کتاب هایی را تالیف کردهایم که پر از مفاهیم نظری و دشوار است و در عمل تقریبا چندان به کار و زندگی نمیآید. اما همین مفاهیم سخت و نچسب را باید در زمان فشردهای معلمها تدریس کنند و دانش آموزان دربست قبول کنند و آزمون ها هم بر همین اساس طراحی و اجرا میشود
این روزها کوی و برزن، شهر و خیابان پر شده است از بوی مدرسه، کتاب و دفتر و مشق شب. تا چشم برهم زدیم بچه ها دوباره راهی کلاس شدند و باز هم پشت نیمکت ها و کنار همکلاسی ها جا خوش کردند. چیزی نمانده است تا شروع دوباره درس و باز شدن کتاب هایی که بوی چسب و چاپ میدهد. اما آیا همه درسها لابه لای همین کتابهاست و مشق شب و تکلیفهایی که بچهها باید بنویسند و سوالهایی که معلم ها باید از آنها بپرسند یا نه درسها و تکالیف دیگر و مهمی هم هست؟
نظام آموزشی ما بر محور کتاب و درس و تکلیف و آزمون پایهریزی شده است و این مهمترین ویژگی این نظام است. کتابهای قطور و پرتعداد و آزمونهای پی در پی و البته زمانهایی که با این حجم از درس و مشق ناهمخوان است و معلمهایی که مکلف شدهاند در هر شرایطی پایان سال تحصیلی را به پایان کتابهای درسی گره بزنند. ما در نظام آموزشی که برای کودکان و نوجوانان مان در مدرسه تعریف کردهایم راه زیادی پیش پای دانش آموزان و معلمان قرار ندادهایم. کتاب هایی را تالیف کردهایم که پر از مفاهیم نظری و دشوار است و در عمل تقریبا چندان به کار و زندگی نمیآید. اما همین مفاهیم سخت و نچسب را باید در زمان فشردهای معلمها تدریس کنند و دانش آموزان دربست قبول کنند و آزمون ها هم بر همین اساس طراحی و اجرا میشود. البته همین ها در زمان کمی باید انجام شود. تعداد زیاد کتابهایی که پر از مفاهیم پیچیده است با تعداد روزهای سال تحصیلی مناسبتی ندارد. به همین خاطر راه و چاره ای باقی نمیماند تا معلم همه تمرکز و انرژی خود و دانش آموزانش را فقط به آموزش صرف کتاب ها معطوف کند. در حالی که اگر دقت کنیم متوجه تاثیرگذاری معلم بر دانش آموز به ویژه در سالهای اولیه مدرسه خواهیم بود. در سالهای نخست مدرسه، کودکان که حالا عنوان دانش آموز را هم یدک میکشند، رفتار و حرفهای معلم خود را بیکم و کاست میپذیرند و این یعنی یک فرصت طلایی که باید به شدت آن را مغتنم شمرد و برای سالهای آتی هم روی آن برنامهریزی کرد.
دانش آموزان در طول مدت دوازده سالی که در مدرسه حضور دارند نه تنها در بهترین سن آموزش هستند که بهترین ساعات فراگیری را هم در مدرسه سپری میکنند، یعنی ساعات صبح هنگام و این فرصت نابی است برای معلم که درسهای زندگی را هم لابه لای کتابها و مشقها بیاموزد. زمان به سرعت سپری میشود و بچهها باید آنچه را فرا گرفتهاند در زندگی اجتماعی به اجرا در بیاورند.
تا چه اندازه بچهها را برای ورود به جامعه آماده کردهایم؟ بخشی از این آمادگی را باید نظام آموزشی و در راس آن ها معلم در دانش آموز ایجاد کند و این مسئولیت خطیری است که معلم بر دوش دارد که اگر درک شود و در عمل پیاده، موفقیت بزرگی محسوب میشود و ما یک گام بزرگ برداشتهایم برای جامعه بهتر.
همه ما اخلاق مداری، وطن دوستی، داشتن وجدان کاری و... را میپسندیم. مدرسه و کلاس درس بهترین فرصت است تا معلم در جایگاهی که قرار گرفته است این ارزشها را به بچهها بیاموزد. ما در جایگاه والدین و مسئولان نظام آموزشی در جایگاه برنامهریزان این فرصت را باید برای معلم فراهم کنیم تا کمی از درس و مشق دیکته شده فراتر برود و مفاهیم انسانی و اخلاقی و وطن دوستی و مذهبگرایی و مهارتهای زندگی را به بچههای ما بیاموزد و این درسها بیشک ارزشمند تر و کارآمدتر است.
جای خالی مهارتهای زندگی آن هم در زندگی ماشینی و پر مساله دار امروز بیش از هر زمان دیگری محسوس است. دانستن قضیه فیثاغورث و قوانین نیوتن و انیشتین در زندگی به کار ما نمیآیند، ولی دانستن این موضوع که دوست ناباب را چطور بشناسیم، در چه مواقعی قدرتمندانه نه بگوییم، چطور هدفمند زندگی کنیم، چگونه از پس مشکلاتمان بر بیاییم و ... قطعا به کار ما خواهد آمد. بنابراین جایگاه معلم و تاثیرگذاری او را در تربیت دست کم نگیریم که اگر اینگونه باشد کتاب و امتحان و مدرک ملاک قرار میگیرد و بس و این زیان جبران ناپذیری است.
بی دلیل نیست که رهبر معظم انقلاب سال گذشته در دیدار با فرهنگیان در هفته معلم به موضوع تربیت دانش آموزان اشاره کرده و با ارائه لیستی از خصوصیات تربیتی لازم ر سیستم آموزشی، تاکید می کنند: «دانشآموز باید در طول این دوازده سال، جایگاه خود را در این کاروان عظیمی که به سمت پیشرفت در جامعهی اسلامی حرکت می کند، پیدا کند؛ باید بداند که در این مجموعهی عظیم، در این حرکت عظیم او چهکاره است؟ جایگاهش کجا است؟ شأنش چیست؟ برای خودش نقش تعریف بکند؛ ما باید اینجور فرزندان مان را تربیت بکنیم. دانشآموز، در مدرسه بهوسیله شماها تربیت میشود؛ باید دارای حسّ مسئولیّت تربیت بشود؛ دارای روحیّهی آزاداندیشی تربیت بشود؛ راستگو تربیت بشود؛ بلندهمّت تربیت بشود؛ شجاع، فداکار، پاکدامن، پرهیزکار؛ نسل تربیتشوندهی در اختیار شما، باید با این خصوصیّات تربیت بشوند؛ افق دید اینها است.»