بیخبر نیستم از افرادی که تلاش میکنند دستاوردهای دولت صدمه ببیند. البته این از روی کمعقلی است. وقتی حساب میکنم، میبینم کسانی که با دولت مخالفت میکنند، بیشتر بر مبنای کمبود عقل است[...]
یادداشت: «بیخبر
نیستم از افرادی که تلاش میکنند دستاوردهای دولت صدمه ببیند. البته این
از روی کمعقلی است. وقتی حساب میکنم، میبینم کسانی که با دولت مخالفت
میکنند، بیشتر بر مبنای کمبود عقل است. مخالفت با دولت معنی ندارد، مبارزه
با دولت یعنی مبارزه با منافع ملی و منافع یک ملت، ضربه زدن به امید یک
ملت که ضربه زدن به اعتماد مردم است.» این عبارات را رئیس دولت اعتدال، روز
گذشته و در مجمع سالانه بانک مرکزی بیان کرده است! جملاتی که چند نکته مهم
در آن نهفته است؛ اول همسنگ کردن انتقاد به دولت با ضربه زدن به منافع
ملی و اعتماد عمومی و آن را نشانه کم عقلی دانستن! نکتهای که حتی اگر از
آقای روحانی این را بپذیریم و قبول کنیم که وی درست میگوید، آنگاه باید
از ایشان پرسید آیا این موضوع تنها منحصر به دولت شماست یا شامل همه
دولتها میشود؟ و اگر معتقدید فقط مختص دولت اعتدال است، بگویید چه تفاوتی
میان رأی مردم در سالهای 92، 84، 76 و... وجود دارد، آیا رأی مردم در
دوران مختلف ارزشهای متفاوت دارد؟ اگر شامل همه دولتها میشود، انتقادات و
سخنان شما درباره دولتهای گذشته نیز مشمول همین کمعقلی و اقدام علیه
منافع ملی میشود یا خیر؟ اما نکته دیگر و صد البته مهمتر در این میان،
فارغ از آنکه رئیسجمهور در سخنانشان چه میگویند و چه مباحثی را مطرح
میکنند، این است که مطالبات مردم و خواستهها و انتظارات از حسن روحانی و
دولتش مشخص است، مردم و منتقدان نباید اسیر این جملهسازیها و مباحث
انحرافی شده و به بحثهای بیپایان در این زمینه بپردازند، بلکه با تذکری
کوتاه در این باره، همچنان باید به دنبال پیگیری خواستههای مردم و حل
مشکلات بوده و مراقبت کنند با طرح چنین مباحثی مطالبات مردم گم نشود.