یادداشت: اختلاف عربستان و امارات در عدن (يمن) وارد مرحله جدیدی شده است. بسیاری از رسانههای منطقهای از تمایل این دو کشور براي عاديسازي روابط خود با جمهوري اسلامي ايران خبر ميدهند. شکست سنگین ائتلاف عربستان در حمله به مردم بیگناه یمن، افزایش و قدرت عمل محور مقاومت در منطقه، افزایش قدرت بازدارندگی و حمله پهپادی انصارالله یمن به عمق خاک این دو کشور، ناامیدی بنسلمان و بنزاید از حمایتهای پوشالی آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، از جمله علل و عواملی هستند که میتوان با توسل به آنها تغییر سیاست ریاض و امارات نسبت به یمن و چرخش ابوظبی و اظهار تمایل ریاض به سمت ایران را تحلیل کرد. در واقع، این نوع تغییر رفتار نوعی واکنش اجباری و از سر استیصال و پذیرش شکست است و نشان میدهد، جبهه مقاومت به طور خاص و ارتش و نیروهای مردمی یمن از نظر قدرتمندی و بومیسازی دفاع ملی و منطقهای به مرحله ایجاد تغییر در اهداف و راهبردها و حتی زمین طراحی شده ائتلاف عربی مؤید به تأییدات آمریکایی نائل شده است. از سوی دیگر، بیثمری و توخالی بودن ائتلاف و همکاری با آمریکا و پرداخت میلیاردها دلار پول نفت به این کشور برای مقابله با ایران زمانی برای حکام مرتجع منطقه آشکار شد که انتظار آنها برای برخورد و گشودن آتش جنگ از سوی کاخ سفید علیه ایران پس از سرنگونی پهپاد آمریکایی از سوی جمهوری اسلامی عملی نشد. البته برخی تحلیلها نیز به سناریو و نمایشی بودن این درگیریها برای تغییر در ژئوپلیتیک یمن و تجزیه آن به دو بخش جنوبی و شمالی اشاره دارند که باید به دقت تحولات منطقه را رصد کرد و تحت پایش قرار داد. سفر دیروز بنزاید به جده و دیدار با ملکسلمان در حضور بنسلمان، منتقد رفتار وی نشانهای بر این مدعاست. به هر حال تحلیل فرایند و اهداف تغییر سیاست ریاض و ابوظبی در یمن به گذر زمان بیشتر و عیان شدن مؤلفههای دیگری نیاز دارد، ولی آنچه مسلم است ائتلاف عربی خود را در باتلاق تحولات منطقهای میبیند که باید دستگاه دیپلماسی ما ضمن مطالبه حقوق یمنیها از فرصت جداییـ ولو تاکتیکیـ این کشورها از آمریکا استفاده کند. این ضرورت در شرایطی که آمریکا به عنوان مسبب اصلی ناامنی قصد دارد به بهانه امنیت، خلیجفارس را تبدیل به آبراهی بینالمللی کند، بیشتر احساس میشود.