برخلاف پنداشت رئیس جمهور که معتقد است در روابط بین الملل خوش بینی و بدبینی معنا ندارد، تجربیات 40 ساله جمهوری اسلامی در مواجهه با جهان کنونی نشان می دهد که اتفاقاً بدبینی مبنای اساسی در روابط بین الملل است.
پس از خروج یک طرفه دونالد ترامپ از برجام، چشم امید دولت تدبیر و امید به اتحادیه اروپا بود تا شاید آبی از این توافق نامه گرم شود و گشایشی در تحریم ها و رفع موانع تبادلات تجاری و مالی حاصل شود. در آن زمان گفته دولت و مسئولان مذاکره کننده این بود که برجام یک توافق چند جانبه است و پس از خروج آمریکا، با اروپا کار را ادامه خواهیم داد؛ این در حالی است که در ابتدای بر سر کار آمدن دولت یازدهم، نظر حسن روحانی رئیس جمهور این بود که برای پایان دادن به مناقشه هسته ای راهی جز مذاکره نیست و در این میان اروپایی ها کاره ای نیستند و باید به طور مستقیم به سراغ کدخدا رفت. اکنون حدود 9 ماه از خروج یک جانبه آمریکا از توافق هسته ای می گذرد و مذاکرات با اروپا نه تنها نتیجه ای نداشته، بلکه اروپا عمل به تعهدات خود را مشروط به پذیرش fatf و مذاکره بر سر مسائل موشکی و منطقه ای کرده است. رهبر انقلاب پس از خروج ترامپ به دولت توصیه کرد که به اروپایی ها نیز اعتماد نکنید چرا که آنها نیز خدعه گر و مکارند. اما مبنای این بدبینی چیست؟
در ابتدای دهه 80 شمسی مسئله هسته ای کشور به یک مناقشه بین المللی تبدیل شد. در آن زمان دولت وقت با استراتژی تنش زدایی و اعتمادسازی، بارها با سه کشور اروپایی پشت میز مذاکره نشست، اما هربار با کارشکنی و خدعه طرف مقابل مواجه شد. هر گونه خوش بینی و اعتمادسازی از طرف ایران با زیاده خواهی و باج گیری بیشتر اروپایی ها جواب داده می شد. روحانی در کتاب خاطرات خود به این بدقولی ها و کارشکنی ها اشاره کرده است.
اروپا و آمریکا اگر چه در مسائل گوناگون، اختلاف نظرهای زیادی دارند، اما بر روی مسئله جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران دیدگاه یکسانی دارند؛
در جنگ عراق و افغانستان و سوریه و جلوگیری از تشکیل جبهه مقاومت با هم بوده اند؛ در صدور قطعنامه های تحریمی علیه جمهوری اسلامی و ایجاد فتنه و آشوب (مثل فتنه 88) متحد بوده اند؛
اغلب افراد و گروهک های ضد انقلاب و برانداز در اروپا و آمریکا سکونت دارند و با چراغ سبز این دولت ها به فتنه علیه نظام مشغول هستند؛
بیش از دو دهه است که فرانسه در صنعت نفت و خودروسازی ما حضور دارد و لطمات سنگینی مثل خسارت کرسنت و توتال و پژو به کشور وارد کرده است؛
حدود یک قرن است که دولت خبیث انگلیس بر ضد ملت ایران فعالیت می کند. شبکه های ماهواره ای غربی به طور مستمر به تخریب چهره جمهوری اسلامی مشغول اند؛
با وجود این همه دشمنی آیا بدبینی غیرمنطقی است؟
برخلاف پنداشت رئیس جمهور که معتقد است در روابط بین الملل خوش بینی و بدبینی معنا ندارد، تجربیات 40 ساله جمهوری اسلامی در مواجهه با جهان کنونی نشان می دهد که اتفاقاً بدبینی مبنای اساسی در روابط بین الملل است.
در چهل سال گذشته، دولت های مستکبر و زورگوی اروپایی به همراه دولت استکباری ایالات متحده به صورت کاملاً بدبینانه ای به ایران نگریسته اند؛ آیا با این تجربه های گرانبها باز هم باید به اروپا اعتماد کرد؟