«فساد» یا «احساس وجود فساد»، دوگانهای است که بسیار درباره آن نوشته شده و بحثهای فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است و همچنان میتوان درباره آن هزاران سطر و صدها گزارش و مقاله و یادداشت نوشت[...]
یادداشت: «فساد»
یا «احساس وجود فساد»، دوگانهای است که بسیار درباره آن نوشته شده و
بحثهای فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است و همچنان میتوان درباره آن
هزاران سطر و صدها گزارش و مقاله و یادداشت نوشت! اگرچه این تقابلهای
تئوریک و تحلیلها و تلاشها برای اثبات اینکه وزنه کدام طرف ماجرا
سنگینتر است ضروری و واجب است و تمامی کارشناسان در تخصصهای مختلف، از
صاحبنظران اقتصادی تا متخصصان حوزه سلامت روان و جامعهشناسی و دیگر
حوزهها نیز بر اهمیت آن تأکید دارند، اما اکنون و با توجه به فضاسازیها و
هجمه فراوانی که برای القای وجود فساد گسترده و سازمانیافته در کشور وجود
دارد؛ تلاشی که متأسفانه وجود مصادیقی نیز بر تقویت این گذاره کمک کرده
است، نباید تنها به اثبات تئوریک این حقیقت که فساد یک پدیده فراگیر در
کشور نیست، قناعت کرد! چرا که متأسفانه امروز شاهد تقویت باور و گذاره
آزادی مفسدان و تبدیل فساد از استثنا به رویه در جامعه هستیم؛ لذا در این
شرایط به خرق عادتها و تسریع روندهای مرسوم قضایی، رسانهای کردن و پررنگ
کردن مبارزه با فساد از یک سو و نمایش دادن و به تصویر کشیدن و نشان دادن
واقعیتهای اقتصادی و انضباط اقتصادی در قاطبه امور در کشور، از سوی دیگر
نیازمند هستیم. امروز برخی مصادیق فساد و در کنار آن دروغ و شایعهپراکنی
در رسانههایی که عملاً غیر قابل مهار هستند و البته عدم اطلاعرسانی و
شفافیت و در مواردی هم مسامحه و اغماض در برابر مفسدان موجب شده است مردم
برای برونرفت از شرایط نامطلوب کنونی اقتصاد کشور از میان دو گزینه؛
«تصحیح سیاستهای اقتصاد» یا «مبارزه با فساد»، گزینه دوم را برگزینند، در
حالی که واقعیتهای کشور نشان میدهد مصیبت اصلی در اقتصاد ما نه تنها
فساد، بلکه روشهای به کار گرفته شده و بیتوجهی به تولید و اقتصاد ملی و
اقتصاد مقاومتی است.