ایران و عربستان از گذشته دور و حتی قبل از پیروزی انقلاب 1979 ایران روابط حسنهای با یکدیگر نداشتهاند و دلایل مختلفی در هر دوره از تاریخ در این خصوص وجود داشته است.
ایران و عربستان از گذشته دور و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط حسنهای با یکدیگر نداشته اند و دلایل مختلفی در هر دوره از تاریخ در این خصوص وجود داشته است؛ به تعبیری اگه بخواهیم روابط این دو کشور را بررسی کنیم، در تاریخ معاصر دو دوره را شاهد هستیم، دوره اول از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ و دوره دوم، ۱۳۵۷ تا کنون که در دوره اول اختلاف این کشور با ایران بر سر کسب جایگاه ویژه در بین کشورهای حاشیه خلیجفارس نزد ایالات متحده آمریکا و در دوره دوم موضوع نفوذ هر یک از طرفین بر کشورهای اسلامی مورد اختلاف بوده است. با این حساب رویارویی مستقیم جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی موضوعی امکانناپذیر نیست. اما نکته اصلی این است که قدرت نظامی هر یک از این کشورها، برآورد پاسخگویی یک جنگ تمام عیار کوتاه مدت را دارند؟
بطور کلی برای هر جنگ نظامی، پنج میدان نبرد متصور است:
زمینی، هوایی و پدافندی، دریایی و سایبری که بطور خلاصه به شرح زیر مورد بررسی قرار می گیرند:
۱- جنگ زمینی:
جنگ زمینی مابین ایران و عربستان عملاً نه ممکن است و نه صرفه اقتصادی دارد، چرا که مرز خاکی بین دو کشور وجود ندارد.
بنا به اعلام منابع غیررسمی، نیروی زمینی عربستان در حدود ۳۰۰ هزار نفر نیروی زمینی اعم از اصلی و ذخیره و در حدود ۱۲۰۰ تانک متشکل از آبرامز امریکایی لئوپارد فرانسوی دارد و در مقابل، ایران علی رغم داشتن بیش از ۵۰۰ هزار نیروی اصلی، دارای حدود ۲ میلیون نفر نیروی ذخیره آماده و بیش از ۱۶۰۰ دستگاه تانک است.
همچنین گرچه تانکهای عربستان مجهزتر و بروزتر از تانکهای ایرانی هستند، اما تانکهای ایرانی نیازی به حضور در خط مقدم جبهه را ندارند چرا که با توجه به تمرکز ویژه ایران به نبرد از راه دور و توسعه قابل توجه موشکهای ضد زره، تجربه موفق انهدام تانکهای مرکاوا در "دشت خیام" توسط حزبالله لبنان و همچنین کسب تجارب ویژه مبارزه با گروهکهای تروریستی داعش در عراق و سوریه، توانایی پرکردن جای تانکهای اصلی میدان نبرد، آن هم با کمترین هزینه ممکن را دارد.
البته به عقیده برخی کارشناسان، در صورت تهدید نظامی عربستان، کشورهایی نظیر پاکستان و برخی کشورهای شمال آفریقا به یاری این کشور خواهند آمد که با شرایط فعلی، عرصه بینالملل و نیز تجربه شکستهای سنگین عربستان در تشکیل ائتلافهای مختلف علیه سوریه، ایران و یمن، احتمال این موضوع بسیار ضعیف است.
نکته حائز اهمیت در عربستان، کمبود نیروی انسانی است، به طوری که در این چند سال که از آغاز تهاجم این کشور علیه یمن میگذرد، همواره نیروهای مزدور از سایر کشورها خصوصاً کشورهای آفریقایی جهت نبرد به جبهههای جنوبی عربستان اعزام شدهاند و علیرغم گسیل نیرو و تجهیزات قابل توجه، تا کنون موفقیت خاصی عاید خاندان سعودی نشده است.
۲- نبرد هوایی:
عمده جنگندههای عربستان را اف ۱۵ ایگل، اف ۱۶ فالکن و تورنادو تشکیل میدهد و همچنین عربستان در حال خرید جنگنده یوروتایفون برای جایگزینی با جنگنده تورنادو است.
ایران نیز علاوه بر جنگندههای اف ۴، اف ۵، اف ۱۴، میگ ۲۹، سوخو ۲۴ و میراژ اف ۱، در صدد بومی سازی جنگندههای خود است که عمدتاً ساخت ایالات متحده آمریکا هستند و در همین راستا ساخت جنگندههای آذرخش و صاعقه ۱ و ۲، قاهر ۳۱۳ و جنگنده کوثر را در برنامه توسعه صنعت هوایی خود دارد. علاوه بر این، ایران پروژهای تحت عنوان جنگنده پنهان کار شفق را در دست اقدام داشته که از سرنوشت آن اطلاعاتی در دست نیست.
با آماری که از توان هوایی هر یک از طرفین ارائه گردید، در عرصه هوایی از لحاظ تعدد و تنوع جنگندهها، توان هوایی عربستان بر ایران برتری دارد و احتمال هرگونه حمله هوایی مستقیم به خاک عربستان از جانب ایران بدون انجام حملات مکمل موشکی، ضعیف خواهد بود.
از طرفی مطابق تجربیات ارزنده جنگ ایران و عراق و همچنین نتایج درخشان عملیاتهای کمان ۹۹ و اچ ۳ و طبق ایده شهید سرلشگر خلبان فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی در سال ۱۳۵۹ باید یادآور شد پرواز جنگنده و خصوصاً فرود آن نیازمند باند پرواز مناسب و مستحکم است که بتواند ضربه فرود هواپیما را تحمل کند. عربستان جمعاً ۱۳ پایگاه هوایی شکاری در اختیار دارد که دورترین آنها یعنی پایگاههای هوایی نجران و ملک خالد حدود ۱۰۰۰ کیلومتر با مرزهای ایران فاصله دارند و با توجه به برد کافی موشکهای برد بلند ایران و دقت کافی آنها در اصابت دقیق به اهداف تعیین شده، فلج کردن پایگاههای مذکور آسانتر از آنی خواهد بود که به نظر میرسد. حتی پایگاههای هوایی ملک عبدالعزیز و ملک خالد ۲ با موشکهای فاتح ۱۱۰ با برد حدود ۵۰۰ کیلومتر نیز قابل انهدام هستند. فلذا در صورت حمله گسترده موشکی به پایگاههای هوایی عربستان، صرفاً در صورت انهدام باند پرواز، بخش اعظمی از جنگندههای این کشور زمین گیر میشوند و به یک هدف ثابت و سیبل برای جنگندههای ایرانی تبدیل خواهند شد.
۳- نبرد پدافندی:
سپرهای ضدهوایی و موشکی عربستان حتی اگر دارای تمام امکانات سپر گنبد آهنین رژیم صهیونیستی باشند، با توجه به تجربه عملیاتی سنوات گذشته و خصوصاً تنش اخیر مابین نیروهای حماس و رژیم صهیونیستی، در برابر پهپادها و موشکهای ایرانی اگر ناتوان نباشد، توانایی خاصی نیز ندارند.
در سه سال اخیر سیاست ایران برای جبران خلاء موجود در برخی بخشهای نظامی، اقدام به تولید و گسترش پهپاد با کاربریهای مختلف بوده است که نمونه این پهپادها در عملیاتهای شناسایی در سوریه، عراق و همچنین شناسایی نیروهای آمریکایی مستقر در خلیج فارس، شایستگیهای خود را به اثبات رسانده اند. بالطبع ایران توانایی گسیل پهپادهایی با قابلیت انتحاری و ارزان قیمتتر از یک هواپیمای جنگی به میدان نبرد را داراست.
اما سؤالی که شاید در بین عموم مردم مطرح باشد این است که اگر عربستان قبل از هرگونه اقدام ایران، توسط صدها جنگنده بمب افکن پیشرفته خود اقدام به یک حمله همهجانبه کند، آیا ایران راه گریزی دارد؟
پاسخ این سؤال در تجهیزات و تجربیات ایران است. ایران برای دفاع هوایی از خود میتواند بر روی جنگندههای اف ۱۴ تامکت، میراژ اف ۱، میگ ۲۹ فالکروم، سوخو ۲۴ فنسر، اف ۵ تایگر و جنگنده بومی صاعقه، آذرخش و حتی کوثر حساب کند. البته با توجه به برتری هوایی عربستان در جنگ هوایی، به احتمال قوی تاکتیک ایران در این جنگ بدواً مواجهه با تهاجم دشمن توسط پدافند قدرتمند خود و سپس درگیری رو در روی هوایی با باقیمانده جنگندههای متخاصم خواهد بود.
پدافند هوایی ایران با در اختیار داشتن موشکهای هاگ، اس ۲۰۰، اس ۳۰۰، سام و انواع توپهای ضدهوایی پیشرفته قادر و همچنین آتش بارهای ضد هوایی با قابلیت شلیک ۴۰۰۰ گلوله در دقیقه و همچنین تولید سامانههای هم سطح اس ۳۰۰ روسی با نام باور ۳۷۳ که مراحل تست خود را با موفقیت طی کرده است، در سطح بالایی از قدرت پدافندی قرار دارد و گذر از این سپر مستحکم بسیار سخت، و در صورت موفقیت با هزینه سنگین و تلفات بالا خواهد بود.
۴- نبرد دریایی:
مطابق آمارهای موجود، نیروی دریایی عربستان دارای سه فروند ناوچه در حدود ۵ هزار تن، ۶ ناوچه در حدود ۳۰۰۰ تن، ۴ شناور در حدود ۱۱۰۰ تن و ۹ قایق سنگین ۵۰۰ تنی است. عربستان در کل دو پایگاه اصلی دریایی دارد که یکی در دریای سرخ و دیگری در خلیج فارس فعال هستند. همچنین این کشور فاقد هرنوع شناور زیرسطحی است.
ایران نیز با ۵ ناو، ۳ زیر دریایی سنگین، چندین ناوشکن خصوصاً در کلاسهای موج و الوند و تعداد بالایی از زیردریاییهای سبک، شناورهای موشک انداز، قایقهای تندرو در خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان و اقیانوس هند تا خلیج عدن حضور دارد.
در جنگ دریایی نیز برتری با ایران خواهد بود. تجربه موفق هدف قرار گرفتن ناوچه ساعر رژیم صهیونیستی توسط حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه با نمونههای ابتدایی موشکهای کوثر و نور نشان از قدرت بالای ایران در نیروی دریایی دارد.
همچنین ایران با داشتن تعداد بالای زیردریایی سبک ساخت داخل، مجهز به پرتاب اژدر حوت، به عنوان سریعترین اژدر جهان، به قدرتی رسیده که توانایی انهدام اهداف نیروهای متخاصم از زیر سطح دریا و بدون دخالت نیروهای سطحی را دارد و با موشک خلیج فارس با برد ۲۰۰ کیلومتر با قدرت انهدام ۳۰۰۰ تن، امکان انهدام اهداف مقتضی در مبدأ، آن هم از ساحل سرزمینی را به دست آورده است.
۵- جنگ سایبری:
جنگ سایبری در دنیای کنونی موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت و تقریباً با پیشرفت روزافزون تکنولوژی، تمام بخشهای یک کشور توسط سیستمهای کامپیوتری و مخابراتی فعال هستند و در صورتی که زیرساختهای سایبری یک کشور بخاطر هرگونه اختلالی به خطر بیفتد در آن صورت عملاً آن کشور فلج خواهد شد و با قطع ارتباط سیستمهای مالی، اخلال در سیستمهای رادیویی و تلویزیونی، اخلال در سیستمهای صنعتی و نظامی، شانس پیروزی برای طرف دیگر جنگ به چند برابر خواهد رسید.
با توجه به سابقه درخشان ایران در نبردهای سایبری، از دفع حمله امریکایی- اسرائیلی به نیروگاه اتمی بوشهر تا کنترل پایگاه هوایی قندهار ایالات متحده در عملیات به زمین نشاندن موفق پهپاد آر. کیو ۱۷۰ و حضور تعداد بالایی از متخصصان مطرح حوزه آی تی در ایران، مسیر دشواری برای عربستان سعودی در مدت زمان جنگ با ایران پیشرو خواهد بود.
با وجود موارد پنج گانه بالا، توان پشتیبانی از جنگ نیز حائز اهمیت است.
عربستان در حال حاضر به دلیل سیاستهای غلط اقتصادی در افزایش بی رویه تولید نفت و همچنین کاهش قیمت آن از یک سو و ایجاد جبهههای درگیری و جنگ هزینه بر در سوریه، عراق و یمن از سویی دیگر، در سالهای گذشته دچار کسری بودجه و مشکلات مالی شده است و، چون تقریباً تمام درآمد این کشور از فروش نفت و گاز تأمین میشود و بخش عمده آن از میدان نفتی غوار، بزرگترین میدان نفتی جهان، استخراج میشود، در صورت حملات محدود موشکی نه به قصد تخریب که به قصد از کار انداختن توان تولیدی این مجتمع نفتی، منبع درآمد عربستان قطع و این کشور از لحاظ اقتصادی فلج خواهد شد.
همچنین بخش اصلی نفت تولیدی عربستان از تنگه هرمز عبور میکند و با توجه به تسلط ویژه نیروهای ایرانی بر این مسیر، بدون هدف گرفتن میدان نفتی غوار و تنها با انهدام نفتکشهای این کشور، نتایج حاصل خواهد شد.
اگرچه عربستان تا کنون تلاشهای زیادی برای احداث مسیر جدید انتقال نفت به صورت زمینی از طریق رسیدن به دریای سرخ کرده است، ولی این طرح هم از لحاظ میزان نفت انتقال داده شده و هم از لحاظ هزینههای سرسام آور انتقال نفت از شرق به غرب عربستان نتایج مطلوبی نداشته است و به صرفه نیست.
نتیجه گیری:
با توجه به موارد مطرح شده، در صورت بروز درگیری نظامی میان ایران و عربستان، اگر چه ایران خساراتی را خصوصاً در منطقه جنوب کشور و میادین نفتی خود متحمل خواهد شد، اما در مقابل رژیم سعودی تا مرز فروپاشی توجه به شرایط سیاسی داخلی خود پیش خواهد رفت و قطعا با آشفته شدن اختلافات و شروع جنگ داخلی در این کشور، به مانند سناریوی عراق بعد از حمله به کویت و جنگ داخلی لیبی، پای نیروهای بیگانه به منطقه بیش از پیش باز خواهد شد و در این میان بیشترین نفع از آن ایالات متحده آمریکا خواهد بود، چرا که شروع جنگ جدید اول به دلیل انعقاد قراردادهای تسلیحاتی جدیدی مابین این کشور و رژیم سعودی و دوم از نظر تأمین امنیت مسیر دریایی عربستان در منطقه خلیج فارس که قطعاً بر عهده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا خواهد بود، سود قابل توجهی را نصیب امریکا خواهد کرد.