کره شمالی با انبار کلاهکهای هستهایاش، ژاپن با همه پیشرفتهای علمیاش، امارات، کویت و دیگر کشورهای کوچک حوزه خلیجفارس با پولهای سرشار و برجهای بلندشان، شاید بتوانند نقشها و تأثیراتی در سیاست بینالملل و اقتصاد جهان داشته باشند! اما هرگز هیچ کدام پتانسیل تبدیل شدن به قدرت منطقه و بینالمللی را ندارند! این کشورها ممکن است بتوانند در برخی بزنگاهها نقشهایی را بازی کنند یا با حضور در برخی ائتلافها نقشی را بر عهده بگیرند؛ اما ممکن نیست بازیگر اصلی در روابط بینالمللی و معادلات منطقهای باشند یا دیگر بازیگران را پیرو خود کنند! زیرا هر کشوری برای تبدیل شدن به قدرت و بازیگر اصلی در صحنه بینالملل، باید مؤلفههایی مانند وسعت سرزمینی، جمعیت جوان و فراوان، جایگاه سوقالجیشی، منابع انرژی و مواد اولیه، گفتمان و ایدئولوژی، قدرت نظامی مستقل و علم و دانش بومی را توأمان داشته باشد!
نقشه ایران را پیش روی خود قرار دهید و جایگاه کشورمان را در منطقهای که خود آمریکاییها از آن به عنوان «قلب زمین» یاد میکنند تماشا کنید. جمعیت بیش از 80 میلیون نفر کشورمان و پیشرفتهای علمی ایران در سالهای اخیر را در نظر بیاورید؛ قدرت نظامی بازدارنده و موشکهای نقطهزن جمهوری اسلامی همچنین منابع عظیم انرژی ایران را به آن اضافه کنید! نتیجه مشخص است؛ انقلاب اسلامی ایران و تبلور گفتمان آن در این مختصات جغرافیایی تولد قدرتی جدید در منطقه بود! قدرتی که امروز، در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به بازیگری اثرگذار فراتر از منطقه غرب آسیا تبدیل شده است! نفوذ جمهوری اسلامی هر روز افزایش مییابد؛ به طوری که ایالات متحده را در منطقه به گوشه رینگ برده است. ضریب نفوذ ایران اسلامی به شمال آفریقا و حتی آمریکای لاتین که حیاطخلوت آمریکاییهاست نیز گسترده شده است! مشخص است که سران کاخ سفید در برابر آن دست روی دست نمیگذارند و تماشاگر باقی نمیمانند! واضح است که اگر سران آمریکا، خواه دونالد ترامپ جمهوریخواه، خواه اوبامای دموکرات یا دیگر اسلافشان، هر چه در چنته دارند برای متوقف کردن ما به میدان بیاورند! البته زهی خیال باطل!
برای بررسی دقیقتر قدرت ایران، جایگاه آن را در بازار انرژی دنیا بررسی میکنیم و به تقابل نفتی دولت دونالد ترامپ با جمهوری اسلامی ایران نگاهی میاندازیم؛ به همین شعار مضحک به صفر رساندن نفت ایران که ترامپ از آن سخن میگوید و پمپئو هم چمدان بسته و برای اجرایی کردن آن به این کشور و آن کشور سفر میکند نگاهی میکنیم. حتی اگر حذف تولید ایران را بر فرض محال و بر روی کاغذ عملی بدانیم و فرض بگیریم خلأیی که جبران آن بیتردید در کوتاهمدت بسیار دشوار و در بلندمدت غیر ممکن است، پر شود؛ آیا آمریکا میتواند به خواست خود و حذف نفت ایران بدون بیثباتی در بازار نفت برسد؟
جمهوری اسلامی ایران، تأمینکننده امنیت و مسلط بر مهمترین آبراه انرژی در دنیاست! همچنین تأمین امنیت تنگه هرمز را برعهده دارد که طبق آخرین آمار، روزانه حدود 18 میلیون و 500 هزار بشکه نفت خام و میعانات نفتی از آن عبور میکند. بر اساس آمارهای جهانی 88 درصد نفت عربستان سعودی، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و 100 درصد نفت كشورهای كویت و قطر از تنگه هرمز عبور میكند؛ یعنی تأمین امنیت 30 درصد از نفت جهان در دستهای ایران است. سران کاخ سفید حتماً در پس نطقهای تبلیغاتی و اظهارات رسانه، در پشت درهای بسته و در جلسات سری خود از خود میپرسند که اگر کوچکترین توقف در مسیر ترانزیت این میزان از نفت صورت بگیرد چه خواهد شد؛ پرسشی که پاسخ آن یک کلمه است: «بحران».
به گفته کارشناسان حتی کوچکترین توقف نفتکشها در این گذرگاه میتواند قیمت هر بشکه نفت را تا 200 دلار افزایش دهد!