برخی فلاسفه، حیات انسان را تلاش برای آزادی معرفی کرده اند. حکومت های غربی با سوء استفاده از فطرت آزادی خواه انسان، فرهنگ غربی را به عنوان فرهنگ آزادی میان ملل غیر غربی ترویج و تبلیغ می کنند، در حالی که وضع حقوق زن قبل از اسلام، میان ملت های غربی و شرقی، یکی از مایه های شرمساری بشر است. تاریخ زنان در قبایل آفریقا، استرالیا، اقیانوسیه و جوامع پیشرفته مثل ایران، روم، یونان، انگلستان، فرانسه و ... از نوعی وحشی گری و بربریت نسبت به زن، حکایت دارد، به گونه ای که ضعف و ذلت، طبیعت ثانوی زن شده و این حالت از طرف خود زنان نیز پذیرفته شده بود. در آن عصر، عقیده عمومی در مورد زنان چنین بود: زن حیوانی اهلی است که خرید، فروش، زدن، شکنجه و هر نوعی بهره کشی- حتی گاهی خوردن او – جایز است!
در هیچ تاریخ و نوشته قدیمی، عبارتی یافت نمی شود که از احترام به شأن و مقام زن، حکایت کند، مگر مختصری در تورات و در وصایای حضرت عیسی (ع)
اسلام و تحول بنیادین در حقوق زن
قرآن در مورد زن نظریه ای بی بدیل ارائه داده است که از آغاز آفرینش تا ظهور اسلام، بی نظیر بوده است و با این کار مقابل تمام جهان قد علم کرده و به عقاید و آرای جهانیان و نوع رفتار آنان نسبت به زن خط بطلان کشیده است . قرآن می فرماید: زن نیز مانند مرد، انسان است و هیچ یک از دو جنس، مگر به تقوا، بر دیگری برتری ندارد. عمل و کوشش زن نزد خدا ضایع نمی شود و زن با اراده و اختیار خود می تواند سرنوشتش را رقم بزند. زن و مرد دارای فطرت مشترک هستند و فطرت اقتضا دارد که از حقوق مساوی برخوردار باشند؛ یعنی یک جنس از حقوق بیشتر برخوردار نباشد، لیکن مقتضای این تساوی، عدالت است ؛ به این معنا هر کس به حق مخصوص خود برسد، بدون آن که مزاحم حقوق دیگری شود؛ به عبارت دیگر عدالت در حقوق به معنی این است که همه به طور مساوی به حق ویژه خود برسند.
غرب و آزادی زن
یکی از حربه های مغرب زمین برای نفوذ و بهره برداری از دیگران، استفاده از مسأله آزادی زن است، هرچند تعداد پرشماری از اندیشمندان غرب و شرق، به وضعیت تأسف بار زنان در کشورهای اروپایی و آمریکا اعتراف کرده و در این زمینه مقالات و کتاب های متعددی نوشته اند، اما هنوز هم میان توده های مردم در ممالک شرقی، این عقیده رواج داردکه غرب، بهشت زنان آزاد است؛ در نتیجه چنین طرز فکری، حجاب و پوشش زن، ضد آزادی و پیشرفت زن معرفی می شود و غرب نیز به ترویج این مطلب باطل، دامن می زند. لذا برای تبیین رابطه حجاب و آزادی، نخست باید مفهوم آزادی را شناخت.
تعریف آزادی
برخی جامعه شناسان گفته اند: آزادی عبارت از این است که فرد بتواند آنچه را میل دارد، انجام دهد، در صورتی که مزاحم دیگران نباشد. در نقد این تعریف می توان گفت :انجام همه خواسته ها و تمایلات، در خور شأن انسان نیست، حتی اگر مزاحم با حقوق دیگران نباشد. انسان موجودی معنوی و برخوردار از قدرت تفکر و تعقل است، بنابراین دست یابی به خواسته هایش، باید منطبق بر عقل سلیم و تفکر صحیح باشد؛ افزون بر این که تمام مطالبات و نیازهای انسان اساسی و ضروری نیستند و حتی تمایلات اصلی نیز در حد اعتدال قابل ارضا هستند.
گاهی گفته می شود آزادی محدود به عدالت است، و تا آنجا حق است که به عدالت آسیب نرسد، این تعریف تا حدودی صحیح است، اما عدالت چیست و چه کسی باید آن را تبیین کند؟
در نگاه یک فرد مسلمان، دین تعیین و تبیین کننده عدالت است و بدون مراجعه به شریعت، تعریف صحیح از حق، آزادی و عدالت، نمی توان ارائه داد. در اسلام عدالت به معنای "دادن حق هر صاحب حق" و "قرار دادن هر چیز در جایگاه خود" تعریف شده است.
در فرهنگ دین، قلمرو آزادی تا مرز تحصیل عزت انسانی و کمالات معنوی برای دنیا و آخرت بر مبنای عقلانیت و فطرت است. زیباترین و بهترین معنای آزادی به معنای تسلیم شدن در مقابل خداوند واحد قهار و بندگی او می باشد.
بنابراین، با نگاه اسلامی به مسئله حجاب و آزادی باید گفت، حجاب نه تنها آزادی زن را محدود نمی سازد، بلکه عامل آزادی واقعی اوست و شرایطی را فراهم می سازد که مورد تأیید عقل و شرع و موجب رشد و تعالی زن و جامعه است. بنا بر نظر اسلام، آنچه باعث از میان رفتن شخصیت، سلامت و کرامت زن است، بی بند وباری و بی حجابی است که آزادی واقعی را از زن گرفته و او را اسیر و محدود می کند و از حرکت در مسیر تعالی و سعادت بازمی دارد.
منابع و مآخذ:
1-محمد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی
2- علی شریعتمداری، حجاب و آزادی
3- سوره یوسف : 39 –40
4- عبدالله جوادی، حق و تکلیف