رئیس محترم جمهور 22 مهرماه در دانشگاه تهران با پذیرش حرف منتقدان و اعلام اینکه ما هم قبول داریم گفتار درمانی فایدهای ندارد، از لزوم امید درمانی و افزایش امید در جامعه سخن به میان آورد[...]
یادداشت: رئیس
محترم جمهور 22 مهرماه در دانشگاه تهران با پذیرش حرف منتقدان و اعلام
اینکه ما هم قبول داریم گفتار درمانی فایدهای ندارد، از لزوم امید درمانی و
افزایش امید در جامعه سخن به میان آورد. آقای روحانی به فاصله 24 ساعت، در
نشست مشترک با جمعی از اقتصاددانان کشور از ضرورت پمپاژ امید به جامعه سخن
گفت و اعلام کرد برای پیشرفت باید مانع ترویج یأس در میان مردم شویم؛
نکتهای که بسیار دقیق و درست است و به صراحت میتوان گفت هیچ کسی را
نمیتوان در کشور یافت که با این اظهارات آقای روحانی مخالفتی داشته باشد؛
اما نکته قابل تأمل و تذکر در این میان چیست؟
ماجرا از این قرار است که
مسئله منتقدان مسئله انتخاب واژگان نیست! سخن گفتن صرف درباره اینکه باید
از مشکلات عبور کنیم، حتماً میتوانیم قیمتها را کنترل کنیم، بیتردید
مشکل اشتغال را حل خواهیم کرد و... تا زمانی که با عمل و تحرک همراه
نباشد، تا زمانی که برنامه و نقشه راه مشخصی برای تحققشان وجود نداشته
باشد، تا وقتی که مردم احساس نکنند هموزن و همتراز این اظهارات، مسئولان
در حال تلاش و کار هستند، مسئله را حل نمیکند و هیچ فرقی ندارد که نام این
عبارات و سخنرانیهای غرا را گفتار درمانی بگذاریم یا امید درمانی! نکته
مهم و حیاتی این است که امیدآفرینی در جامعه فراتر از انتخاب واژگان، فراتر
از سخنرانی در میان قشرهای گوناگون مردم و نخبگان نیازمند کار و تلاش
شبانهروزی است. نیازمند آن است که از همه ظرفیتهای کشور برای حل مشکلات
استفاده کنیم، وابسته به آن است که مدیران خسته، سالخورده و بیرمق کنار
گذاشته شوند و مدیران جوان، با انگیزه و تازهنفس زمام امور را در دست
بگیرند، اگر چنین تغییراتی همپای ادبیات امیدآفرین وجود داشت، آنگاه است
که به صدور بخشنامه و توصیهنامه و نطقهای هر روزه برای امیدآفرینی و...
نیازی نخواهد بود.