«عبد الباری عطوان»، یادداشت بخش سخن سردبیر روزنامه فرامنطقهای رای الیوم را طبق معمول با طرح چند سوال در عنوان آن منتشر کرد و نوشت:« آیا ایران از امضای توافق هستهای پشیمان است؟ چگونه این اشتباه را با وادار کردن ترامپ و متحدانش به عقب نشینی تلافی کرد؟ چرا این روزها میانجیها زیاد شدند آیا لعن ایرانی ها ترامپ را سرنگون خواهد کرد نظیر کاری که با کارتر کرد؟».
به گفته عطوان، سوالی که این روزها در سایه کاهش تنش در بحران میان آمریکا و ایران مطرح است، این است که آیا احتمال درگیری نظامی به صورت جزیی یا کلی تقلیل یافته است آن هم با اظهارات آرامش بخش مقامات دو طرف و افزایش شمار میانجیهایی که به سمت تهران آمدهاند؟
نویسنده در پاسخ نوشت: آری احتمال درگیری نظامی اندکی کاهش یافته است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا همه امیدش را برای ترساندن رقیب ایرانی خود و کشاندن آن به پای میز مذاکرات بر اساس شروط دوازده گانهای که مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا مطرح کرد از دست داده است. شروطی که عملا به معنای بالا بردن پرچم سفید به نشانه تسلیم شدن بود به گونهای که ایران میبایست همه آزمایشهای هستهای و موشکی خود را متوقف کرده و از کمک به گروههای متحد خود در لبنان، یمن، عراق، فلسطین اشغالی و افغانستانی که ستون راهبرد دفاعی سیاسی و نظامی آن را تشکیل میدهد، دست میکشید.
اگر مذاکره شود، ایران دیگر به راحتی امتیاز نمیدهد
رای الیوم نوشت: مقامات ایران و در راس آنها حسن روحانی، رئیس جمهور اصلاح طلب ایرانی حالا که این تحرکات نظامی بزرگ آمریکا را مشاهده میکنند، چارهای جز این ندارند که از امضای توافق هسته ای انگشت ندامت به دندان بگیرند، چون همه رویاهایشان در این خصوص بر باد رفته است.
به عقیده نویسنده، این ندامت ایرانیها ممکن است به ناچار در گامهای بعدی آنها چه در صورت وقوع جنگ و چه صلح منعکس شود. ایران اگر خود را در مواجهه با دشمن آمریکایی ببیند همان گونه که حسن روحانی مهندس توافق هستهای ایران گفت، به گونهای با کمک متحدانش وارد جنگ میشود که گویی آخرین جنگ است و با همه توان نظامی خود مبارزه میکند و بدترین ضربه را به رقبایش وارد خواهد کرد؛ اما اگر میانجیگری صورت گیرد و کار به مذاکره کشیده شود این بار ایران محتاطتر رفتار کرده و در امتیازدهی خسیستر میشود و بر گرفتن ضمانت از طرف مقابل برای خارج نشدن مجدد از توافق هستهای ضمانتهایی خواهد گرفت.
رای الیوم آورده است: ایرانیها از همان روزهای نخست بحران ثابت کردند که از بیشترین آمادگی برای رویارویی نظامی برخوردارند. آنها بر خلاف محاسبات آمریکا به جای اینکه برآشفته شوند رقیب آمریکایی خود و متحدانش را برآشفته کردند. آنها زمام امور را به دست گرفتند. قایقهای چوبی ایرانیها با موشکهای بالستیک نصب شده روی آن قادر است ناوهای هواپیمابر و کشتیهای آمریکا در خلیج فارس را منهدم کند. متحدان عراقی ایران هم موشکهای خود را به سمت پایگاههای آمریکا که در آن شش هزار نظامی آمریکایی است نشانه میگیرند و مطمئنا حمله پهپادی الحوثیها به تاسیسات نفتی و غیرنفتی عربستان هم در همین چارچوب حمایت از متحد ایرانی یمنیها محسوب میشود.
این روزنامه افزود: رئیس جمهور ترامپ در بحرانی به سر میبرد که خودش با دستان خودش در منطقه خلیج (فارس) ساخته است و به دنبال راهی برای حفظ آبروی خود میگردد آن هم پس از اینکه همه امیدهایش برای تسلیم ایران را از دست داد و مهمترین گواه این قضیه، حرف او و معاون وزیر دفاع اوست که گفتند، افزایش تحرکات نظامی آمریکا در خلیج فارس برای جنگ نیست؛ بلکه برای رفع خطر هر گونه حمله ایران علیه آمریکاییهاست.
نویسنده افزود: البته این دروغ است و چیز جدیدی نیست. اگر آمریکا خواهان جنگ نیست، پس چرا این همه لشکر فرستاده و علنا تهدید به تغییر نظام یا دستکم تغییر رفتار آن میکند. آمریکا قادر به تغییر نظام ایران نیست و ایران هم رفتار خود را طبق شروط آمریکا تغییر نخواهد داد.
عطوان نوشت: ایران مانع سقوط سوریه شد و بعید هم نیست که ترامپ را در انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا سرنگون کند، همان گونه که جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا را سرنگون کرد و مانع پیروزی وی در دور دوم ریاست جمهوری آمریکا شد. پس آیا لعن ایران شامل حال ترامپ هم میشود همان گونه که شامل حال کارتر شد؟.(کارتر طی ۱۴ ماه آخر دوره ریاست جمهوریش، درگیر موضوع گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در ایران بود. ادامه گروگانگیری و تورم مستمر در داخل آمریکا منجر به شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰ شد.)
وی تاکید کرد: ورود به جنگ مسالهای است که برای قدرتهای بزرگ چه در منطقه و چه جهان به نظر ساده میآید بخصوص وقتی که طرف مورد هدف، بر اساس محاسبات روی کاغذ، ضعیفتر باشد؛ اما چیزی که دشوارتر است روز بعد جنگ است که در این راستا نمونههای متعدد وحشتناکی وجود دارد، مثل جنگ سوریه، جنگ لیبی، جنگ افغانستان، جنگ عراق، جنگ یمن و لیست این نمونه جنگها طولانی است.
عطوان تاکید کرد: تشدید بحران کنونی میان ایران و آمریکا در پی اعمال دور دوم تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران صورت گرفت؛ اما صادرات نفت در مسیر طبیعی خود جریان دارد و نفتکشهای ایرانی با محمولههای نفتی خود از وسط کشتیهای جنگی آمریکا و در برابر چشم و گوش طیارههای بمب افکن استراتژیک ب52 آمریکا حرکت میکنند و برعکس این نفتکشهای متحدان آمریکا در بندر الفجیره است که هدف حمله قرار میگیرند. این یعنی همه تهدیدهای ترامپ برای جنگ اقتصادی به جای جنگ نظامی هم خیال خامی بیش نیست و شانس آن برای پیروزی، محدود و مملو از خطر است.
نویسنده در پایان تاکید کرد: تا به الان میتوانیم بگوییم ترامپ و همه متحدانش که بر طبل جنگ کوبیدند و امیدهای واهی به آن داشتند باختهاند.