از همان روز که ایالات متحده آمریکا کدخدای جهان نامیده شد و گفته شد برای حل مسئله هستهای باید با این کشور پای میز مذاکره نشست تا اکنون که از پشت تریبونها برای پیوستن بهFATF و تصویب پالرمو و... فشار میآورند، یک مسئله مشترک وجود دارد[...]
یادداشت: از
همان روز که ایالات متحده آمریکا کدخدای جهان نامیده شد و گفته شد برای حل
مسئله هستهای باید با این کشور پای میز مذاکره نشست تا اکنون که از پشت
تریبونها برای پیوستن بهFATF و تصویب پالرمو و... فشار میآورند، یک
مسئله مشترک وجود دارد و آن هزینه از جیب مردم است! از همان روزهای حساس
مذاکرات که رسانههای اصلاحطلب تیتر میزدند هر روز تأخیر در انجام توافق
هستهای و اجرای برجام میلیونها دلار به کشور ضرر و آسیب میزند تا امروز
که با تیتر «تندروی از افراطیون، هزینه از جیب مردم!» مینویسند: «خواسته
یا ناخواسته افراطیون داخلی مواضع سیاسی کشور را تضعیف کردهاند و از همه
مهمتر انتخاب هر گزینهای معیشت مردم را تحت تأثیر خود قرار میدهد، راهی
جز همراهی با عرف جهانی و قواعد بینالمللی وجود ندارد... با واقعگرایی در
سیاست خارجی و همراه شدن با عرف جهانی امکان کم کردن اثرات منفی تحریمهای
ظالمانه وجود دارد. همانطور که با رد لوایح چهارگانه دست بیگانگان برای
فشار بیشتر به ایران بازتر میشود.» یک مسئله مشترک وجود دارد و آن، تحمیل
خسارت به کشور است! اما نقطه فصل و متفاوت این دو کجاست؟ امروز شاهد هستیم
که صنعت صلحآمیز هستهای کشور که هزینههای فراوانی برای آن شده بود،
عزیزترین جوانان این کشور در مسیر پیشرفت آن به دست سرویسهای امنیتی
صهیونیستی به شهادت رسیدند و میتوانست زمینهساز گامهای بلند ایران در
مسائل پزشکی، صنعتی و علمی شود، در توافقی که اکنون به صراحت میتوان گفت
تنها نفع آن شناخت دقیقتر ایالات متحده آمریکا برای نسلهای نو انقلاب
اسلامی و تجربه عینی از منش و روش و خوی دشمنان ملت ایران بود، تعطیل شد و
بسیاری از دستاوردهای این صنعت از بین رفت؛ اما این بار دیگر برای هیچ کس
قابل قبول نخواهد بود که به سادگی و با طرح دوگانههای معیشتـ توافق
مؤلفههایی، چون حضور منطقه جمهوری اسلامی، سامانههای دفاعی و... را از
دست بدهیم و اجازه هزینه مجدد از جیب مردم به لیبرالهای وطنی داده نخواهد
شد.