تقاضای برکناری دولت از سوی هر گروه و هر کسی با این مفروض صورت میگیرد که جریان یا گروهی توانایی اداره کشور به شکل بهتری را دارد. صرف نظر از اینکه این ادعا تا چه حد با واقعیات همخوانی داشته و دارد، این شائبه را پیش میآورد که اگر نیات این افراد قدرتطلبانه نبوده و دغدغه مردم را دارند، چرا در خدمت به مردم با دولت همکاری نمیکنند!
روحانی در پاسخ به کسانی که از او میخواستند استعفا دهد، اعلام کرد استعفا نمیدهد و دولتش ماندنی است.
اینکه چرا رئیسجمهور استعفا نمیدهد جای سؤال نیست؛ چرا که «استعفای دولت» علت میخواهد، نه استعفا ندادن و همه دولتها میخواهند که دوره خود را به شکل طبیعی تمام کنند؛ اما چرایی طرح استعفای رئیسجمهور در وضعیت کنونی مورد پرسش جدی است. پرسشی که پاسخ آن را باید از طراحان آن جویا شد.
دو طیف را میتوان از جمله طراحان اصلی استعفای رئیسجمهور دانست. یکی از جانب منتقدان و مخالفانش و دیگری از سوی دوستان و همراهان انتخاباتیاش. درخواست منتقدان برای کناهگیری تا حدودی روشن است؛ زیرا آنها دولت را مانع حل مشکلات مردم میدانند و معتقدند دولت فعلی فرصتهای لازم را به دلیل برجام از دست داده است. راهکار این جمع کنارهگیری دولت فعلی و روی کارآمدن دولتی با رویکرد داخلی و اقتصاد مقاومتی است.
حامیان جناحی رئیسجمهور هم با رویکردی سیاسی، نگران موقعیت خود در انتخابات آینده بوده و میدانند که اگر دولت نتواند مسائل کنونی کشور را حل کند، اقبال عمومی به جریان حامی آن را کاهش میدهد. از نظر آنها، چنانچه دولت استعفا دهد، علت این رویداد افکار عمومی را به سمت مخالفان دولت برده و آنها را عامل وضعیت نابسامان کنونی معرفی خواهد کرد.
این در حالی است که اولاً، رفتن دولت از نگاه فراجناحی هیچ کمکی به حل مشکلات اقتصادی کشور نکرده و سطح منازعه را از بحران ملی به سطحی جناحی تنزل خواهد داد. در این حالت، طراحان استعفای رئیسجمهور که با دغدغهای ملی این پیشنهاد را طرح کردهاند، به سوءاستفاده از مشکلات مردم و تلاش برای دستیابی به قدرت متهم خواهند شد.
ثانیاً، چنانچه مدعای مخالفان دولت مبنی بر قصور جریان حاکم صحیح باشد، همین دولت هم باید پاسخگوی وضعیت پیش آمده بوده و درصدد جبران کاستیها برآید.
ثالثاً، مطابق با یک سنت غلط دولتها در سالهای اخیر، ریشه مشکلات خود را به دولت قبل ربط داده و این رویه غلط در دولت فعلی حتی پس از چهار سال نیز عنوان میشود. در چنین وضعیتی پیشبینی میشود دولت جایگزین ضمن آنکه باید با مشکلات دست و پنجه نرم کند، به خود اجازه خواهد داد برخی از ناکامیهای خود را ناشی از کمکاریهای دولت قبلی بداند.
رابعاً، طرح ایده استعفای دولت سبب واکنش دولت و حامیان آن شده و چنین وانمود میکند که یک جریان سیاسی برای ناکام گذاشتن دولت تلاش کرده و عامل اصلی مشکلات مردم است. ضمن آنکه مردم نیز معتقدند اگر جریانی توانایی حل مشکلات کشور را دارد، چرا باید به دلیل اختلافات سیاسی از کمک به دولت برای حل مشکلات مردم خودداری کند؟!
خامساً، تقاضای برکناری دولت از سوی هر گروه و هر کسی با این مفروض صورت میگیرد که جریان یا گروهی توانایی اداره کشور به شکل بهتری را دارد. صرف نظر از اینکه این ادعا تا چه حد با واقعیات همخوانی داشته و دارد، این شائبه را پیش میآورد که اگر نیات این افراد قدرتطلبانه نبوده و دغدغه مردم را دارند، چرا در خدمت به مردم با دولت همکاری نمیکنند!
دست آخر و مهمتر اینکه کشور در حال جنگی نیمهسخت است که راه مقابله با آن انسجام و وحدت داخلی است. طرح اینگونه مباحث بیانکننده نبود فهم بینالاذهانی نسبت به جنگ مذکور است. در وضعیتی که دشمنان انقلاب اسلامی به صراحت اعلام میدارند برای حل مسائل خود با ایران از تغییر رفتار و حتی ساختار جمهوری اسلامی عبور کرده و با هدف تجزیه ایران اقدام به برنامهریزی میکنند، طرح استعفای رئیسجمهور موضوعی کاملاً حاشیهای و اقدامی در راستای افزایش تنشهای داخلی است که باید به جد از آن اجتناب ورزید و ضمن حفظ روحیه مطالبهگری از مسئولان، در حد توان هم به دولت برای عبور از این وضعیت کمک کرد.
چون دولت همه مهره های درست و حسابی رو عمداً اخراج کرده و نیتی جز بر اندازی نظام نداره (اگر نمیدانید لیست دانشمندان نخبه و خصوصا دانشمندان هسته ای کار آمد رو اخراج کرده )
لطفا کمی مطالعه کنید