قیام خونین واقعه مسجد گوهرشاد مشهد مقدس، مبحثی نیست که در مدت زمان یک الی چند روز به وقوع پیوسته باشد، بلکه زمینه این قیام خونین که در تاریخ اسلام ماندگار شده است به توطئههای انگلیس خبیث و جریان وهابیت و اقدامات ایادی آنها در ایران مربوط میشود که در این مقال سعی شده به آن پرداخته شود.
قیام خونین واقعه مسجد گوهرشاد مشهد مقدس، مبحثی نیست که در مدت زمان یک الی چند روز به وقوع پیوسته باشد، بلکه زمینه این قیام خونین که در تاریخ اسلام ماندگار شده است به توطئههای انگلیس خبیث و جریان وهابیت و اقدامات ایادی آنها در ایران مربوط میشود که در این مقال سعی شده به آن پرداخته شود.
تاریخ گواه است که رعایت حجاب و عفاف در کشورهای اسلامی نماد مبارزه با سلطه بیگانه بوده و همچون سدی نفوذ ناپذیر راه را جهت اجرای برنامههای استعماری و تهاجم فرهنگی آنها بسته است.
سخن فرانتس فانون در خصوص حجاب زنان الجزایر جالب توجه و محل تفکر است که مینویسد: «هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی روی استعمارگران میگشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی امیدهای حمله ور شدن اشغالگران ده برابر میشود».
از زمینههای کشف حجاب در دوره حکومت قاجار تا اقدام در دوره پهلوی
در واقع برنامههای استعمار در خصوص برداشتن حجاب به طور جدی از زمان حکومت قاجار به طور جدی آغاز شد و نمونه آن تأسیس مدارس میسیونری و مدرسه دخترانه «سن ونسان دوپل» فرانسوی در شهرهای ارومیه، تبریز و اصفهان در سالهای ۱۲۵۴ تا ۱۲۶۰ ﻫ ش است.
چند سال بعد از تأسیس این مدارس، شعبهایی هم در تهران تأسیس شد که شروع به جذب دختران ارمنی و مسلمان خانوادههای طبقه اشراف کرد. مدارسی که دور کردن پسران و دختران کشورمان از فرهنگ ملی و اسلامی بود و به این امر تشویق میشدند.
شمس الدین رشدیه، پسر میرزا حسن رشدیه- از اولین مؤسسان مدارس جدید- این جریان را در مدارس آمریکایی شدیدتر میداند و مینویسد: «مدرسهی تبلیغاتی آمریکایی تهران که از مدارس و دارالتبلیغهای ترسایی بسیار قدیمی تهران و تحت نظر کشیشان متعصب مسیحی اداره میشد، روزهای یکشنبه را به احترام مسیحیت تعطیل میکرد، ولی روزهای جمعه مدرسه دائر بود. کتاب انجیل فارسی و انگلیسی و زبور داود و امثال آنها جزء کتب درسی بود، ولی از دین و اخلاق اسلامی [خبری نبود]...»
با روی کار آمدن حکومت پهلوی که از برنامههای دولت انگلستان بود، ترویج سبک زندگی غربی شدت بیشتری گرفت و کشف حجاب با پیش زمینه سیاست تغییر لباس طبق برنامهایی از پیش تعیین شده در دست اقدام قرار گرفت که در ادامه حصر آیت الله حاج حسین قمی و اقدام فتح الله پاکروان استاندار مشهد مبنی بر بازداشت حدود ۱۵۰ نفر از معتمدین و محترمین مشهد که به شاه جهت آزادی آیت الله قمی تلگراف زده بودند زمینه اصلی قیام مسجد گوهرشاد را فراهم کرد.
قیامی که ظاهرا توسط ایادی رضاشاه مخلوع سرکوب شد، اما شکاف عمیقی بین مردم و حکومت استبدادی رضاشاه ایجاد کرد و به مرور زمان منجر به تشکیل هسته مقاومتی بزرگ در شرق کشور شد و نقش بزرگی در به وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد.
شخصیتهای فرهنگی معروف زمان رضاشاه که در قضیهی کشف حجاب نقش استعماری ایفا کردند
علی اصغر حکمت یکی از شخصیتهای فرهنگی معروف زمان رضا شاه است که در قضیه کشف حجاب نقش استعماری ایفا کرد؛ برگزاری جشنهای گرامیداشت بیحجابی در ماههای دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر کشور، به ویژه در شیراز را میتوان مقدمه قیام مسجد گوهرشاد نامید.
در همین خصوص در ویکی فقه دانشنامه آمده است که برگزاری جشنهای گرامی داشت بیحجابی در ماههای دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر کشور، به ویژه در شیراز را میتوان مقدمه قیام مسجد گوهرشاد نامید. چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، برگزاری جشن شیراز با حضور علیاصغر حکمت، وزیر معارف، در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش. مقدمه قیام مسجد گوهر شاد شد. در این جشن پس از ایراد سخنرانیها، در پایان جشن، عدهای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص مینواخت و دختران به پایکوبی پرداختند. روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عدهای از مردم در مسجد وکیل اجتماع کردند. در اولین اقدام، حسامالدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بیدینی در جامعه نامید. اعتراض او باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.
چند ماه قبل از قیام خونین مسجد گوهرشاد، جشن گرامیداشت بی حجابی در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ با حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف برگزار شد که پس از ایراد سخنرانیها، در پایان جشن، عدهای از دختران بر روی صحنه ظاهر شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص مینواخت و دختران به پایکوبی پرداختند.
روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عدهای از مردم در مسجد وکیل شیراز اجتماع کردند و حسامالدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بیدینی در جامعه نامید و همین اعتراض باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.
پس از واقعه کشف حجاب در جشن شیراز و دستگیری آیتالله فال اسیری موجی از اعتراضات در کشور، بهویژه در حوزههای علمیه قم، مشهد و تبریز به راه افتاد.
بعد از این جریانات، برخی از عالمان معتقد بودند که کارهای صورت گرفته، بدون اطلاع شاه بوده، اما علیاصغر حکمت، وزیر معارف آن زمان، طی یک سخنرانی که در میدان جلالیه تهران و با حضور رئیسالوزراء (ذکاء الملک)، انجام شد، اعلام کرد که گمان مردم مبنی بر عدم آگاهی رضا شاه از جشن شیراز و خود سرانه بودن این حادثه، اشتباه محض است.
در این نطق، حکمت گفت که وقوع این حادثه، مستقیماً به دستور شخص رضاشاه بوده است. این اظهارت و وقوع این حوادث در کشور، پس از درج در مطبوعات، در سطح شهر مشهد هم انتشار یافت.
آیتالله سید عبدالله شیرازی که در این زمان در مشهد حضور داشت و از نزدیک شاهد این وقایع بود، میگوید:، چون روزنامه حاوی درج این مطالب برای آیتالله حاج حسین قمی ارسال شد، ایشان پس از مطالعه این اخبار و جریانات، گریه کرد و گفت: «خلاصه، اسلام فدایی میخواهد و من حاضرم فدا شوم».
وقایع بعد از قیام مسجد گوهرشاد
بعد از واقعه قیام خونین مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس رضاخان که احتمال قیام عمومی مردم را در دیگر شهرهای ایران میداد دستور داد همه علمای مبارز مشهد را دستگیر و از مشهد مقدس تبعید کردند که سه نفر از این روحانیون و علمای تبعید شده آیت الله حاج آقا حسین قمی، آیتالله سید یونس اردبیلی و آیت الله شیخ محمد آقازاده (فرزند آیةالله العظمی شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب کفایة الاصول) بودند.
به دستور شاه، آیت الله شیخ محمد آقازاده را که در قضایای مسجد گوهرشاد دخالتی نداشت به یزد تبعید کردند و بعد به تهران آوردند و به دستور رضاخان خلع لباس شد و در دوره سرپاس مختاری (رییس شهربانی وقت) با تزریق آمپول هوا، به دست دکتر احمدی مزدور سفاک رضاخان، به جرم دفاع از حریم حجاب و عفاف و ارزشهای اسلام به شهادت رسید و جنازه مطهرش در سال ۱۳۵۶ ه. ق در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
قیام گوهرشاد در نگاه امام خمینی (ره)
در پایان این مطلب مناسب دیدیم قیام خونین مسجد گوهرشاد از نگاه امام خمینی (ره) به طور مختصر آورده شود که با هم میخوانیم.
ما براى چه سلاطینى، براى چه سلاطینى جشن بگیریم؟ مردم چه خوشى از سلاطین [دارند]؟ براى آغا محمد خان قَجَرْ ما جشن بگیریم؟! در زمان خود ما- زمان خود من- بوده است آن روسیاهی هایى که به بار آوردند؛ براى کسانى که در مسجد گوهرشاد مسلمین را آن طور قتل عام کردند که خون هایش به دیوار تا مدتى بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسى نبیند، ما جشن بگیریم؟! براى آنکه ۱۵ خرداد را پیش آورده، و به طورى که گفته اند و یکى از علماى قم به من گفت که در قم چهار صد نفر را کشته اند و روى هم رفته گفته مى شود که پانزده هزار مردم را قتل عام کرده اند، ما جشن بگیریم؟! براى اینها ما باید جشن بگیریم؟! خوب هاى اینها شقاوت داشتند. (صحیفه امام، ج۲، ص:۳۶۳ و ۳۶۴)
تمام گرفتارى ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیر قانونى دودمان خیانتکار پهلوى از شخص آن پدر و این پسر سیاه روى بوده و هست؛ اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج- علیه السلام- کرد و این پسر که قتل عام ۱۵ خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود. (صحیفه امام، ج۳، ص: ۲۶۱ (شما مى دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در ایران چه گذشت. مسلماً همه شما شاهد نبودید، از باب اینکه جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از کودتاى رضا خان تا امروز، شاهد همه مسائل بوده ام. رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسى و اظهار دیانت و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را اغفال کرد. پس از آنکه مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با اسلام و روحانیین، به طورى که مجالس روضه ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضى مجالس مى خواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد مى شد که اول اذان تمام بشود. مأمورین دور مى گردیدند براى اینکه نگذارند مجالسى باشد. روحانیین را در هر جا که بودند یا به حبس کشید، و یا بعضى را تلف کرد، کُشت؛ و در همان وقت آنهایى که قیام کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه مشهد قیام کرد و قضیه مسجد گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم، قتل عامى که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه شما اکثراً اصلًا آن زمان را یادتان نیست، چند قیام که در ایران شد همه اش از روحانیون بود. یک قیام از آذربایجان شد، از علماى آذربایجان قیام کردند، و لکن خوب، قدرت دست آنها بود گرفتند آنها را و در- گمان مى کنم- سُنْقُر مدتها تبعید بودند؛ و بعدش هم که تبعید برداشته شد، مرحوم آقا میرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اینجا، و اینجا هم فوت شدند. یک قیام از خراسان بود، منتها همه علما. قضیه قیام مسجد گوهرشاد، تمام علماى خراسان را که در این قیام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس کردند و محاکمه کردند. (صحیفه امام، ج۹، ص: ۱۷۲ و ۱۷۳).