این روزها سیاست دولت تدبیر و امید در قبال برجام کاملاً متناقض شده است و چون جمع نقیضین محال است، بنابراین حتماً یک سوی این سیاست واقعیت دارد و سوی دیگر آن غیر واقعی است. دولت یک سیاست اعلامی به ویژه در داخل دارد، مبنی بر این که از برجام خارج نمیشود و به هر قیمتی پای آن میماند که البته این موضع موجب شده غرب در نقض پیاپی برجام و عمل نکردن به تعهداتش گستاخ تر شود.
دولت و وزارت خارجه اما یک سیاست اِعمالی نیز دارد که نقض سیاست اعلامی است؛ و آن این که، هر چه در داخل در مقابل نصیحت دلسوزان مبنی بر اقدام متقابل در مقابل نقض کلی برجام مقاومت میکند، در خارج اتفاقاً به سادگی از پافشاری بر مفاد برجام کوتاه میآید و مدام عقب نشینی میکند! برجام خوب یا بد، توافق منعقد شده است و نمیتوان مجدداً درباره آن مذاکره و چانه زنی کرد و امتیاز جدید داد. ظریف و عراقچی هم در بیان همین را میگویند، اما در عمل، سرگرم مذاکره دوباره بر سر برجام و واگذاری تعهدات جدید در ازای وعده تعلیق تحریمها هستند. این مذاکرات در سفر ظریف به نیویورک با طرف آمریکایی انجام شد که به خاطر نخوت طرف مقابل و آگاهی از انفعال طرف ایرانی، نتیجهای جز توهین نداشت. در عین حال دولت و تیم ظریف چند ماه است که برای تنازل طرف ایرانی و واگذاری امتیازات جدید (نظیر دائمی کردن بند موسوم به غروب و دائمی کردن برخی نظارتها و محدودیتهای هسته ای) با دولت بدعهد فرانسه مذاکره میکنند؛ مذاکره دوباره به معنی امضا و به رسمیت شناختن ابطال برجام از سوی طرف ایرانی است؛ و این یعنی این که تیم ظریف میپذیرند تعهدات برجامی بعلاوه برخی تعهدات الزام آور جدید و اعلامی از سوی طرف های غربی را اجرا کنند و در مقابل، امید به اجرای وعدههای نسیه و به مراتب کم تر از برجام از سوی طرف های غربی داشته باشند! آن هم از اروپای "آقا اجازه" (به تعبیر آقای روحانی) که مواضعش هیچ اعتباری ندارد.
ملت از دولت و وزارت خارجه می خواهد به صورت شفاف و بدون پنهان کاری، یکبار برای همیشه تکلیف خود را با برجام معلوم کنند؛ اگر آن را باطل شده میدانند، اعلام کنند و اجرای تعهدات ایران را هم متوقف کنند، اگر هم معتبر میدانند، حق ندارند دوباره درباره افزایش تعهدات ایران و کاهش تعهدات غرب مذاکره کنند. نمیشود برجام را برای داخل، تبدیل به متن مقدس کرد، اما در خارج، زیر پای دشمن گذاشت و لگد مال شدنش را محترم شمرد.