(روزنامه جوان - 1394/11/17 - شماره 4743 - صفحه 5)
اهميت انتخابات پيش رو براي نظام سلطه كمتر از اهميت آن براي برخي احزاب و جريانات سياسي داخلي نيست. طي ماههاي اخير بارها توسط مقامات رسمي و غيررسمي و رسانههاي غربي بيان شده كه انتخابات پيش روي جمهوري اسلامي ايران و به قدرت رسيدن يك جريان خاص براي آنها از اهميت بسياري برخوردار است، آنطور كه در دورههاي گذشته هم اهميت داشته و شخصيتهاي برجسته غربي از لزوم روي كارآمدن طيفي نشانهدار در حاكميت ايران سخن به ميان آوردهاند.
انديشكده « امريكن اينترپرايز » در گزارشي به قلم « ويل فولتون» چند روز قبل از انتخابات سال 92 مينويسد: « قطعاً با روي كار آمدن يك دولت جديد، تغييراتي به وجود خواهد آمد و از اين نظر نكات بسياري را ميتوان آموخت و مورد بررسي قرار داد، اما ما اشتباهاً انتظار داريم يك تغيير اساسي در اهداف و رفتارهاي استراتژيك كلي تهران به وجود بيايد.»
نويسنده در بخش ديگري از مطلب خود با برجسته كردن عبارت «تلاش جهت احياي جنبش مخالف و كشاندن اعتراضات به خيابانها» مينويسد: «تظاهرات: آيا گروههايي هستند كه مايل باشند در تلاش جهت احياي جنبش مخالفان، اعتراضات را به خيابانها بكشانند؟ اگر شاهد چنين رويدادي نباشيم، آيا اين امر به علت آمادگيهاي حكومت خواهد بود يا عدم اتحاد يا بسيج شدن مخالفان؟فرآيند انتخابات ممكن است به طور موقت پرده از برخي مسائل كنار بزند، اما فراتر از آن، آيا ميتوانيم انتظار داشته باشيم كه شاهد تغييراتي اساسي در مسائلي كه بيش از همه به آنها اهميت ميدهيم باشيم؟ هيچكس نميتواند در اين باره مطمئن باشد، اما اگر به تاريخ رجوع كنيم، پاسخ اين پرسش احتمالاً خير است.»
در فرآيند نهمين انتخابات رياست جمهوري هم «مايكل لدين» نومحافظهكار ارشد امريكايي در مقالهاي با عنوان «سريعتر لطفاً» به صراحت به ايجاد «انقلاب رنگي» در ايران اشاره كرده و گفته بود: «غرب متحد ميتواند كاري را با ايران انجام دهد كه قبلاً براي اوكراين انجام داد، همان انقلاب گل سرخ كه در گرجستان راه انداختيم، همان رفراندومي كه در اين تابستان عليه چاوز در ونزوئلا انجام داديم و قبلتر در هائيتي و باز هم قبلتر از آن در نيكاراگوئه و شيلي انجام داده بوديم.»
لدين تأكيد كرده بود: «ميخواهم بيان كنم تغيير رژيم [در ايران] بايد خط مشي ما باشد. ميخواهم از گروههاي طرفدار دموكراسي در جامعه ايراني، حمايت كنم. ميخواهم از آنها حمايت سياسي و مالي كنم. ميخواهم اخبار و تبليغات آنها پخش شود. همان طور كه ما در زمان جنگ سرد با شوروي انجام داديم.» در انتخابات 84 كه با مشاركت بالاي مردم برگزار شد، نقشههاي مايكل لدين و ساير مقامات امريكايي براي «تغيير رژيم» در ايران با شكست مواجه شد اما گويا از همان زمان براي انتخابات چهار سال بعد نقشه كشيدند.
سناتور جان مك كين در فصل بيست وپنجم كتاب«سايه عقابها» به صراحت به رنگ انقلاب مخملي بعدي ايران يعني «رنگ سبز» نيز اشاره كرده بود. فتنه 88 محصول چنين طراحيای بود كه گرچه خسارتهاي زيادي به بار آورد اما با درايت و تدبير رهبر انقلاب و هوشياري و بصيرت مردم، راه به جايي نبرد.
در عوض، دشمن حالا ديگر فهميده بود كه انقلاب اسلامي را به دليل برخورداري از پايگاه گسترده مردمي نميتواند از طريق «انقلاب رنگي» از پاي دربياورد. پس تاكتيك خود را بايد تغيير ميداد اگرچه هدف همان هدف بود: تغيير نظام.
هيلاري كلينتون وزير امور خارجه سابق امريكا هم در كتاب خاطرات خود«انتخابهاي دشوار»نكات جالبي از ارتباطات غرب با جريان تجديدنظرطلب در داخل ايران سخن به ميان آورده و فتنه 88 را محصول اقدامات مشترك اين دو با يكديگر عنوان ميكند: «رابطهايمان در ايران ما را ترغيب كردند تا حد امكان در اين زمينه سكوت كنيم. آنها نگران بودند كه اگر امريكا در حمايت از معترضان سخني بگويد يا اينكه سعي كنيم در امور مداخله كنيم، اين مسئله سبب شود رژيم ايران اعتراضها را تحت عنوان توطئه خارجي بياعتبار كند. بسياري از تحليلگران اطلاعاتي و كارشناسان ايران با اين مسئله موافق بودند. با اين حال، وسوسه شديدي براي ايستادگي و اعلام حمايتمان از ملت ايران و ابراز انزجار از شيوههاي رژيم وجود داشت. اين نقشي بود كه مناسب امريكا و همگام با ارزشهاي دموكراتيك اين كشور بود.»
كلينتون ادامه ميدهد: «من متأسفم كه در آن زمان اعتراض خود را شديدتر اعلام نكرديم و ديگر كشورها را (به اعتراض) ترغيب نكرديم. در دوران پس از سركوب (مخالفان) در ايران در راستاي تجهيز مخالفان طرفدار دموكراسي به ابزار و فناوريهايي براي مقابله با فشارها و سانسورهاي دولت، تلاش كردم. در چند سال پس از آن، ما دهها ميليون دلار سرمايهگذاري كرديم و بيش از 5 هزار فعال (طرفدار دموكراسي) را در سرتاسر جهان آموزش داديم.»
انتخابات اسفند هم براي غربيها اهميت فراوان دارد
ديويد ايگناتيوس ستوننويس روزنامه امريكايي واشنگتنپست هم اخيرا در رابطه با انتخابات پيش رو در كشورمان مينويسد: «نزاع قدرت در تهران بين ميانهروها و تندروها در انتخابات ماه آينده، ميتواند توازن سياسي در ايران براي سالهاي پيش رو را ترسيم كند.» اين روزنامه ادامه ميدهد: «مقامات امريكايي انتظار دارند اگر تندروها با خارج كردن و كنار زدن نامزدها در نتيجه فريبكاري نكنند، نتيجه انتخابات «مزيت و برتري جزئي» اردوگاه ميانه رو اطراف رئيسجمهور حسن روحاني و «ادامه تحرك و حركت» او در جهت بازگشايي به سمت غرب باشد.»
روزنامه هافينگتنپست نيز طي مطلبي در همين رابطه به اين مسئله اشاره ميكند كه عجله امريكاييها براي اجراي برجام در حقيقت در راستاي ايجاد فضاسازيهاي لازم براي رسيدن به يك نتيجه خاص در انتخابات ايران است اما اين بار اول نيست كه امريكاييها در اين مسير گام برميدارند.
تمركز انديشكده آمريكايي بر تأثير برجام روي انتخابات مجلس
انديشكده امريكايي «ويلسون» نيز روز چهارشنبه با برگزاري نشستي به بررسي «اذهان عمومي ايرانيان درباره سياست خارجي در آستانه انتخابات پارلماني» و ميزان احتمال شكست توافق هستهاي پرداخت. در ابتداي نشست مدعو ايراني اين نشست «ابراهيم محسني» به سخنراني پرداخت و با تكيه بر متن توافق منعقده ميان ايران و 5+1 و اعلاميههاي رسمي آژانس بينالمللي انرژي اتمي و ارزيابي شخصي خود از جامعه ايران بيان كرد: «اكثريت ايرانيان به اشتباه فكر ميكنند كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي هيچگاه نميتواند از سايتهاي نظامي بازديد كند.»
«پاول پيلار» افسر سابق هم به جنبههاي مشترك ميان ايرانيان و امريكاييها پرداخت و بيان كرد: « ايرانيها از يك جهت شبيه امريكاييها هستند زيرا همچون ما كه به آنها اطمينان نداريم، آنها هم به پايبند ماندن امريكا به انتظارات مردم ايران از برجام، شك دارند.»
چرا انتخابات ايران براي غرب اهميت دارد؟
انتخابات پيش رو از آن جهت براي غرب به سركردگي امريكا اهميت دارد كه جرياني در داخل تاكنون توانسته بسياري از اهداف غيرممكن غرب در قبال جمهوري اسلامي ايران را عملياتي كرده يا حداقل تمهيدات لازم براي پيادهسازي آن مهيا سازد. اساساً به قدرت رسيدن جريان غربگرا در داخل ايران ميتواند از يك سو ماهيت انقلاب اسلامي را در مسير تغيير و دگرگوني قرار داده و از سوي ديگر زمينه آشوب و درگيريهاي خياباني- كه فشار از پايين به حاكميت قلمداد ميشود - فراهم ميشود تا حاكميت به خواستههاي غربي- داخلي تن در دهد.
بعد ديگر اهميت انتخابات براي غرب به اين دليل است كه امريكا درصدد نفوذ به «مراكز تصميمگير و تصميمساز» با تقويت جريانهاي طرفدار غرب در كشور عليه خط انقلاب اسلامي است و قاعدتاً روي كارآمدن اين جريان به منزله نفوذ در مراكز مهم تلقي ميشود. به همين دليل است كه مقام معظم رهبري بر لزوم هوشياري در اين زمينه هم بارها تأكيد ميكنند: «نهادهاي مسئول وظيفه دارند كه اگر نامزد انتخابات آدم صالحي است، ما او را رد نكنيم، ميدان بدهيم به اينكه او بيايد. نقطه مقابلش هم همين جور است، اگر چنانچه آدم ناصالحي است، راهش ندهيم، اگر چنانچه در اين مجلس... آدمي باشد كه صلاحيت قانوني ورود در اينجا را نداشته باشد و ما از اين اغماض كنيم، صرفنظر كنيم، رعايت نكنيم، دقت نكنيم و او وارد بشود، اين هم باطل كردن حق مردم است، خراب كردن حق مردم است، اين هم ضد حقالناس است.»
ش.د9406029