تعریف می‌شود. این تا جایی است که حتی در صورت لزوم با سفر شخص رئیس‌جمهور به خاورمیانه، ضمن فروش گسترده تسلیحات و کسب عایدات مادی فراوان (در حدود 500 میلیارد دلار) از دو کشور عربستان و قطر، بلافاصله اتفاقات جدیدی را در کشورهای متحد خود رقم می‌زند طوری که در عربستان حتی به جابجایی ولیعهد (کودتای قومی) منجر شده و قطر هم با مسائلی که پیشتر به آن پرداختیم روبرو می‌شود.

بنابراین در نظام بین‌الملل با وجود این دکترین که حفظ منافع ملی یک اصل به حساب می‌آید و در پی آن تبدیل کشور دوست به کشور دشمن به راحتی، یک امر عادی جلوه می‌کند، ظاهرا همواره می‌باید منتظر ایفای نقش آمریکا و امثالهم در کشورهای مختلف بود تا اینکه ببینیم کشورهای متحد دیروز چگونه به مخالفان امروز تبدیل می‌شوند.

منبع: ایسنا

http://jomhourieslami.net/?newsid=141783

ش.د9602846

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات