(روزنامه آرمان ـ 1396/12/12 ـ شماره 3555 ـ صفحه 6)
** بنده برای اولینبار این مطلب را مطرح کردم و این توصیه بزرگان اصلاحطلب است و حتی دیگر شخصیتهای اصلاحطلب نیز از ایشان همین درخواست را داشتهاند که با توجه به انتصاب اخیر ایشان در مجمع تشخیص مصلحت و با توجه به ارتباط خوب ایشان با مقام معظم رهبری که از قدیم تا به امروز ادامه داشته میتوانند یکی از افرادی باشند که فضای گفتوگویی و ارتباطی را باز کنند. بنا براین آقای صدر در پی یک تصمیم تشکیلاتی جهت گفتوگو با مقام معظم رهبری انتخاب نشدهاند. لذا تاکید میکنم این یک تصمیم تشکیلاتی نیست و توصیهای بوده از جانب دوستان به آقای صدر که ایشان هم در حال بررسی این موضوع هستند. ایشان به عنوان یک شخصیت سیاسی شناخته شده، طبیعی است که باید در این خصوص جوانب مختلف را درنظر گرفته و سپس نظر نهایی خودشان را اعلام کنند که البته باید دید ایشان در صورت قبول این مسئولیت به عنوان یک چهره فردی اصلاحطلب با مقام رهبری گفتوگو خواهند کرد یا به عنوان نماینده جریان اصلاحات.
* تصمیم شورا در تعیین افراد جهت تغییرات در رابطین جریان اصلاحات با مقام معظم رهبری تاثیرگذار خواهد بود؟
** شورای عالی ائتلاف اصلاحطلبان تنها پیرامون انتخابات تصمیمگیری میکند. از نظر اصلاحطلبان و علاقه اصلاحطلبان، برقراری و تداوم ارتباط آقای جهانگیری با مقام رهبری و نهادهای حاکمیتی به قوه خود همچنان باقی است. به میان آمدن نام آقای صدر و یا آقای خوئینیها به معنای نفی عملکرد آقای جهانگیری در ارتباط با رهبری نیست و نقش آقای جهانگیری همچنان به قوه خود باقی است و طبیعتا آقای جهانگیری هرگاه موقعیتی فراهم شود با رهبری دیدار و گفتوگو خواهند داشت و پس از انتخابات به دلیل مشغله این ارتباط کمتر شده است اما کماکان ادامه خواهد داشت. همچنین تاکید دارم که در درون جبهه هیچ مصوبهای نداریم که بر مبنای آن اگر کسی خواست ملاقاتی کند، آن ملاقات انجام نشود يا منوط شود به مصوبه جمعی جبهه اصلاحات. به عبارت دیگر میشود گفت راه برای همه افراد اصلاحطلب باز بوده که بروند دیدارهایی را با مقام رهبری داشته باشند و مسائلی را مطرح کنند.
* تصمیمگیری پیرامون اهداف آینده جریان اصلاحات از حوزه اختیارات شورا خارج است؟
** شورای عالی ائتلاف در حال حاضر مشغول بررسی و بازنگری آئیننامه و ترکیب جمعیتی اعضای شورای ائتلاف است و البته باید اضافه کنم این شورا در خصوص تصمیمگیری در موارد غیر از انتخابات منع نشده است. در واقع میتوان گفت بالاترین نهادی که مرجع تصمیمگیری جمعی در خصوص مسائل و رخدادهای پیشآمده و چشمانداز آینده در واقع شورای مشورتی اصلاحطلبان است که ریاست آن بر عهده رئیس دولت اصلاحات قرار دارد. در خصوص اهداف آینده نیز هیچ یک از احزاب و یا گروههای اصلاحطلب از ارائه پیشنهاد و راهکار منع نشدهاند و مجمع مشورتی و در کل جامعه اصلاحات از هر طرح و پیشنهادی استقبال میکند.
* به نظر شما حوادث و رویدادهای چند ماه اخیر توانسته آسیبی به پایگاه اجتماعی اصلاحات وارد سازد و موجب ریزش آرای آینده این جریان مهم سیاسی شود؟
** به هر صورت یکی از سختیهای موجود در راه اصلاحات و یکی از نبوغهای اصلاحطلبان این بوده که تا به امروز توانستهاند با مقتضیات اجتماعی زمان و مطالبات مردم حرکت کنند. در خصوص حوادث دیماه اصلاحطلبان داخل قدرت و خارج قدرت ضمن محکوم کردن حرکتهای هنجارشکنانه، بر حق مردم در بیان مطالباتشان و حق ملت مبنی بر تجمع و راهپیمایی مسالمتآمیز انتقادی تاکید کردند. لذا در تمام صحبتهایی که چهرههای اصلاحطلب در این مدت داشتند، شاهد هستیم که به رعایت حقوق ملت تاکید داشتهاند و همواره اعلام کردهاند که باید صدای ملت شنیده شود و مشکل مردم برطرف گردد و این مسالهای بود که مورد تایید بسیاری از چهرههای سیاسی و حکومتی بود. اگر عدهای اعتقاد دارند با استناد به حوادث دیماه بخشی از جامعه از اصلاحات رویگردان شدهاند باید گفت این یک امر نسبی است. هرچند که عملکرد ضعیف دولت در برخی زمینهها موجب نارضایتی مردم شده است. با نگاهی به انتخابات اردیبهشت ماه، شاهد هستیم که این جامعه رأی دهنده به پشتوانه گفتمان اصلاحطلبی به میدان آمدند و به اعتبار جبهه اصلاحات و همراهی شعارهای آقای روحانی با جریان اصلاحات به ایشان رأی دادند و متاسفانه بخشی از انتظاراتشان برآورده نشد و آقای روحانی هم نسبت به بخشی از شعارهایی که در زمان انتخابات داده بودند عمل نکردند. اما در کل اصلاحطلبان اعتراضات مدنی را حق مردم میدانند و باید همه مسئولان و سیاستمداران به یک برآورد دقیق، مثبت و یکسان از حوادث دیماه برسند.
* از سال 76 شاهد تغییراتی در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور بودیم که نوید حرکت کشور به سمت جامعه مدنی و فضای باز سیاسی میداد و یک اجماع کلی برای هدایت کشور به این مسیر دیده میشد. چرا با گذشت 6 سال از بازگشت اصلاحات به عرصه سیاسی، اقدامی جدی در خصوص بازسازی و توسعه جامعه مدنی صورت نمیگیرد؟
** ساختار حکومتی در ایران تمرکزگرا است. دغدغه دولت اصلاحات هم همین بود که برای توزیع قدرت در بدنه جامعه روند جدیدی را ابداع کنند. یکی از اقدامات دولت اصلاحات در این خصوص هم راهاندازی شوراهای شهر و روستا بود که در آن زمان با مخالفت جمع زیادی از بزرگان مواجه شد اما دولت اصلاحات آن را پیگیری نمود و به سرانجام رساند. رویکرد دولت اصلاحات مبتنی بر توزیع قدرت بود و بر این اعتقاد بود که تمرکز قدرت موجب میشود تا ساختار درگیر فساد شود که متاسفانه ما امروز شاهد آن هستم. گامهایی که در دولت اصلاحات برداشته شد متاسفانه بعد از دولت اصلاحات توسط آقای احمدینژاد که امروز خود در نقش مدعی ظاهر شده است و خود را حامی حق مردم نشان میدهد، ویران شد و دولتی که در عصر اصلاحات به سمت کوچک شدن و کاهش اختیارات خود میرفت و از همه مهمتر نظام مالی و اداری کشور را به سمت شفافیت پیش میبرد، از سال 84 به بعد وارد مسیری دیگر شد. احمدینژاد زمینه را برای قدرتمند کردن نهادهای غیر مسئول فراهم کرد و در نهایت روند حرکت کشور به سمت جامعه مدنی هر روز ضعیفتر شد. احمدینژاد با تعطیل کردن و تضعیف کردن احزاب و نهادهای مدنی و متوقف کردن فعالیتهای قانونی حوزههای فرهنگی و دانشگاهی چیزی از آن دستاوردها باقی نگذاشت. اما در خصوص بازسازی و ادامه روند توسعه سیاسی کشور و جامعه مدنی باید بگویم آقای روحانی هم همواره سعی و تلاششان بر این بوده که از سال 92 بار دیگر این قطار را به ریل خود برگرداند در برخی زمینهها موفق بوده اما در برخی از زمینهها به دلیل سیستم دیوانسالاری درگیر با فساد تا امروز موفق نشده است تا به خواستههای قانونی مردم رسیدگی کند. البته کوتاهیهایی هم بوده که باید به این نکته توجه بیشتری میشد اما با برخی انتخابها عملا موجب کند شدن روند بهبود اداره کشور و توقف روند توسعه جامعه مدنی و توسعه فضای سیاسی شد.
* در دوران اصلاحات احزاب متعددی فعال بودند که در جامعه به طور کامل شناخته شده و در عرصه سیاسی تاثیرگذار بودند. چرا بزرگان و شخصیتهای اصلاحطلب برای ارتباط بیشتر با بدنه جامعه سعی در بازسازی این ساختار حزبی نمیکنند؟
** هر اقدامی نیازمند یکسری امکانات است. ساختار حکومت دینی به طور کلی خیلی با تحزب و جامعه حزبی همخوانی ندارد و به همین جهت بود که احزاب اثرگذار از دور خارج شدند. لوازم و امکانات چنین اقداماتی همه در دست دولت و مجلس نیست. باید نهادهای تاثیرگذار دیگر مانند نهادهای حقوقی، قضائی و امنیتی کشور و جامعه به این نتیجه برسند که توسعه کشور و کاهش فساد و از بین بردن سیستم فساد منوط به کار حزبی و توسعه سیاسی و ترویج جامعه مدنی است. تشکیل احزاب قدرتمند و تاثیر گذار از اصول اولیه اصلاحطلبان بوده و هست اما با وجود برخی رفتارها نمیتوان امیدوار بود که به چنین توفیقی دست بیابیم. اما یک نکته قابل توجه است و آن نقش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است که توانستهاند به خوبی این خلأ موجود را پر کنند و در تصمیمگیریهای مردم تاثیر فراوان داشته باشند و فارغ از مشکلاتی که احزاب در کشور با آنها مواجه هستند، با خیالی آسودهتر اهداف حزبی را دنبال میکنند ضمن اینکه صدای مردم را هم به مسئولان میرسانند. اکنون مسئولان هم به خوبی از نقش موثر و تاثیرگذار فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آگاهی دارند و دیگر کمتر کسی است که قدرت این شبکههای اجتماعی را نادیده بگیرد که اگر امروز به دنیای ارتباطات بیتوجه باشیم به طور قطع در آینده باید تسلیم تاثیرگذاری فضای مجازی بر افکار عمومی باشیم. نقش این شبکهها در اعتراضات دی ماه سال جاری بر همگان روشن است. تاثیری که در دهها شهر در کشور دیده شد. این شبکهها همانقدر که میتوانند مخرب باشند به همان میزان هم میتوانند باعث آگاهی و اطلاع رسانی به مردم باشند و با مدیریت صحیح این فضا میتوان افکار عمومی را هدایت کرد و در تنویر اذهان عمومی نقش داشت.
* امروز صدای اصلاحطلبانه را از دهان احمدینژاد میشنویم که تمام توان خود را در حذف اصلاحطلبان و از بین بردن آثار جامعه مدنی به کار گرفت. چه شده است که چنین فردی با آن پیشینه امروز از اصلاحات در کشور میگوید؟
** اگر خوشبینانه به نیت و رفتار محمود احمدینژاد نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که گفتمان اصلاحات یک گفتمان پیروز است چرا که چنین شخصی که قریب به 12سال پیش با گفتمانی کاملا ضد اصلاحات روی کار آمد و تمام ساختارهای اصلاحطلبانه را ویران کرد و با یک رأی پوپولیستی کرسی ریاستجمهوری را تصاحب کرد امروز از همان گفتمان اصلاحطلبی به سود خودش استفاده میکند. اگر دقیق نگاه کنیم آقای روحانی که یک اصولگرا بودند به دلیل گفتمان اصلاحطلبیشان در سالهای 92 و 96 رأی آوردند و در حقیقت مردم به این گفتمان رأی مثبت دادند. نمیتوان از توفیق این گفتمان در جامعه آگاه بود اما با استفاده از آن نگاه جامعه را به سمت خود جلب کرد و در عین حال اهداف غیر از آن را دنبال کرد.
* چنین استفادهای از گفتمان اصلاحطلبی و عدالتخواهی در قالب اصلاحات، چه دلیل دارد؟
** این صدا و تولیدکنندگان آن زمانی در پی خاموشی مطلق این گفتمان بودهاند. جامعه اصلاحطلب وقتی میبیند افرادی همچون احمدینژاد که زمانی ادعای مدیریت جهانی را با آن گفتمان خاص خود داشت و ایران را تا لبه پرتگاه پیش برد، امروز از همان گفتمان اصلاحطلبی برای جلب نظر و حمایت مردم استفاده میکند، نشانه این حقیقت است که این گفتمان، گفتمان برحقی بوده است. گرچه احمدینژاد و یارانش با علم بر حقانیت این گفتمان سعی در تصاحب آن دارند. به طور قطع این نشانهای از پیروزی گفتمان اصلاحات است وقتی مشاهده میشود که دشمنان سرسخت اصلاحطلبان امروز به این گفتمان متوسل میشوند. جدای از رفتارهای احمدینژاد اگر هر فرد یا افرادی دیگر به این نتیجه رسیده باشند که راه نجات امروز ملت و کشور گفتمان اصلاحات است، این به معنای یک پیروزی بزرگ است. به طور قطع اصلاحطلبان از این مساله هیچ ابایی ندارند کما اینکه ما امروز شاهد این رویکرد در بین بسیاری از افراد هستیم که از لجاجتهای گذشته خود دست برداشتهاند و به این منش روی آوردهاند حتی اگر چند صباحی پیش از این، دشمنی سرسختانهای با اصلاحطلبان داشتند و یا باعث خانهنشینی اصلاحطلبان شدند.
* برنامه اصلاحطلبان جهت برون رفت کشور از وضعیت کنونی چیست؟
** کشور در شرایطی بهسر میبرد که برای هیچ جریان سیاسی راهکاری وجود ندارد که مبتنی بر صندوق آرا نباشد. البته معتقد هستم اگر حکومت و دستگاههای حکومتی به این نتیجه برسند که در کنار صندوقهای رأی مردم زمینه حضور مردم را هم ارتقا ببخشند کاری مفیدی صورت گرفته است. به عنوان نمونه در مجلس چهارم قوانینی تصویب شد و مشکلاتی را برای کشور به وجود آورد. اگر امروز نمایندگان مجلس به جامعه مدنی اعتقاد داشته باشند، میتوانند کوچکترین قانونی را که خلاف قانون اساسی کشور باشد، لغو کنند. بنا براین ما ابتدا باید ببینیم که اصلاحطلبان چه امکاناتی در اختیار دارند زیرا اصلاحطلبان هیچ امکانی غیر از فراخوانی مردم به پای صندوقهای رأی ندارند و این مردم هستند که در نهایت باید راه و مسیر خودشان را انتخاب کنند. اگر امروز بر این باور هستیم که با تمام بحرانهایی که در آن هستیم و یا پیش رو داریم، اعتماد مردم به جمهوری اسلامی خیلی بیشتر از قبل سال 92 است و مجلس دهم را کارآمدتر از مجلس نهم میدانند باید قبول کنیم که هیچ راهکاری جز صندوق رأی وجود ندارد و باید منتظر بود و دید مسائلی همچون بازنگری در قانون اساسی و یا رفراندوم به کجا میرسد. البته به نظر من در آستانه چهلسالگی این نظام مردم ما و نسل جوان کشور به یک سطح آگاهی بالا دست یافتهاند و اگر بزرگان کشور امروز دست به کار نشوند و اقداماتی اساسی صورت ندهند، ممکن است زمان از دست برود.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/215006
ش.د9605103