مجمعالجزایر بحرین در دورۀ سلطنت رژیم پهلوی استان چهاردهم ایران را تشکیل میداد که به عنوان آخرین بخش جداشده از خاک ایران در دوران معاصر، قربانی یک بده و بستان سیاسی شد.
مجمعالجزایر بحرین در دورۀ سلطنت رژیم پهلوی استان چهاردهم ایران را تشکیل میداد که به عنوان آخرین بخش جداشده از خاک ایران در دوران معاصر، قربانی یک بده و بستان سیاسی شد. در واقع مسئلۀ بحرین برای ایران با ورود انگلستان به خلیجفارس پیچیده و حادتر شد، زیرا انگلستان پس از زمستان۱۳۴۶اعلام کرد از عدن خارج و نیروهایش را به بحرین منتقل میکند. بدین ترتیب جزیرۀ بحرین پایگاه مهم انگلستان در شرق سوئز و خلیجفارس گردید. دوری جزیرۀ بحرین از شعاع عمل حکومت مرکزی ایران، سرسپردگی حکومت پهلوی و فشار انگلستان که اجازۀ هیچ اقدام جسورانهای را به ایران نمیداد، موجب شکلگیری مذاکرات و توافقهای پنهانی میان ایران، انگلستان و عربستان گردید و سبب شد ایران نهایتاً در مورد مسئلۀ بحرین کوتاه بیاید و عقبنشینی سیاسی کند. اظهارنظرهای رسمی محمد رضا شاه نیز در این باره نشاندهندۀ سازش و در عین حال زمینه سازی برای حل نهایی مسئلۀ بحرین از طریق جدایی آن از خاک ایران بود که خواستار حل مسئلۀ بحرین به وسیله سازمان ملل متحد از طریق کسب نظر مردم بحرین شد که آن نیز در عمل فقط با مراجعه به نظرات گروههای منتخب سیاسی- اجتماعی بحرین انجام گرفت و برخلاف ادعای مرسوم، بحرین با مراجعه به آراء عمومی و از طریق همهپرسی یا انتخابات عمومی، از ایران جدا نشد، بلکه به همان روش محدود گزینشی این اتفاق افتاد. بالأخره پیشنهاد رسمی شاه از طریق گفتگو با انگلستان و دبیرکل سازمان ملل (اوتانت) به پایان رسید و از سوی دبیرکل به شورای امنیّت ارجاع شد و شورای امنیّت نیز استقلال بحرین و جدایی آن از خاک ایران را در تاریخ 30 آوریل 1970مورد تأیید و تصویب قرارداد. ایران نیز در اردیبهشت 1349 برای شناسایی رسمی قطعنامۀ شورای امنیّت در مورد استقلال بحرین در جدایی از خاک کشور اقدام کرد؛ چنانکه هیئت دولت قطعنامهای را به منظور تصویب تصمیم شورای امنیّت به مجلس شورای ملّی تقدیم کرد و این قطعنامه با 187 رأی مثبت و چهار رأی منفی به تصویب مجلس شورای ملّی رسید و در روز ۲۲ مرداد۱۳۵۰ بحرین از نقشه ایران حذف شد و به تصرف آل خلیفه درآمد. ساعاتی بعد از رأی شورای ملی به استقلال بحرین، ایران نخستین کشوری بود که رسماً بحرین را به عنوان کشوری مستقل پذیرفت و بحرین به عنوان یکصد و بیست و نهمین کشور عضو سازمان ملل متحد شناخته شد. انگلیس در ازای بحرین سه جزیرۀ ایرانی تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی را که در اشغال داشت به ایران پس داد البته از آن هنگام تاکنون هنوز امارات با ایران بر سر حاکمیت این سه جزیره مناقشه دارد. هر چند در این چند سطر کوتاه نمیتوان اصل مسئله و آثار جدایی بحرین را ارزیابی کرد امّا باید گفت که در تمام زمان حکومت دویست سالۀ قاجار چیزی نزدیک به دومیلیون کیلومتر مربع از خاک کشورمان از دست رفت که آخرین آن، افغانستان بود. مساحت کشور اکنون چیزی بیش از1648000کیلومترمربع است یعنی کمتر از کل آن چیزی که درزمان قاجارها از ایران جدا شد. امّا همین یک تکۀ بحرین که شاه پهلوی به تأسی از رضا خان که بخش هایی از ایران را به ترکیه، افغانستان و عراق حبه کرده بود، در واقع بحرین را تقدیم انگلیس نمود، این سرزمین جدا شده از ایران، ارزشش از تمام آن دو میلیون کیلومتری که زمان قاجاریه از ایران جدا شد، بیشتر بود، چرا؟ چون اگر بحرین از ایران جدا نمیشد، برابر قوانین حقوق بینالملل دریاها، حدود70 درصد مساحت خلیجفارس خاک ایران بود و از این رهگذر: - هفتاد درصد منابع گازی و هیدروکربنی خلیجفارس متعلق به کشورمان بود. - هفتاد درصد منابع پروتئینی این محدوده متعلق به ایران بود. - تمام تردد آبی کشتیهای غیرایرانی (اعم از عراق، کویت، عربستان و یا کشتیهای دیگر کشورهای جهان) یا میبایست با دادن حق عبور، از آبهای ایران عبور میکردند و یا میبایست از آبراهۀ بین ایران و قطر (بین بحرین و قطر) تردد میکردند. - اکنون دیگر شاهد حضور ناوهای آمریکایی در خلیجفارس نبودیم. - تمام صنعت مروارید خلیجفارس به ایران تعلق داشت. - این جزیره با موقعیت سوق الجیشی خود میتوانست اهرم فشار ایران برای کنترل دولتهای مرتجع منطقه باشد. وجود ویژگی ها و برتری های اینچنینی است که موجب شده است تا در نتیجه شکل گیری اعتراضات مدنی در بحرین و انقلاب مردمی بر آمده از اسلام و تحت تأثیر اصول انقلاب اسلامی ایران در این کشور، برخی مرتجعین عرب منطقه و کشورهای استکباری همچنان نگران ادغام مجدد این سرزمین به ایران و یا روی کار آمدن حکومتی نزدیک به ایران و برقراری روابط نزدیک و حسنه بین این دو کشور در آینده هستند و برای جلوگیری از وقوع آن دست به هر جنایتی علیه مردم مظلوم بحرین می زنند.