پهلوان مطمئن، از هیچ میدانی نمیترسد. این اعتماد به نفس حکومت از همان اعتماد به آسمانی است که امام در حکومت ولایت فقیه ودیعه گذاشته است. اگر در آمریکا تنها نماینده دو حزب حق حکومت دارند یا در بریتانیا تا سطح مدیران خرد هم باید به تأیید ملکه برسند و در فرانسه و دیگر کشورهای مدعی شهادتین مدیران، تأیید هولوکاست و منافع صهیون باشد
وقایع مهم سالهای نه چندان دور را از لابلای تاریخ مرور میکنم. سالهایی که امروزه بیشتر به داستان میماند تا واقعیت و باورشان سخت است. روزگاری که شاهان برای تأمین خرج سفرشان به اروپا، شهر و استان میفروختند. زمانی که قحطی بریتانیایی، نیمی از جمعیت کشور را به قبرستان برد و شاه، انبار خود را پر کرد و کاری برای مردم نکرد. شاه، مجلس مردم را به توپ بست. شاهی بیسواد، با یک سفر خارجی، پیشرفت و توسعه را به جای عقل و فرهنگ و کار و سواد، در کلاه بر سر مردان گذاشتن و سرپتی کردن زنان دانست. سنت مردمش را به زور تیغ و تبعید تاراج کرد. مسجد گوهرشاد! به یاد داری؟ چادر از سرِ زنان سرزمینش کشید. تاریخ! اشک زنان عفیفِ سرزمینم را به یاد آور! برای رفاه اجنبی راهآهن کشید و... و همان اجنبیها که آورده بودند او را با ذلت بردندش. بیهنری را به جایش نشاندند. غریبهها به کشور آمدند و تصمیم گرفتند و رفتند و شاه را به هیچ انگاشتند. کشورش را میان خود تقسیم کردند. کشوری از شمال و کشوری از جنوب و... مردمی که دیده نمیشدند.
شاه عادت داشت در مشکلات، برای رفع خستگی از کشور فرار کند. دولتِ مردمش را آمریکا و انگلیس ساقط کردند و او فرار کرد. با چماق کِشی اراذل و اوباش و سرکوب مردم، دوباره برگشت. خستگی در رفته! خانوادهاش همه شاه بودند و هرکدام به کار خود مشغول. خواهری تریاک ترانزیت میکرد و برادری زمین میخرید و میخورد و دیگری بیدلیل و مشکوک مرد و خواهر دیگری در کوچههای اروپا پِیِ خود میچرخید و ملکه با سران غریبه، ملاقاتها داشت و... و خانوادههای سببی و نسبی همه مشغول بودند. و ساواکِ شاه، ناخن فرزندان مردم میکشید. شاه، 15 خرداد مردم را تکه پاره کرد و 17 شهریور. شاه، برای کمک به آمریکا در جنگ ویتنام هواپیماها فرستاد. شاه، بحرین را به باج داد و کشور را به تاراج. شاه، جوانان وطن را با اجبار و بیهیچ توجیه، به جنگ ظفار عربی فرستاد. دربار شاه برای غربیها در نداشت و برای مردم دردسر داشت. شاه دموکرات شد و مردم را مجبور کرد که همه عضو یک حزب شوند. 60 هزار مستشار غربی در کشور میچریدند.
کابارهها آباد و کارخانهها مونتاژکار و حلبی آبادها آباد و قبرستانها و زندانها هم به لطف شاه، آباد. هرکه شاه میخواست به مجلس میرفت و هرچه میفرمود مصوب میشد. نخستوزیرِ شاه معتقد بود ایرانی نمیتواند آفتابه بسازد. یک کشتی نفت دادند و سرویس بلور کاخ آوردند. در جشن 2500 ساله شاه، حتی ریش و سبیل بازیگران هم از اروپا آمد تا شاه آریایی، کوروش را به خواب کند و کشور را خراب. کشور از هر جهت به غرب وابسته بود. دهه 50 اوج فروش نفت بود و شاه با خرید19 میلیارد دلار تسلیحات نظامی، دلارها را به آمریکا پس داد. با توهم ژاندارم منطقه، شاه را سرکیسه میکردند. مردم عید به عید لباس نو میخریدند و برنج میخورند و یک ربعِ کیلو گوشت میخریدند. قوت غالباشکنه و پیاز بود و ترخینه و آشِ دوغ. لباسها قبل از استفاده وصله میخورد. و از سرمای خانهها، مردم با ژاکت و کلاه میخوابیدند و لباسِ شسته و پهن شده رویِ بند اتاق، یخ میزد. صاحب سفرههای زیرزمینی نفت، مردمش دو سه روز برای یک پیت نفت در صف میماندند. اگر دخترها درس میخواندند تا ششم میخواندند و پسران نیز بعد از ششم باید کار میکردند. کفش و لباسها را بزرگتر میخریدند. زمانی بست زن و پینه دوزی شغل بود. «اى كسانیکه ايمان آوردهايد، یاد کنید نعمتهای خدا را.»(1)
سال 42 سال شروع انقلاب نه، سال بروز انقلاب است. مردم به ستوه آمده از ظلم بسیار حکومت، به دنبال راه نجات از بنبستهای خود بودند. تا صدای صادقانه «حاج آقا روح الله» را شنیدند آن را به جان خریدند چون با فطرت خود همخوان دیدند. بیعتی با او کردند ناگسستنی. انقلاب سفید و کاپیتولاسیون و غیره بهانه مردم بود. هدف استقلال، آزادی و نظامی بود که بتواند راه رسیدن به خدا را برای آنان هموار کند. شعار خمینیون مشخص بود «خدا، قرآن، خمینی» و شعار دیگران هم که مبتنی بر کار و آب و نان بود مشخص. ولی مردم خمینی را امام خود پذیرفتند و میدانستند خاصیت حکومتهای غیرالهی در غیرمردمی بودن است و مردم نوشته میشوند و خوانده نمیشوند. مردم روز به روز با افکار امامشان رشد کردند و تربیت شدند تا به لطف خدا انقلابشان را به پیروزی رساندند. خودشان به جمهوی اسلامی رأی دادند و از میان خود، نامزد برگزیدند و به آنها رأی دادند و به مرور دانستند به هر که رأی دهند همان میشود. خوب یا بد.
جمهوری اسلامی از این نظر در جهان، بینظیر است که در مدت چهل سال توانسته است در نهایت آزادیِ انتخابات، به هر گروه مدعی که مورد رغبت مردم از لیبرال، غربگرا، تکنوکرات، مذهبی و دگراندیش بوده، فرصت نمایندگی خبرگان، ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و شورای شهر بدهد و همه فرصت مساوی در حکومت داشتهاند تا مبادا روزی بگویند "اگر ما بودیم چنین میکردیم و چنان میشد". و این اقتداری است که مختص جمهوری اسلامی ایران است. پهلوان مطمئن، از هیچ میدانی نمیترسد. این اعتماد به نفس حکومت از همان اعتماد به آسمانی است که امام در حکومت ولایت فقیه ودیعه گذاشته است. اگر در آمریکا تنها نماینده دو حزب حق حکومت دارند یا در بریتانیا تا سطح مدیران خرد هم باید به تأیید ملکه برسند و در فرانسه و دیگر کشورهای مدعی شهادتین مدیران، تأیید هولوکاست و منافع صهیون باشد، به خاطر غیرمردمی بودن و واهمه آنهاست. مشارکتهای انتخاباتی مردم در آنجا را ببینید. اى كسانیکه ايمان آوردهايد، یادکنید نعمتهای خدا را.
مردم ایران به دلخواه خود برمی گزینند و در صدر تا ذیل مقدرات حضور دارند.
امام خمینی روح خدا در کالبد زمان بود که این انقلاب با نام او در جهان و تاریخ شناخته شد و ماند. نماز و عبادات و حیات و مماتش برای خدا بود و جز خدا نمیدید و نمیخواست. مردم را به واقع باور داشت و یک موی کوخ نشین را با همه کاخ نشینان عوض نمیکرد. همچون پیراهن یوسف که چشمان یعقوب را بینا کرد، او نیز که عطر مهدوی داشت چشم نسلهای بعدِخود را باز و بینا کرد.
با او نحوه ایستادگی در برابر دشمنان و زیاده خواهان را آموختیم. چگونگی جنگیدن با دشمنان و استقامت را و اینکه ذلت یعنی وابستگی به غرب و شرق واشتباه یعنی امیدبستن به دشمن و دلخوش بودن به او. آموختیم که مردم ولی نعمتند و باید در همه امور رعایت حالشان شود و مسئولین نظام خدمتگزار آنهایند و مردم بدانند که مبادا انقلاب را به دست نااهلان و تربیت یافتگان غرب و شرق بدهند وگرنه گرفتار خواهند شد. آموختیم که شیطان بزرگ آمریکاست و باید از او پرهیزید و برای در امان ماندن از شر او واذنابش باید استقامت و مبارزه کرد و خداپرستید، نه دنیارا، که «حب الدنیا رأس کل خطیئه». آموختیم که اسلام آمریکایی و متحجر کدام است. و اینکه اگر مسئولین بگذارند جوانانمان میتوانند از نانو تا فضا را بشکافند و رتبه اول جهان در تولید علم و ششمین کشور تولیدکننده زیردریایی و هشتمین کشور هستهای و عضو ممتاز کشورهای دارای «های تک» و... باشند و آمریکا را زیرپا بگذارند.
جمهوری اسلامی در مسیر عدالت است و در دنیا شبیهی ندارد. بهانه گیران اگر دارند بهتر از آن را معرفی کنند. ولایت فقیه، حکومت دولت بر مردم نیست، حکومت حکیم الهی است بر دلهای مردم. حکومت امام بر امت. حکومتی که برای هدایت مردم بیتاب است و میخواهد مردمانش را به بهشت برساند. قانون نخواندهها و منحرفان و پوچ اندیشان چه میگویند؟ حکومتی که برگرفته از رسولی است که «عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُم»(2) است و خدا در ستایشش «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَك»(3) آورده است. راه خمینی و خامنهای راه تداوم خوبیها و پاکیهاست و خوبی و پاکی همیشه دشمنانی دارد که چهل سال است از هر راهی که توانسته و هر جوری که خواسته و با هرچه که داشته اند، برای از بین بردنش نقشه کشیده و اجرا کردهاند و غلطی هم نکردهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره ابراهیم، آیه 6.
2- بر او دشوار است شما در رنج بیفتید و به هدایتتان حریص است. سوره توبه آیه 128
3- شاید، تو جان خود را از اندوه، در پیگیری کارشان از دست دهی. سوره کهف، آیه 6.