براي موفقيت در يك فعاليت توليدي، فقط كيفيت مطلوب كالا يا قيمت مناسب آن كافي نيست، بلكه مديريت درست توليد و بازاريابي نيز اهميت فراواني دارد.
بنا بر آمار سال 1395، چیزی در حدود 26 درصد از مردم كل كشور در مناطق روستايي زندگي ميكرده اند. منبع عمده درآمدي روستاییان کشور مربوط به بخش كشاورزي ميباشد و اين در حالي است كه مشكلات متعددي گريبانگير بخش های توليد و بازاريابي محصولات كشاورزي است.
ناگفته پيداست يكي از اصليترين تكنيكها و روشهايي كه به افزايش درآمد مردم روستايي كمك مينمايد، مديريت و بازاريابي محصولات كشاورزي ميباشد. مديريت بازاريابي يكي از شاخههاي دانش مديريت است كه پس از جنگ جهاني اول در سطح بينالمللي مطرح شده و پس از جنگ جهاني دوم از رشد سريعي برخوردار گشته است.
مديريت بازاريابي عبارت است از «تجزيه و تحليل، طرحريزي، اجرا و كنترل برنامههاي تعيين شده براي فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازارهاي مورد نظر به منظور دستيابي به هدف هاي سازمان».
وظيفه اصلي مدير بازاريابي ايجاد تقاضا براي محصولات سازمان ميباشد. بایستی توجه داشت كه براي موفقيت در يك فعاليت توليدي، فقط كيفيت مطلوب كالا يا قيمت مناسب آن كافي نيست، بلكه مديريت درست توليد و بازاريابي نيز از اهميت فراواني برخوردار ميباشد. در سايه مديريت صحيح و كارآمد ميتوان با بهرهگيري درست از امكانات موجود به توليد در راستاي تأمين نيازهاي كنوني پرداخت و با بهرهگيري از مهارتها و پتانسيلهاي موجود در جامعه، قدم در راه ساختن آيندهاي مطلوب گذاشت.
بازار
وقتي صحبت از بازاريابي و مديريت بازاريابي ميشود، ناگزير بايستي به اين سوال پاسخ داده شود كه بازار در معناي كلي به چه معنايي است و چه تعريفي از بازار ميتوان ارائه داد؟ بازار از نظر علمي به معناي محل تجمع عدهاي از مصرف كنندگان است كه داراي نيازهاي مشترك بوده و از وسيله مبادله يا پول مشتركي در داد و ستدهاي خود استفاده ميكنند. اين مصرف كنندگان بايد مايل به رفع نيازهاي خود باشند. بدين ترتيب اگر عنصر نياز مشترك و تمايل طرفين براي رفع آن وجود نداشته باشد، عملاً بازاري شكل نخواهد گرفت. در تشكيل هر بازار، چهار عامل زير نقش دارند:
1- مصرف كننده يا تقاضا كننده؛2- نياز يا احتياج؛3- قدرت خريد؛4- عرضه كننده يا توليد كننده
در يك معناي ديگر بازار محل تلاقي عرضه و تقاضا ميباشد. در تعريفی ديگر، بازار به صورت زير تعريف ميگردد:
بازار محلي است كه عدهاي از بازرگانان در آنجا كالاهاي پيلهوران را خريداري يا به امانت دريافت ميكنند و در مقابل سود معقولي، آنها را به متقاضيان ديگر ميفروشند .(Kotler,1992) بازار در صورت وجود يك نظام اقتصادی با مولفه ای مثل بازار آزاد، ميتواند نقش مهم و تعيين كنندهاي در تعيين قيمتها داشته باشد، منتهی این مولفه باید با تمامی مقدمات خود ایجاد شود.
شكل زیر نشاندهنده مراحل تحول و تكامل بازار ميباشد.
بازاريابي
بدون شك بازاريابي يكي از مهمترين و اساسيترين بخشهاي اقتصاد است كه به مانند همه فرآيندهاي ديگر داراي نهادهها، كانالها و بروندادهايي ميباشد كه در قالب يك ساختار قدرتمند عمل مينمايد. بنابراين شناخت هرچه بيشتر اين فرآيند و اجزاي آن ميتواند كمك بسياري به تعريف، اصلاح و يا توانمندسازي مديريت بازاريابي نمايد.
تعريف و مفهوم بازاريابي
لغت بازاريابي در زبان انگليسي به معناي به بازار رساندن، بازار پيدا كردن يا كليه عملياتي است كه در فاصله توليد تا مصرف باعث تسريع جريان انتقال كالا يا تسهيل فروش شود. اخيراً در فرهنگ بازرگاني رايج در كشور ما از عبارت «از توليد تا مصرف» يا «از توليد به مصرف» براي لغت بازاريابي استفاده ميشود. بازاريابي در ادبيات بازرگاني امروز دنيا به معني كليه تلاشهايي است كه يك كارآفرين اقتصادي براي طراحي، توليد، توزيع يا فروش كالا و خدمت به مصرف كننده نهايي و جلب رضايت او متحمل ميشود و بدين ترتيب ميتوان استنباط كرد كه بازاريابي كليه عمليات يك بنگاه اقتصادي را شامل ميشود. اين مفهوم بر خلاف تصور مردم فقط به معناي كوششهاي مقطعي و كوتاه مدت براي فروش اجناس و كالاهاي فروش نرفته يا بنجل نيست بلكه همانگونه كه قبلاً ذكر شد مجموعهاي از فعاليتهاي توليدي، توزيعي و تجاري است كه كالاها را سريع تر و سادهتر به دست مصرف كننده نهايي ميرساند. بايد توجه داشت كه مفهوم قديمي بازاريابي بر روي توليد كالا متمركز بود و شركتها تلاش خود را براي توليد محصولات بهتر و بيشتر متمركز ميكردند. در اين دوران، اغلب هدف شركتها به سودآوري بيشتر مربوط ميشد، اما اين مفهوم در طول چهار دهه گذشته تغييرات معنایی عمدهاي پيدا كرده است. معنای جديد بازاريابي از دهه 1960 مورد توجه قرار گرفت و تمركز در آن از محصول به سوي مشتري انتقال پيدا كرد. عليرغم محوريت دوباره سودآوري بيشتر در اين پارادايم، تفاوت عمدهاي كه اين ديدگاه با پارادايم قديمي وجود داشت به وسيله نيل به اين سودآوري مربوط ميشد. در گذشته وسيله نيل به سودآوري بيشتر، فروش يا ترغيب مشتريان بالقوه براي خريد كالاها بود ولي اين مسئله در پارادايم جديد تفاوت کرد و اين بار كليه عناصر آميخته بازاريابي، عناصري بودند كه وسيله نيل به اين هدف را تشكيل ميدادند.
آميخته بازاريابي
اين واژه به معناي مجموعه زمينهها يا مقولههاي مهم در بررسي ها، تصميمگيريها و ارزيابيهاي مربوط به بازاريابي يك بنگاه است. آميخته بازاريابي هر بنگاه اقتصادي شامل مقولههاي زير ميباشد:
- كالا يا محصول
- توزيع
- قيمت
- بستهبندي
- روابط عمومي
- مردم
- قدرتهاي حاكم بر بازار
- تبليغات و پيشبرد فروش
برخی نیز عمده عناصر تشكيل دهنده آميخته بازاريابي را چهار عنصر محصول، قیمت، تشویق، مکان و کنال توزیع ميدانند.
بديهي است كه هر فردي كه مايل به مطالعه در مورد بازاريابي باشد و حتي مديران و محققان و كارشناسان بازاريابي، بايستي ابعاد و موارد مختلف آميخته بازاريابي يك بنگاه را كه در بالا ذكر شد بررسي و تحقيق نمايد، تا بدين وسيله و با بهرهگيري از اطلاعات كسب شده از اين مطالعات، با مسائل بازاريابي بنگاه مزبور آشنا شده و قادر باشد تا با ديدي سيستميك و نگاهي جامع به تصميمگيري و برنامهريزي براي بنگاه مورد نظر اقدام نمايد.