رییس دولت یازدهم در اوج دوران رقابتهای انتخاباتی و آغاز شکلگیری دولت، بخشی اهداف، آرزوها، برنامهها و چشماندازهایش را برای مردم بیان کرد تا اعتماد مردم را به خود جلب کند. مهمترین هدف رئیسجمهور در ابتدای دولت یازدهم به اصلاحات اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار و معیشت مردم معطوف بود. برای این چشم انداز دولت نیازمند برنامه ریزی دقیق و محاسبات پیچیده بود. دولت تحقق این هدف را در مسیری انتخاب کرد که برخی اقتصاددانان آن را به «توسعه وابسته» تعبیر میکنند! یک برداشت از تعبیر توسعه وابسته این است که وابستگی یک کشور پیرامونی به یک مرکز علاوه بر این که سود بسیار زیادی برای کشور مرکز دارد، کشور پیرامونی را نیز از سود نسبی برخوردار میکند البته برنامه دولت نه تعمیق وابستگی بلکه رسیدن به سود و پیشرفت اقتصادی از طریق رفع موانع سیاست خارجی بود. محور اصلی حرکت دولت و تمرکز انرژی رئیس جمهور در این سال ها اصلاح روابط با غرب و در قالب برجام بود.
تلاش برای گسترش روابط خارجی و بین المللی با رعایت اصول مبنایی مطرح شده در قانون اساسی اقدامی کاملا پسندیده و عقلانی است ولیکن این موضوع نباید بر تحکیم ساخت درونی قدرت در کشور تأثیری منفی بگذارد. در طول این مدت منتقدین منصف نه از تلاش دولت برای حل مشکلات سیاست خارجی بلکه از کم توجهی به ظرفیتهای داخلی انتقاد میکردند. بدعهدی آمریکا در انجام تعهدات خود از فردای اجرای برجام و در نهایت خروج آمریکا از برجام این واقعیت را آشکار کرد که ما نباید تمام تخم مرغ هایمان را در سبد سیاست خارجی بگذاریم و نگاه به ظرفیت های داخلی جایگاه مهمتری در بهبود فضای کسب و کار کشور و رونق اقتصادی دارد. بسیاری از سیاستمداران معتقدند که تأثیر سیاست داخلی بر سیاست خارجی بیش از تأثیر سیاست خارجی بر داخلی است و در حقیقت محور اصلی حرکت دولت ها اداره امور داخلی کشورهاست.
این روزها که شاهد التهاب در بازار سکه و ارز و به تبع آن التهاب در فضای کسب و کار و بازار هستیم دولت با صراحت مسیر حرکت آینده خود را مشخص کرده است که ظاهرا با برخی تصمیمات گذشته منافات داشته و به نحوی عبور از آنها به حساب میآید. تصمیمی که میبایست پنج سال پیش اتخاذ میشد، ولیکن در این مقطع حساس نیز تعبیر به خیر میشود و باید از آن استقبال کرد. این تصمیم گام اول برنامهریزی یعنی اراده جدی بر انجام کار است. اراده اعلامی دولت در این مقطع اعتماد به توانمندی داخلی و قطع امید از بیگانگان است.
بعد از این مرحله دولت باید محاسبات دقیق از توانمندیهای داخلی انجام دهد و به سوالات متعددی پاسخ دهد و برای معضلات گوناگون راهکار ارائه دهد. سوالاتی چون؛ ظرفیت کشاورزی و دامداری کشور به چه میزان است؟ ایران با دارا بودن سابقه تارخی و تمدنی کهن تا چه اندازه توان جذب گردشگران را دارد و میزان ارز وارداتی توسط گردشگران چه بخشی از نیازهای ارزی کشور را تأمین میکند؟ کالاهای اساسی در شرایط تحریمی چگونه تأمین میشود؟ آرامش روانی در بازار چگونه محقق میشود؟ وضعیت بورس و تولید چگونه است؟ و ده ها سؤال دیگر که در یک برنامه دقیق و مدون باید برای همه آنها پاسخ مناسب و دقیق و قابل اجرا تهیه شود.
گام بعدی مجریان این برنامه است. بی شک مجریان این برنامه در درجه اول باید معتقد به اثربخشی یک برنامه باشند. نمیتوان از کسانی که به توانمندی اقتصادی کشور در داخل اعتقادی ندارند و ترجیح میدهند خانواده شان در خارج از کشور زندگی کنند انتظار داشت که مجریان خوبی برای این برنامه باشند. داشتن روحیه جهادی، سابقه مدیریتی درخشان و سلامت اقتصادی را می توان مهمترین شاخصه های مجریان این برنامه دانست. در این شرایط است که می توان از هر مشکلی عبور کرد و از هر تهدیدی فرصتی را استخراج نمود و در سایه الطاف الهی بدون آنکه اسلامیت، استقلال و عزت کشورمان را معامله کنیم شرایط بحرانی را با سلامت و توفیق بیشتر پشت سر بگذاریم.