چند سالی است که به هنگام تقدیم بودجه، برخی جریانهای خاص به عمد و برخی از افراد و چهرهها نیز تحت تأثیر فضاسازی و هیاهوهای دسته اول غوغایی درباره بودجه برخی از نهادهای مذهبی و فرهنگی ایجاد میکنند[...]
یادداشت: چند
سالی است که به هنگام تقدیم بودجه، برخی جریانهای خاص به عمد و برخی از
افراد و چهرهها نیز تحت تأثیر فضاسازی و هیاهوهای دسته اول غوغایی درباره
بودجه برخی از نهادهای مذهبی و فرهنگی ایجاد میکنند و درباره مبالغی که در
بودجه برای این مؤسسات در نظر گرفته میشود، بزرگنمایی میکنند. در اینجا
ذکر نکاتی ضروری به نظر میرسد، اول آنکه منطق تناسب خروجی هر نهاد و مؤسسه
با میزان اعتباری که دریافت میکند، مسئله کاملاً در خور توجهی است. هر
بخشی که نفعی از بیتالمال میبرد، خواه فرهنگی، خواه سیاسی یا اقتصادی
و... باشد، باید درباره نحوه هزینهکرد و نتیجه آن توضیح دهد. در این
زمینه، همه بودجهبگیران از جمله نهادهای فرهنگی و مذهبی بدون اغماض و
تفاوت باید مورد پرسش قرار گرفته و شفاف عمل کنند؛ اما نکته دوم، واقعیت
این است که با وجود هیاهوی صورت گرفته، همه آنچه به بخشهای مورد هجمه
پرداخت میشود، در صورت تحقق صد درصد در اجرا به یک درصد از کل بودجه کشور
هم نخواهد رسید! فراتر از آن هزینهها و سرمایههایی که در اختیار دیگر
بخشها، حتی مراکز آموزشی که وجهه دینی ندارند؛ مانند دانشگاهها و مؤسسات
آموزشی قرار میگیرد، به مراتب بیشتر از سرمایهای است که در اختیار چنین
بخشهایی قرار میگیرد. حال سؤال اینجاست که چرا افرادی که به بهانه نگرانی
برای بیتالمال به بودجه آن مراکز که در مقام مقایسه بازدهیهای تعیین شده
به مراتب ضعیفتر عمل میکنند، حمله نمیکنند؟! تفاوتی که نشان میدهد
موضوع بیشتر تلاش جریانهای خاص برای بستن مسیر ترویج معارف دینی و اسلامی
است تا نگرانی برای سرمایههای ملی!