«قبیلهگرایی» واژهای است که در سالهای اخیر در فضای سیاسی و رسانهای کشور بسیار در مذمت و نکوهش آن سخن گفته شده است! اما مصداق آن در فضای سیاسی کشور چیست؟ تازهترین نمونه از آنچه قبیلهگرایی مینامیم[...]
یادداشت: «قبیلهگرایی»
واژهای است که در سالهای اخیر در فضای سیاسی و رسانهای کشور بسیار در
مذمت و نکوهش آن سخن گفته شده است! اما مصداق آن در فضای سیاسی کشور چیست؟
تازهترین نمونه از آنچه قبیلهگرایی مینامیم، ماجرای شهرداری تهران است!
آنجا که افشانی، شهردار تهران که بازنشسته است و باید طبق قانون مصوب مجلس
که به تأیید شورای نگهبان رسیده و از سوی رئیسجمهور نیز برای اجرا ابلاغ
شده، کرسی شهرداری تهران را وانهد و شورای شهر تهران برای انتخاب شهردار
جدید تهران وارد عمل شود؛ اما عملاً شهردار تهران نه تنها اصرار دارد در
بهشت بماند؛ بلکه همچنان در حال عزل و نصب است و شاهد جلسات متعدد و
رایزنیهای فراوان برای نگه داشتن شهردار بازنشسته در این سمت هستیم! اعضای
شورای اصلاحطلب تهران با نمایندگان اصلاحطلب فراکسیون امید جلسه برگزار
میکنند و از ضرورت استثنا شدن شهردار تهران از قانون سخن میگویند!
رسانههای اصلاحطلب هر روز تیتر جدیدی در حمایت از ابقای افشانی در بلدیه
تهران بر صفحه اول خود به چاپ میرسانند؛ رایزنیها با وزارت کشور و مراجع
ذیصلاح دیگر برای پیدا کردن راهی به منظور دور زدن قانون ادامه دارد!
تلاشهایی که نمونه واضحی از قبیلهگرایی و ترجیح منافع حزبی و گروهی بر
منافع مردم و کشور است؛ جریانی که در زمان حضور افرادی از طیف مقابل بر
مسند شهرداری تهران گاه با جعل خبر و با اتکا به شایعات کوچکترین مسائل را
بزرگ جلوه میدادند و درباره آن هیاهو و جنجال به راه میانداختند و
خواستار استعفا و عزل آنها میشدند، اکنون نه تنها آشکارا قانون مجلس شورای
اسلامی را نادیده میگیرند؛ بلکه از ابقای غیر قانونی وی حمایت نیز
میکنند!