پس از برگزاری باشکوه و غرورآفرین چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر معظم انقلاب با صدور بیانیه گام دوم، مانیفست ورود به دهه پنجم انقلاب را طی هفت فصل ترسیم کردند. در فصل سوم این بیانیه به مسئله اقتصاد اشاره شده و آمده است: مهمترین عیوب اقتصاد، وابستگی به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن و سرانجام، بیثباتی سیاستهای اجرایی اقتصاد و رعایت نکردن اولویتها و وجود هزینههای زائد و حتی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجه اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن است. راهحل این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرایی برای همه بخشهای آن تهیه و باقدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. نکتهای که در بیانیه گام دوم از جایگاه بسیار مهمی در حوزه اقتصاد برخوردار است، بهرهبرداری از ظرفیت جوانان برای پیشرفت و بهبود اوضاع معیشتی و رفاهی کشور است. غرب با بمباران تبلیغاتی میکوشد از ظرفیت جوانان کشور برای تخریب ایران اسلامی استفاده کند و با ترویج تجملگرایی، آنها را به سمت کسب سودهای حداکثری از طرق نامشروع و غیرقانونی تشویق کند. تا زمان از دست نرفته باید این موانع را برطرف کرد و زمینه بهرهبرداری از توان آنان را به صورت نظاممند فراهم کرد. در این زمینه نمونههای بسیار موفقی هم وجود دارد که اردوهای جهادی از آن جمله است. این اردوها را باید به تمام حوزههای اقتصادی تعمیم داد و از ظرفیت میلیونی جوانان برای ارتقای سطح معیشت، هم در صنعت و هم در کشاورزی بهره جست. پذیرفته نیست که کشور ما با برخورداری از طبیعت چهار فصل و میلیونها جوان آماده به کار، برای تأمین مایحتاج اساسی خود به خارج وابسته باشد و امنیت غذایی کشور در معرض تهدید قرار گیرد. از سویی، ضرورت دارد که پویشی برای ورود مدیران جوان به عرصههای کلان صورت گیرد و مدیران فرسوده، کمرمق و خسته، جای خود را به جوانان خوشفکر، بانشاط، باانگیزه، جهادی و انقلابی بدهند تا با حداکثر سرعت به سمت قلههای اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم. متأسفانه برخی عامدانه از ورود مدیران جهادی و جوان به حوزه اقتصاد جلوگیری میکنند، چون منافع آنها به خطر میافتد. وقتی هم به این جماعت گفته میشود که یکی از علتهای اساسی اقتصاد کمرمق و فرسوده، مدیران فاسد و فرسوده هستند، تقصیر را به گردن تحریمها میاندازند، در حالی که بر اساس برآوردهای کارشناسی شده، تحریمها حداکثر 30 درصد در وضعیت موجود اثر داشتهاند و مابقی به مدیریتهای بیکفایت و نالایق بازمیگردد. نکته دیگر اینکه گام نهادن به دهه پنجم انقلاب، به مفهوم بیمه شدن قطعی و مسلم آن است؛ بنابراین نباید از برخورد قاطع با ریشههای فساد واهمه داشت.
اگر امنیت اقتصادی که یکی از مطالبات مهم رهبر حکیم انقلاب است، از طریق خشکاندن ریشههای فساد در سرچشمهها شکل نگیرد، صاحبان کسبوکار و تولیدکنندگان کوچک و متوسط انگیزه خود را برای ادامه راه از دست خواهند داد؛ چرا که مفسدان را میبینند که با خیال راحت و بدون واهمه از پیگرد قانونی، به کسب ثروتهای کثیف ادامه میدهند و پول روی پول میگذارند. افزون بر این، مبارزه بیامان با فساد، چنان تأثیری دارد که در صورت متوقف کردن آن، افراد و سازمانهای آلوده، طول و عرض اقتصاد را درمینوردند و تجار و تولیدکنندگان پاکدست را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
سؤال این است که پشت پرده فعالسازی نشدن ظرفیتهای کشور چیست و چرا برخی اصرار دارند به جای توجه به تواناییهای بکر و بعضاً دستنخورده، به غرب که مسبب مصائب بزرگی در دهههای اخیر بوده است، تکیه کنیم؟ آیا این امر، نشانی دادن به حریف کینهتوز و بدخواه و بالا بردن دستها در مقابل دشمن نیست؟