غرب آسیا با داشتن ویژه گی هایی چون: 1- برخورداری از منابع زیاد انرژی 2- موقعیت ژئوپولوتیک طلایی 3- بازار مصرف گسترده 4- خاستگاه ایدئولوژی های بزرگ و ... وسوسه تمامی قدرت هایی را که در سودای سلطه یا نفوذ جهانی اند، بر می انگیزد.
غرب آسیا با داشتن ویژه گی هایی چون: 1- برخورداری از منابع زیاد انرژی 2- موقعیت ژئوپولوتیک طلایی 3- بازار مصرف گسترده 4- خاستگاه ایدئولوژی های بزرگ و ... وسوسه تمامی قدرت هایی را که در سودای سلطه یا نفوذ جهانی اند، بر می انگیزد. انگلیس به عنوان یک کشور استعماری که از قرن 18 میلادی سابقه حضور در این منطقه را داشته و توانسته با مشارکت در روند فرسایش قدرت امپراطوری عثمانی و تجزیه آن، حضوری استعماری در قلمروهای اسلامی نیز داشته باشد، در سال 1972 ناچار به خروج از منطقه غرب آسیا و واگذاری میدان به آمریکایی ها شد. اما وقایع ماهای اخیر گویای اراده بازگشت مجدد روباه پیر استعمار به منطقه با استفاده از همان نفوذ سنتی و رژیم های وابسته ای چون آل سعود می باشد که عوامل ذیل در این تصمیم لندن نشینان موثر بوده است:
1-برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و نیاز به منابع جدید اقتصادی
2-احساس خطر از تحولات منطقه غرب آسیا و پدید آمدن فضای استقلال و مقاومت و مقابله با سلطه جویی غرب
3-احساس خطر نسبت به قدرت یابی و نفوذ روسیه و جمهوری اسلامی در این منطقه
4-فراهم بودن زمینه تامین هزینه های بازگشت و استقرار با باج دهی رژیم های حاکم بر برخی کشور های منطقه مثل بحرین و عربستان سعودی
5-بهره گیری از تروریسم تکفیری در جنگ نیابتی با همکاری کشورهای وابسته در منطقه و جلوگیری از بازگشت آنان به اروپا از جمله انگلیس یا حفظ میدان در گیری در خارج از مرزها
6-تضمین انرژی ارزان قیمت از طریق کشورهای صادر کننده عمده در خلیج فارس
لازم به ذکر است که پیش از این هم علیرغم خروج نظامی انگلیس از منطقه غرب آسیا، این کشور نفوذ سنتی خود را با حفظ رژیم های وابسته، تاسیس و توسعه شرکت های تجاری، و موسسات فرهنگی، فروش گسترده تسلیحات نظامی، حضور افسران امنیتی در سرویس های کشورهای وابسته و شکار نخبگان و تحصیل کردگان کشورهای هدف در منطقه حفظ کرده بود.مثلا انگلیس در سالهای 2016 و 2017 دومین کشور صادر کننده تسلیحات و تجهیزات نظامی به این منطقه بوده است و تعداد شرکت های انگلیسی در کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی، کویت و بحرین تا بدان پایه است که تنها در امارات متحده عربی می توانند 12 میلیارد صادرات و 5 میلیارد واردات را از آن خود سازند.لذا در 45 سال گذشته که ظاهرا انگلیس از منطقه خارج شده بود در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی همچنان پایگاههای خود را حفظ کرده و حتی توانسته در گروهای اسلامی مثل اخوان المسلمین نیز نفوذ کند. به گونه ای که وقتی انگلیس در طرح تقسیم (تجزیه)مجدد کشورهای اسلامی قدرتمند به کشورهای کوچک و فاقد قدرت بر اساس تجربه تجریه عثمانی به همراه آمریکا و فرانسه فعال شده، متاسفانه برخی گروههای اخوانی نیز به شکاف های قومی- مذهبی به نفع اجرای این طرح دامن می زنند و کشورهایی چون ترکیه و قطر به عنوان حامیان اخوان در سوریه به تجزیه طلبی کمک کرده اند.
انگلیس در مقطع فعلی هم نگران جلو افتادن قدرت هایی چون روسیه، هند و چین از خود است و هم شکل گیری قدرت های جدید منطقه ای در غرب آسیا را ناقضی در مسیر استعماری خود تلقی می کند. و هم با خروج از اتحادیه اروپا بدنبال ایجاد فضای تفس اقتصادی با دستیابی به منابع جایگزین است.با چنین اهدافی منطقه غرب آسیا و خلیج فارس یک گزینه راهبردی است که انگلیس انتخاب کرده و مزیت هایی چون خوش خدمتی برخی رژیم های وابسته و دیکتاتوری را برای تامین بخشی از هزینه ها نیز در خدمت دارد. گرچه لندن نشینان نباید از احیاء هویت اسلامی در منطقه و پیامد های آن بر سرنوشت این رژیم ها و سلطه گری خویش غافل شده و قربانی کردن مردم یمن و بحرین برای این بازگشت را نباید اقداماتی بدون پاسخ و کم هزینه تلقی کنند.